آرشیف

2014-11-24

نادره سرور

خواهر/برادر گرامی گ. کوثر غوری؛

مقالهء استدلالی یی را که با استنادهای فوق العاده زننده نوشته بودید، خواندم و راستش نمی دانم با کدام منطق همراه تان بحث کنم. مشکل اینجاست که خاستگاه نظریات شما شرایط متفاوت اجتماعی-سیاسی و اقتصادی یی مکانیست که در آن زیسته اید و عقاید تان از آنها رنگ و بو گرفته است، در حالیکه خاستگاه عقاید من شرایط متفاوت تر است. این را به خاطری گفتم؛ که شعور اجتماعی از زندگی اجتماعی نشئات می گیرد. شما چندی از احادیث کهن را پشتوانهء نظریات و عقاید تان ساخته اید. امری که من قبول ندارم و این کمی مسئله را دشوار می سازد. نظریات علمی حداقل این امتیاز را دارد که در آن می توانیم از اصول شناخته شده و جهانی علمی برای ثبات نظریهء علمی کمک بگیرم. به هر صورت، محترم یا محترمه، عرضم به حضور تان که رنگ و بوی نوشته تان؛ به مزاح شخص خودم خوش نخورد.
شما با نهایت گستاخی به مثابه گرگی که در لباسی میشی در آمده باشد خود را نماینده زنان قرار داده و اعلان می کنید که « خلاصه اينكه ازهر طرف كه گزنماييم از مردان كوتاه تريم». شما با طرز فکر و طوری که تلقین شده اید و  طوری که مطالب کهن را طوطی وار و بدون اندکی اندیشه حفظ نموده اید، عمداً اعلان نموده اید که از مردان کم هستید یا شاید هم منظور تان این بوده که زنان از شما کم هستند و من بدین لحاظ برای تان متاسفم و برای تان تسلیت عرض می کنم. شما باید می نوشتید که « خلاصه اینکه از هر طرف که گز نمایم، از مردان کوتاه ترم.» ببینم راستی متر شما استاندار هست یا فقط تخمین زده اید؟… شما اصلا حق نداشتید که خود را جای عموم زنان قرار داده و قضاوت نمایید.  اه! ببخشید کمی اوج گرفتم….
بیا بحث را از جای دیگری شروع کنیم؛
همانطوری که قبلاً نیز ذکر نمودم که زندگی اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعیست، احادیثی را که ذکر کرده بودید، نیز بدون کدام استثنایی زاده ای شرایط زندگی گویندگان احادیث مربوطه بوده و بر می گردد به جوامع شدیداً مردسالار عرب چندین قرن قبل. بیا برادر، اوه، ببخش خواهرگرامی، این را بپذیر که شرایط اجتماعی فعلی متفاوت است  و احادیث فوق الذکر تئوری های علمی نیستند که ثابت بمانند. حتی تئوری های علمی نیز ثابت نمی مانند. هر آن گفته یی که رنگ و بوی تبعیض داشته باشد و کاروان تکامل اجتماعی را متوقف بسازد، ارزش نگهداشتن را ندارد و من فکر می کنم که گفته های به اصطلاح حدیث فوق نیز ازین جمع هست. من، نام خدا، به هیچ یکی از احادیث فوق الذکر باور ندارم  زیرا به این فکر هستم که هر یکی شان ساخته اذهان مردان بوده و در مواقع متفاوت برای تطمیع زنان گفته شده اند. به نظر من زبون تر ازین نمی تواند شود که زن را، مادر را در گلخنی گنجانیده و خدمت به شوهر را جهاد وی اعلان نماییم. من نمی دانم با این مردان چگونه رویکردی را بر گیرم در حالیکه روزهای جمعه بهشت شان را زیرپایم می گذارند و فردایش خودم را زیر پای خودشان.
با هر فردی روبرو شوی، داکتری نموده، برای راضی نگه داشتن مرد نسخه تراشی می نماید و در هر نسخه یی هم می نویسد که کلید ورود به بهشت، رضایت مرد است. به به! گویا اینکه بهشت گول است و مرد هم دروازه بان. گویا اصلا زن موجودی نیست. اگر این منطق ورود به بهشت و کسب سعادت جاویدان باشد، خیلی رک و بی پرده عرض می کنم برادران محترم، مرا به آن کاری نیست، شما بروید و باشید با حوران ماهروی همیشه باکره، مرا صبر است.
سخن اخیر اینکه خواهرک گرامی، اگر مایلی بحثت را ادامه بدهی، لطفاً، از حمایت نظریاتت به واسطه احادیث مردانه بپرهیز، درینصورت بحثم را همراهت ادامه خواهم داد.
 
می توانیم این بحث را از طریق ایمیل شخصی نیز دنبال کنیم:
 
 nadera.soror@yahoo.com
 
Nadera soror  را می توانید در فیس بوک نیز پیدا کنید.
 
نادره سرور