X

آرشیف

خــــــــــــــــزان

فصل خزان رسید و به گل رنگ و بو نماند
جام طرب تهی شد و می در سبو نماند 

در پای گل که ساز خوشی بود و وقت شاد 
جز باد تندو هلهله و های و هو نماند

بلبل چنان به حال چمن گریه سر نمود
آن شور و وآن ترانه دگر در گلو نماند

ای دلستان من چکنم گل ز باغ رفت
جز از خیال روی گل ات روبرو نماند

آنانکه میروند بماند از و نشان
اما زمن نشانه ای جز آرزو نماند

در زندگی ز حال ثنا پرس و یاد کن
آیی در آن زمان و بپرسی که او نماند 

محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۱۳/۰۹/۲۰۱۵

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.