آرشیف

2014-12-12

علم عبدالقدیر

حکومت وحدت ملی وتغییر نقشه صلح

حکومت وحدت ملی وتغییر نقشه صلح: عبدالقدیر علم
رهبری حکومت وحدت ملی  بعد از تولد از شکم مادر معیوب انتخابات هر چند در عرصه حکومت سازی وحکومت داری عاجز بوده اما  در نخستین روز های حیات حکومت داری اش  با امضای قرار داد امنیتی خودرا شامل خانواده کشور های مهم جهان ساخت وبعدا هم  با غول فسا د  کابل بانک  سرو کله زد وبا سفر های پیهم در کشور های چهان ومنطقه از تغییر نقشه صلح سخن گفت .ترنم نغمه تغییر نقشه صلح امید واری های را در بین ساده اندیشان سیاست افغانستان ببار آورده وعده فکر میکنند شاید چیزی در چنته مسافرین وادی پر خم وپیچ حکومت وحدت ملی باشد .بربنیاد همین خوشبینی وحتی ضرورت ملی ومیهنی لازم دیدم  روی مسئله امنیت زمینه ها ی استقرار ثبات؛ چالش ها وبند ش ها ؛ شعار ها وواقعیت ها مانند دیگران اما کمی تازه تر ومتفاوت تر چیزی بنویسم..
کدام نقشه صلح:؟ هموطنان خوب واقف اند که در زمان زمامداری جناب حامد کرزی تمام متخصصین وتحلیل گران  امور سیاسی  وامنیتی  افغان  دررسانه ها ومطبوعات  از نبود طرح مدون ونقشه آشکار صلح  شکایت داشتند وحتی مخاطب مشخص برای صلح با حکومت افغانستان  نمی یافتند.آنچه وجود داشت تلبیس واقعیت ها وابهام واغفال  وخوشباوری  ومعامله با افراد  داخلی وخارجی زیر پرده صلح … تا جا ئیکه انتحاریون را بنام حاملین پیام صلح تا ارگ ریاست جمهوری ودفتر رئیس شورای عالی صلح ودفتر ریاست امنیت ملی ودفاتر والی ها بدر قه میکردند.گاهی رهائی ملا برادر وچند فر مانده طالب از زندان های پاکستان وبگرام وزمانی هم امریکا وپاکستان  را کلید صلح قلمداد کردند؛ فرا تر از آن هیچ نقشه وبر نامه ملی بخاطر ختم جنگ وایجاد صلح وثبات در کشور وجود نداشت. نمیدانم جناب رئیس جمهور پنسل وپرکار را بالای کدام نقشه میگذارد تا تغییرش دهد.امید وارم با تکرار اکت های غیر عملی حامد کرزی مردم را برای پنج سال دیگر بر فرش ماتم نشانند..
ضرورت ایجاد نقشه صلح:امید وارم حکومت جدید بجای کار کردن بروی اوهامات  وابهامات گذشته نقشه جدید بخاطر اعاده صلح وثبات در کشور طرح ریزی کنند.درین نقشه عوامل جنگ ونا امنی بطور درست ریشه یابی گردد چه درک وتشخیص نا درست از عوامل مخل  امنیت زمینه تا مین امنیت را مشکل وحتی نا ممکن میسازد.لذا بر حکومت است تا اول عوامل نا امنی  را به ملت معرفی کند که این عوامل داخلی است؟ خارجی است؟ ویا تر کیب از عناصر داخلی وخارجی باعث این همه نا به سامانیها شده.؟مسلما بد بودن سیاست داخلی ؛ کج بودن سیاست خارجی واغماض از مشترکات داخلی خارجی با همسایه ها باعث تشدید بحران نا امنی شده که مختصر توضیح داده میشود.
سیاست بد داخلی وبیزاری مردم از حکومت : در مورد نا هنجاری های داخلی تحلیل سیاستمداران دلسوز ونخبه کشور وقضاوت ساز مانهای بیطرف جهانی وجود دارد  که از توضیح وتکرار بی نیاز است باز هم بطور یاد دهانی یاد آور میشوم که  ساختار تشکیلاتی ومدیریتی نظام  با کاپی کردن  مدل های خارجی ونصب کدر های مصلحتی وبی کفایت زمینه فساد ؛ قاچاق؛ قانون گریزی ؛ بیعدالتی وتنفر مردم را نسبت به دولت افزایش داد. در ضمن سیاست های امنیتی نا درست در نخستین روز های حکومت داری حامد کرزی مانند ساختن کمپنی های امنیتی خود سرُ؛ ددی آر افراد مسلح طرفدار دولت وزمینه سازی باز گشت طالبان به منطقه ؛ ساختن پولیس محلی واربکی در کنار ارگانهای امنیتی خود باعث مشکلات امنیتی شده …سیاست اقتصادی غلط وغیر قابل کنترول که باعث ایجاد فاصله بین طبقات اجتماعی جامعه وافزایش بیکاری نیز عامل  بیزاری مردم از حکومت وپیوستن به مخافین است.اشاعه فر هنگ نسبتا غیر اخلاقی در مطبوعات وجامعه که مردم را بجای حکومت به مخالفین نزدیک ساخت؛ فساد وقاچاق همه تبعات همین سیاست وابستگی سیاسی واقتصادی وفر هنگی بیش از حد بخارجی هاست.یعنی حکومت از درون آنقدر پوسیده است که باید از سیاست خارجی وارتباط به جهان حرفی به زبان نیاورد چون سیاست خارجی از سیاست داخلی رنگ میگیرد.
سیاست خارجی بدون اولویت: تعامل وتا مین ارتباط متقابل با تمام کشور های جهان از نیاز های همه دولت هاست واما تشخیص اولویت ها ؛ درجه بندی دوستها طبق نیاز ها وتعین جایگاه شان بحدی که باور کنند خیلی مهم است تا هر کشوری بداند در کجاپی سیاست افغانستان است.نه اینکه یک روز کسی را دوست بخوانی وروز دیگر دشمن.حکومت افغانستان در سیاست خارجی خود هک وپک است ونمیداند دوست کیست ودشمنی چیست.افغانستان به درجه بندی دوست های منطقوی وجهانی خود و اطمینان بخشیدن به دو همسایه شرقی وغربی اش  یعنی ایران وپاکستان نیاز شدید دارد…این دو همسایه از وجوهات زیادی خودرا در افغانستان دخیل میدانند واما از حضور دشمنان شان در افغانستان نگران اند وبر افغانستان است تا با یک جرآت سیاسی این نگرانی را به اعتماد واطمینان تبدیل نموده تخریب کاری شانرا به تر میم کاری تبدیل نماید.. پاکستان  وایران ادعا دارند که در زمان تجاوز شوروی سابق در کنار مجاهدین ومهاجرین افغان بوده  اند اما حالا دشمنان افغانستان بیشتر از آنها در افغانستان فعال اند  ونفوذ دارند.مثلا هند  دشمن پاکستان که در زمان تجاوز شوروی یکی از حامیات تجاوز روسها  به افغانستان بود  حالا در تمام تار وپود حکومت کابل شبکه سازی کرده این نفوذ برای پاکستان قابل قبول نیست. به همین تر تیب ایران حضور پایگاه های نظامی امریکارا در افغانستان تحمل کرده نمیتواند  .امریکا از طریق تحریم ها وفشار های سیاسی پا به گلوی ایران گذاشته وگاهی گزینه نظامی را هم مطرح میکند .ایران نمیتواند در امریکا  و یا کشور های دور منافع امریکا را ضربه زند  پس جا ئیکه برای انتقام گیری انتخاب کرده عراق وافغانستان است.ایران در عراق کامیاب شده ودر افغانستان هم در برابر فشار امریکا گل نثار نمیکند.لذا افغانستان بائیست نقشه سیاست خارجی خودرا در تعمل باایران وپاکستان تغییر دهد.
خط  تاریخ زده ای دیورند : حامد کرزی در خطبه وداعیه اش گفت پاکستان از من خوسته تا دیورند لاین را برسمیت بشناسم ولی من قبول نکردم؟خوب هیچ کس نپرسید چرا بخاطر یک خط موهومی تاریخ تییر شده وغیر عملی کشور را به فرش ماتم می نشانی؟ ادعای ملکیت بر اجنسی های هشت گانه آنطرف خط دیورند چه پیامی برای همسایه شرقی میدهد؟ معنی اش این است  پاکستان  خاک مارا غصب کرده ودشمنی تاریخی  ماست  .اگر این حس در فضای دوستی ومراودات  دولتین حاکم باشد انتظار شما از پاکستان چیست؟ ادعای ارضی بر جائیکه نیمی از پاکستان را تشکیل میدهد پیامد جزء دشمنی ندارد. چرا افغانستان طور صریح این مسئله را بحضور داشت جامعه جهانی ویا شورای امنیت ملل متحد مطرح نمیکند؟ از دید من این رهبران  ریا کار ودروغگو اند که میخواهند افغانستان طور دوامدار نا امن باشد واین زخم نا سور پیکرش را ضعیف وبنابودی بکشاند.
جواب بالمثل نه تجاوز:از دید پاکستان حمله بر کوه های کنر وخوست  عمل بالمثل است نه تجاوزوقتیکه حکومت افغانستان بخود وحامیان خود حق میدهند تا طالبان افغانی وشبکه حقانی را در وزیرستان وسائر اجنسی های پاکستان مورد حمله قرار دهند؛ پاکستان هم بخود حق میدهد تا طالبان پاکستانی را در کنر وخوست وغیره مورد حمله قرار دهد.پاکستان غیر مستقیم به افغانها تفهیم میکند که اگر ادعای دارند همین حالا زمان آن فرا رسیده تا رسما مطرح کنند.وی بزبان توب میگوید اگر حمله پاکستان تجاوز بخاک افغانستان است پاکستانی ها هم حمله به وزیرستان ومومند و سائر اجنسی هارا تجاوز بخاک خود میداند وشاید حمله به کنر را تا طرح قضیه به شورای امنیت ملل متحد ادامه دهد.. اگر حکومت افغانستان ازین واقعیت چشم پوشی واغماض میکند پس مسئله صلح وامنیت افغانستان هم بستگی به همین عناصر دارد.لذا برای تازه نفسان حکومت وحدت ملی پیشنهاد میکنم تا آنچه وجود ندارد تغییر ندهند بلکه در سه عرصه ذیل تغیرات اساسی بوجود آورند.
تغییراول:در سیاست داخلی یعنی  در ساختار نظام در عرصه های تشکیلاتی؛ اداری؛ ؛ اقتصادی ؛امنیتی وفرهنگی کاملا باز نگری کنند… مدل های که از کشور های دیگر کا پی شده  از رهگذر مدیریت وقانون معاشات وکار فساد آفریده از رهگذر اقتصاد جدایی بین حکومت ومردم را باعث شده واز رهگذر فرهنگی هم مردم را به مخالفین نزدیک ساخته..بناء تغییر این وضعیت ضرورت جدی است.
تغییر دوم سیاست خارجی: دوستان منطقوی وبین المللی را به اساس مشترکات ومنافع ملی اولویت بندی کنند ودوست را دوست ودشمن را دشمن بگویند. دوست ودشمن افغانستان مشخص نیست .نیمی از سیاستمداران در رسانه هاایران وپاکستان را دشمن اصلی افغانستان میدانند ونیمی هم امریکا وکشور های غربی وعده روس وهند وهم پیمانان شانرا دشمن افغانستان معرفی میکنند.اگر به صحبت های سیاسیون در مطبوعات گوش داده شود افغانستان جزء دشمن هیچ دوستی ندارد پس در کشوری کوچکی چون افغا نستان با داشتن این تعداد دشمن صلح وامنیت هرگز نخواهد آمد.بناءٌ بجای مطبوعات غیر مسئول باید افراد مشخصی سیاست خارجی کشور را تمثیل کنند.
تغییر سوم حل دایمی دیورند:  تا وقتیکه افغانستان موضوع دیورند را رسما مطرح وحل نکند وگاه ونا گاه برای خود حق مداخله به آنطرف مرز را محفوظ بشمارد از پاکستان هم انتظاری بیش ازین نداشته باشد.پاکستان فعلا افغانستان ومتحدینش را  که به و زیرستان حمله میکنند من حیث متجاوزین به خاک  خود میشناسند وبه همین دلیل ملا فضل الله وافرادش را در کنر مورد حمله قرار میدهند تا افغانستان مجبور شود این مسئله را در شورایی امنیت ملل متحد مطرح ودعوای طرفین را حل وفصل کند اما افغانستان علاقه دارد تا در زیر لحاف این نغمه را زمزمه کند وزخم پیگر نحیف افغانستان همیشه خونین باشد.
نوت: نگرانی دیگر پاکستان فعالیتهای هند در افغانستان است .پاکستان میگوید هند  بجای اینکه محصلین افغانی را شامل پوهنتون های طبی وانجینری ودیگر نهاد های تخصصی کند بنام حقوق وژور نالیزم اندیشه ضد پاکستانی میدهد.بجای اینکه مردم غریب وبی سر پناه هند را از سرک ها جمع کند ملیارد ها دالر به پروژه های افغانستان مصرف میکند که هیچ سودی هم ندارد مثلا حدود چهل سال میشود مصروف ساختن بند سلما در شرق هرات اند تازه یک قطی گوگرد بنام بند ساخته که تا حال مطمئن نیست آب داخلش ذخیره میشود ویا خیر.ویا مصروفیت بخاطر پروژه اعمار سرک بین دلارام ونیمروز منطقه بلوچ نشین. پاکستان فکر میکند هند بجای ساختن پروژه پول هارا صرف فعالیت های خرابکارانه بلوچ های کویته میکند تا روابط ایران وپاکستان را خراب کند.لذا افغانستان باید بداند که این واقعیت ها زیر ذره بین پاکستان هم هست.واگر افغانستان تغییری در سیاست هایش وارد نکند واطمینان این دو همسایه را فراهم نسازد هیچ نقشه ای  تغییر نخواهد کرد و نا دیده گرفتن خواستهای پاکستان  وایران در تعامل با دشمنان شان  من حیث دو همسایه خیلی تاثیر گزار در اوضاع امنیتی واقتصادی افغانستان کشور را همچنان در منجلاب  نا امنی فرو می برد…