X

آرشیف

دریچه ی باز

ترانه جان می گیرد
اتاق می رقصد
دریچه باز می شود
کودک می خندد
غنچه ها می شکفند
سگ زوزه می کشد
مادر، حیرت زده سکوت می کند
پدر، کلاهش را به هوا پرتاب می کند
دوشیزه، کبوترها را از قفس آزاد می سازد
آفتاب جرقه میزند
ابرها از آسمان دور می روند
درختان سبز می شوند
هوا به صفایی می گراید
بالکن ها به روی آسمان آبی قلب می گشایند
پرستوها مست می شوند
زمین گُل می کند
چشمه سار می جوشد
پیرزن دست نیایش را به سینه می فشَرد
پیرمرد از وجد می گرید
قفس ها باز می شوند
مرد زخمی آرام میگیرد
یتیمان سیر می شوند
زن شاعر در حریر سفید عاشقانه ها با شوق می پیچد
خون می خشکد
لبخندها جاری میشوند
امیدها در قلب جوانه میزنند 
و آفتاب از پشت کوهپایه باهمی بدون سایه های اختناق و نفاق نفس تازه می کند
آن روز که صلح با عمری دوباره در جهان می دمد

شهلا لطیفی
تابستان ۲۰۱۶م

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.