آرشیف

2017-2-4

علم عبدالقدیر

در حاشیه حکومت اسلامی وثقافت اسلامی

حکومت اسلامی و ثقا فت اسلایمی:

وقتی حکومت اسلامی میگوئیم ما هیت حکومت مشخص نیست که چگونه حکومت اسلامی ؟ حکومت اسلامی منتخب وجمهوری ویا حکومت اسلامی به شیوۀ طالب وداعش ویا اینکه حکومت اسلامی زیر نظر جبرائیل ووحی الهی،بناءٍ در شرائط فعلی که نه وحی است ونه هم پیامبری بهتر است حکومت های اسلامی بر بنیاد رائی مردم وجمهوری باشد وبه این تر تیب ماهیت مردمسا لار نظام سیاسی به مردم روشنتر میشود.حکومت اسلامی به مفهوم حکومت پیامبر اسلام در مدینه منوره  حکومت مردمی و  همه شمول است که در سایه آن افراد با عقائد مختلف میتواند زندگی کند چنانچه در مدینه منوره هم یهود بود وهم مشرک وهم  مسیحی ولی کسی آنهارا مجبور به پذیرش اسلام نمیکرد بناءٍ حکومت اسلامی  به معنی این نیست که جزء اسلام ومسلمان پدیدۀ دیگری را نپذیرد بلکه در پناه وسایه این حکومت بنام اسلام هرکس مجال زندگی ونفس کشیدن را دارد.ومنظور از تدریس مضمون بنام ثقافت اسلامی در دانشگا های افغانستان هم اسلامی سازی دانشگاه ها ومسلمان ساختن همه شاگردان  نیست بلکه معرفی اسا سات واصول رفتاری مسلمانان در عرصه های سیاست، اخلاق، اقتصاد واجتماع است که همگان به ارزش های این چنینی آشنا شوند واین وجاهت ومقبولیت را برضا وطیب نفس میتوانند بپذیرند والا.لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.

 

مثبت گرا ویا منفی باف: تردید وجود ندارد که آموزه های دینی  منبعث از ارشادات  الهی با وعد وعید وانذار وتبشیر همراه است اما جهت تبشیر ووعده های الهی من حیث پهلوی راست وجهت مثبت همیشه اولویت دارد.:دین مبین اسلام بطور عام رحمت وبطور خاص هدفگیر و عذاب دهند است واین دیدگاه در پرتو صفات  وهدایات الهی متبلور است که میفر ماید  (عذابی اصیب بمن اشاء ورحمتی وسعت کل شئی).یعنی عذاب الهی با دلائل خاص افراد مورد غظب الهی را شامل میشود اما رحمت فرا گیر وعام است مثلا ما در قرآنکریم آیات وهدایات تعامل وهمزیستی با همه انسانهای روی زمین را داریم ودر عین حال آیات جهاد وجنگ با کفار ودشمنان اسلام نیز از ارکان اساسی اسلام است ، اما این جهاد با شرائط وظروف خاص واجب است ولی همزیستی مسالمت آمیز با ترحم وشفقت قسط واعتدال بدون هیچ قید وشرطی  با همه انسانهائیکه با مسلمانان در جنگ نیستند توصیه شده .برای مسلمانان لازم است با انتخاب راه وروش خداوندی پیوسته در تلاش یافتن خوبی ها وجهت های مثبت قضیه باشند  وما در انتخاب مسیر زندگی وتعا مل با انسانها باید دستورات الهی را زیور رفتار  وکردار خود بسازیم چون خداوند ج میفر ماید..صبغة الله ومن إحسن من الله صبغة: رفتار وکردار شان رنگ دین والهی داشته باشد چون هیچ رنگ وروش از رنگ وروش الهی بهتر نیست.در قضاوت وابراز نظر در مورد مردم بایست از بد گمانی ومنفی بافی پر هیز کنیم  تجسس وبهتان بر اساس حکم  قرآنکریم ممنوع وحرام است وپیامبر رحمت هم میفر ماید ( ظنوا لمو»ن خیرا ما لم یره شره.) باید نظر اول شما  در بارۀ هرکس مثبت باشد حدس وفکر وگمان هم مثبت باشد. خداوند ج میفر ماید:

وَ اکْتُبْ لَنا في‏ هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْکَ قالَ عَذابي‏ أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ کُلَّ شَيْ‏ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ.

 

نگاهی به ثقافت اسلامی در دانشگا های کابل: مضمون ثقافت اسلامی تنها دست آوردی است دکه حکومت مجاهدین شامل نصاب درسی ساخته اند  یاد آور شدم که منظور از تدریس ثاقت اسلامی شناسای تعالیم اسلام در عرصه های مختلف به جوانان است آن هم با منطق وفلسفه واستدلال.البته عناوین که برای تدریس انتخاب شده  معقول ومنطقی است ضعفی که وجود دارد درک وتعبیر ویا قرائت مدرس ازین عناوین است.مثلا

1-      جهان بینی اسلامی: در جهان بینی اسلامی فلسفه خلقت، فلسفه زندگی ونگاه انسان به ماهیت ومسیر خودش مورد بر رسی قرار میگیرد.وهر انسانی تلاش دارد تا بفهمد راز آفرینش انسانها در چیست؟ وچرا این عمر پر بهاء کوتاست .پس از خود می پرسد ما از کجا آمده ایم وچرا آمده ایم وچرا میرویم وبکجا میرویم که طبعا مسئله میعاد نیز مصرح میشود لذا توضیح جهان بینی درست که ار شادات دینی مایه گرفته باشد هرکس را قناعت دمیدهد که هدف اساسی زندگی دنیا نه بلکه  دنیا  میدان است که انسان در آن بکمال میرسد وبعد توفیق پرواز به ملکوت اعلی را  می یابد.بابا طاهر کا شانی چه خوب سروده است.

تا گوهر جـــــــان در صدف تن پیوست ..   از آب حیاــــت صــــورت آدم بست ..

گوهر چو تمام شد صدف چون بشکست .. بر طرف کله گوشۀ سلطان بنشست.

2-      در عنوان دیگرسایت خارجی یک کشور اسلامی جزء امضمون  ثقا فت  اسلامی است که  اساتید با دانش میتوانند به شاگردان نیاز های عصر وتعامل با جامعه جهانی را در پرتو آموزه های الهی تدریس کنند واینکه اسلام در تعامل با کشور های غیر اسلامی چه دستوری دارد.به همین تر تیب شرائط فرضیت جهاد وامثالهم ویا اینکه در بعد اخلاقی وهنجار های اجتماعی چه روی کردی باید داشت.

درس ویا مدرس:؟

دوستی در مورد مضمون ومحتوی مضمون ثقافت اسلامی نقطه نظر های خودرا نوشته که  در موارد خاص کاربرد دارد اما در استدلالش بجای طرح مسائل اساسی وبر جسته ساختن اصول تعامل با جامعه جهانی به جزئیات اشاره کرده است که کافی نیست از طرف دیگر جز ئیات همیشه محل اختلاف اند.  با آنکه میدانیم در افغانستان هیچ چیزی استندرد ومعیاری نیست اما باید به این نکته هم توجه داشت که بیشتر از درس مدرسین مشکل دارند .فهرست عناوین که برای تدریس ثافت اسلامی در نظر فته شده  من حیث اصل  کامل وشامل است اما بشرط آنکه دانسته شود دیگاه مدرس درین زمینه چگونه است وبرای استدلال وغنی سازی منطقش از کدام منابع کمک وفیض گرفته است.اگر مدرس در فهم ودرکش پهلو چپ ومنفی قضیه را انتخاب کرده باشد از دیدگاه آن ثقافت اسلامی تا ختن بر غیر مسلمانهاست وبجای پاسخ بر نیاز های عصر تنها صدور فتوای کفر برای مخاطبین خواهد بود..به نظر من مهم این است که ما در قدم نخست مشخص سازیم منظور از تدریس ثقافت اسلامی در داشنگاه ها ومؤسسات چیست.؟

هدف مسلمان سازیست؟ هدف آراسته ساختن شاگردان به دانش  دینی آن هم اسلامی تا سر حدی ملائی است ویا اینکه  بیان شاخص های فکری اخلاقی واجتماعی وتبیین سیاست داخلی وخارجی اسلام است..سطح پا ئین دانش دینی اساتید ومدرسین ثقافت اسلامی عمده ترین مشکل در تدریس این مضمون است.چه بسا نسبت کم دانشی وجهت گریز از پرسش فقط با کوبیدن مهر  کفر به مردم واز مسئولیت شانه تهی میکنند.

من به این باورم  که هدف از تدریس ثقافت اسلامی  معرفی اساسات واصولی است که  سیاست جامع اسلام را در مورد  بر خورد های اجتماعی وسیاسی  معرفی میکند وهدفی این مضمون مسلمان سازی هم نیست چنانچه با تدریس یک مضمون کسی عالم  دینی هم نمیشود.  در ثقافت اسلامی باید به نیاز مندی های عصر از منظر آموزه های دین مبین اسلام پاسخ داده شودواینکه حکومت اسلامی شاخصه ها وخصوصیات متمایز از حکو مت مذهبی ودینی دارد  .. ودر سایه حکومت اسلامی هرکس با هر عقیده واندیشه زندگی کرده میتواند.