X

آرشیف

دادخـــواهــــــــــــــی

 

 

(Advocacy)

 
به خواننده عزيز جام غور !
«ميدانم همه ما و شما در حالتي قرار داريم كه براي اعاده حقوق مان از هر مرجعي كه باشد به نحوي از انحا طلب حق مي نمائيم ، اين خواست و برآورده شدن آن به شيوه هاي علمي ، پسنديده و مسالمت آميز نياز دارد ، البته اين روش ها و شناخت آن لازمه بردباري و در نظر داشتن يك وقت مناسب را مي نمايد ، موضوعاتي كه ميخواهم به صورت مقطعي خدمت شما قرار دهم آموزه هائيست كه در درازناي تاريخ از سري به سر ديگري انتقال گرديده و تجاربيست كه تلخ يا شرين براي بدست آوردن هدف دنبال گرديده است ، روي اين اصل در صورت كوتاهي ، كمبودي و نواقص مرا صميمانه همكاري و همراهي مي نمائيد .»
 
عطفي بر اصل مطلب :
دادخواهی پروسه­ایست که منجر به تحقق عدالت، رفع مصئونیت و معافیت مجرمین و جنایت­کاران، آرامش روانی قربانیان، امنیت اجتماعی و در نهایت اجرای قانون و تأمین قانونیت می گردد. پروسهء دادخواهی مردم را قادر می­سازد تا بدون توسل به خشونت و انتقام جویی­های فردی، از طریق قانونی به احقاق حقوق­شان بپردازند.
داد خواهي از فرد در خانواده آغاز و در سطح كشوري ، منطقه و جهان ادامه مي يابد ،در روال كنوني دادخواهي در سطح كشور ما به يك پروسه نهادينه مبدل شده كه بيشترين بخش آن توسط نهاد هاي جامعه مدني ، ژورنالستان ، مديا ،رسانه هاي صوتي ، تصويري نوشتاري و …. صورت ميگيرد.
آنچه ضرورت دادخواهی را بیشتر برجسته می­نماید، موجودیت صف­ بندی انکار­­­­ناپذیر در جلوه­های همچون اقشار «حکومت­کننده و حکومت­شونده» و یا طبقهء" پائین و طبقهء بالا " در جوامع سیاسی و تقسیم بندیهای اجتماعی است. هویداست که حکومت­کنندگان و طبقات بالای جامعه از توانایی بیشتری در سمت ­دهی تصامیم، رهنمودها، پالیسیها و قوانین بر خوردارند تا حکومت­شوندگان و طبقات پائین اجتماع.
 طبیعی است که تصامیم، رهنمودها، پالیسیها و قوانین که مبتنی بر اراده و خواست حکومت­کنندگان و طبقات بالا باشند الزاماً به نفع حکومت­شوندگان و طبقات پائین نخواهند بود. از طرف دیگر، حتا در جوامع که تجربه پارلمانی دارند و پارلمان را تمثیل کننده و مظهر ارادهء مردم می دانند، شکاف و فاصله میان مردم و نمایندگان­شان را نمی­توان انکار نمود. آنچه در این فاصله ناپدید می­گردد چیزی نیست جز نمایندگی واقعی از مردم، درک و بررسی مشکلات مردم و تلاش در راستای حل مشکلات از طریق تصویب و اجرای تصامیم و قوانین سودمند.   اینجاست که ضرورت دادخواهی بیشتر و عمیق­تر احساس می­گردد تا به عنوان یک روش و برنامۀ سودمند در زمینه تغییر چرخش تصامیم و قوانین به نفع مردم، مورد استفاده قرار گیرد.
 بنابرین تمسک به دادخواهی و استفاده از ابزار آن جهت انعکاس خواستها و نیازمندی­های اقشار محروم به پالیسی سازان و تصمیم­گیرنده­گان بمنظور ایجاد تغییر مثبت در پالیسی­ها و قوانین ناعادلانه و برخورداری مردم از حقوق و امتیازات­شان لازمی پنداشته می­شود.
 
اهداف داد خواهي
اگرچه دادخواهي پروسه دوامدار ، توسعه يافته و همه جانبه است ، اهداف آن نيز به همان منوال يك طيف وسيعي را احتوا مي كند  به نظر عموم اهداف دادخواهي را :

  •           تأمين عدالت اجتماعي
  •           كاهش فقر و ايجاد رفاه همگاني
  •           ايجاد و اصلاح سياست ها و پاليسي ها
  •           تطبيق  تصاميم و قوانين
  •           نمايندگي از افراد و اقشار محروم (ادو كيتر ها" دادخواهان" ) كسانيكه از مردم نمايندگي مي كنند
  •           توانا سازي مردم جهت خواستن حقوق شان تشكيل مي دهد.

 
داد خواهي چرا صورت ميگيرد ؟
اين پروسه به خاطر آن صورت ميگيرد تا جامعه براي جلو گيري از بي عدالتي و عدم تطبيق قوانين رهايي از فقر و محروميت نجات حاصل نمايند ، همچنين دادخواهي به خاطر نبودن پاليسي ، نواقص پاليسي و عدم تطبيق پاليسي صورت ميگيرد ، بدين منوال مي توان گفت ، دادخواهي را از ميحط خانواده آغاز نموده و تا سطوح بالا تروج كرد.
دادخواهی می­تواند در تقویت و نهادینه­سازی حق، عدالت، کاهش فقر در اجتماع انسانی و حمایت از افراد فقیر و به حاشیه رانده شده، تأثیر بسزا داشته باشد. دادخواهی، رسیدن به این اهداف را از طریق نفوذ و تأثیر­گزاری بر سیاست ها، تصامیم و ساختارها امکان پذیر میداند و تلاش دارد تا با توانا­سازی مردم فضای مناسبی را جهت حق­خواهی و اهتزاز صدای حق­طلبی ایجاد نماید.
 اهداف کلیدی دادخواهی را همانا تأمین عدالت، کاهش فقر، ایجاد تغییر در سیاست ها، نمایندگی از افراد و اقشار محروم و توانا­سازی آنان جهت خواستن حقوق­شان تشکیل میدهد. دادخواهی از بدو تأسیس جوامع انسانی به شکل ابتدایی آن وجود داشته است. ولی چون روند دادخواهی یک روند تکاملی و رو به رشد است تحولات و دگرگونی­های زیادی در روشهای آن رونما گردیده است.
با مروری گذرا بر تاریخ تحولات اجتماعی، روشن می­گردد که کوشش و مبارزه برای تحقق عدالت، یکی از دغدغه­های همیشگی همه جوامع انسانی بوده است. طوری که مصلحان، آزادی­خواهان و عدالت­طلبان با پخش و نشر افکار و تعالیم و آموزه­های انسانی­شان کوشش کرده اند، بشریت را در مسیر نجات از جور، ستم و بی­عدالتی یاری بخشند. قرآنکریم در بیان فلسفه­ی بعثت انبیا گسترش قسط و تأمین عدالت را انگیزه­ی اساسی میداند: « لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ»(آيه 25سوره حديد) ترجمه: به راستی [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم را به قیام به خاطر قسط و عدل برانگیزانند[1].
از طرف دیگر اگر به تاریخ فلسفه نظراندازیم، با چهره­های زیادی آشنا می­شویم که عدالت، جوهر اصلی مکتب فکری­شان بوده است. سقراط نماینده برجسته­ی این اندیشمندان است که با نوشیدن آگاهانه­ی جام­ زهر که بصورت غیر­عادلانه به آن محکوم شده­ بود، حرمت و ارزش قانون و قانونیت را که مقدمه ­ای عدالت است، تثبیت نمود.
تمامی قیام­های استقلال طلبانه و ضداستبدادی، ضداشرافی، ضد برده­داری و بهره­کشی، از قیام اسپارتاکوس علیه امپراطوری برده­دار روم تا مبارزات مردم هند بر ضد استعمار بریتانیا به رهبری گاندی، مبارزات مدنی مارتین لوتر کینگ در آمریکا و تلاشهای مردم افریقا به رهبری نلسون ماندیلا ، قيام پادشاه خان ( خان عبدالغفار خان ) و سيد جمال الدين افغان را میتوان زیر عنوان داد­خواهی و عدالت­خواهی فهرست کرد. طبیعی است که مبارزات انسانها در این جهت، متناسب با امکانات، ابزار، توانمندی­های فکری و سطح تجربیات­شان از مراحل خیلی ابتدایی تا مراحل عالی در حال کامل
بوده است.و اين داد خواهي كماكان با تغير ذهنيت جامعه ادامه داشته و در هر زمان با تعريف مجزا ، شكل ديگر و سطوح متفاوت ادامه دارد.
ادامه دارد…..

 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.