2014-12-28
نورالله وثوق
وقتی زخواب قافله بیدار میشوم
درجا سفیر سلسله ای دار میشوم
مثل خرام خندهای خورشید خاوران
از لای ابرخسته پدیدار میشوم
… کاری به غیر عشق نکردم ولی دریغ
درچشم تنگ وسوسه انکار میشوم
سیبِ درختِ معرفتِ آشنایی ام
محونشاطِ جاذبه ای یار می شوم
همباورِ شکوفه ای سرشارِ حیرتم
غرقِ بهارِ جلوهای اسرار میشوم
گل کردهام به شاخه ای زیبایی خدا
کی دربساطِ آیینه ها خوار می شوم
حلقِ دل انالحق منصور گشتهام
درحلقه های خاطره تکرار میشوم
من شاهد حماسه ای فردای روشنم
میعادِ بیقراری اقرار می شوم
……
نورالله وثوق
سه شنبه دوازدهم دیماه/جدی/ هزار وسه صد ونود ویک خورشیدی
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
خــــــــــــــواب قافله