آرشیف

2014-11-12

محمد سرور انوری غوری

جنگ

جنگ تعریف های متعدد ومتنوع داشته است . ویک تعریف واحد ندارد  .  واژه جنگ بمعنی زد وخورد با جنگ افزارها میان گروها ,ا قوام , یا کشور ها , مقابله وبر خورد نیرو های نظامی , پیکار نبرد؛ مخا لفت ومبارزه میان افراد ,گروه ها یا جناح های مخالف وحتی نزاع بین دو نفر به صورت لفظی یا مشت ویخن ودعوا آمده است . دانشمندان مسایل سیاسی ونظامی." لاگورژت" جنگ را مبارزۂ خشنی میداند که بین دو یا چند گروه همنوع براثر تمایلات یا خواسته های که دارند انجام میشود ." گاستول بوتول"نیز جنگ را یک مبارزه مسلحانه وخونین بین گروه های سازمان یافته تعریف میکند . ازدیدگاه جامعه شناسی , جنگ ستیزه ی خشن ومنظمی است که بین دو یا چند اجتماع مستقل در میگیرد . دانشمندان علاوه برآن که جنگ را به عنوان یک پدیده ئ جامعه شناختی مورد توجه قرار داد ه اند تلاش کرده اند که آنرا تحت کنترول درآورند وبا قواعد ومعیارهای مشخص محدود کنند .ازنظر حقوق بین الملل جنگ عبارت است از در گیری مسلحانه بین دو یا چند کشور با قصد قبولاندن نظرات سیاسی یا اعمال هدف های خود با استفاده از تمام وسایلی که برای جنگ دراختیار دارند از دید گاه حقوقی جنگ با به کار برد ن وسایلی که توسط حقوق بین الملل تنظیم گردیده است مجازاست.  این محدودیت ها دروضع بعضی از اصول مبنی برمنع استفاده ازابزارهای کشتار جمعی محدود بوده است . از این رو جنگ امر شرطی است که بمحض وقوع ,مجموعه ای از قواعد حقوقی معین را خوا ه در مــورد کشور طــــرف مبارزه ( کشور متخاصم )وخواه درمورد کشور ثالث (کشور بی طرف ) بی هیج تفاوتی از قوه به فعل درمیاورد وبه عهده آن ها میگذارد . جنگ دراین معنا عبارت ازعمل حقوقی است که هر کشوری در هنگام احقاق حق مخاصمت انجام میدهد . (کلاویتس ) جنگ را ناشی از برخورد منافع بزرگ گروه ها ودولت میدانند .  جنگ عبارت از بر خورد منافع بزرگ ازراه خونریزی است وفقط از این لحاظ است که با سایر بر خورد ها فرق دارد . این تعریف بر یک ویژه گی جنگ تا کید میکند: و بر خورد از راه خونریزی . وبرخورد های دیگررا با این ویژه گی از حوزه جنگ جدا میکند . این تعریف بسیار محدود وناقص باشد. بعد ازجنگ جها نی دوم وتقسیم بندی جهان به دو بلوک شـــــرقٍ وغرب جهــان زیر سایه سنگین} جنگ سرد {  قرار گرفت جنگ سرد الزامآ با بر خورد از راه خونریزی همراه نبود . انــــــواع دیگر جنـــگ از قبیـــــل } جنــــگ روانی { }مطبوعاتی { و…. نیز با ویژه گی }خونریزی {شناخته نمیشدند .به هر حال جنگ مثل هر پدیده ی دیگر خصـــوصیت تاریخی دارد وتحول پذیراست . (کلا ویتس) نیزبا تکیه برجنگ های زمان خودش و دوران ناپلیون   بنا پارت چنین تعریف ارائه کرده بود .اگر به اشکال مختلف جنگ توجه کنیم شايد بتوان گفت که عام ترین خصیصۀ جنگ خشونت است با تشدید جنگ تنها سطح خشونت عمیق تر وبیشتر میشود . از طرف دیگر روابط سالم انسان هارا برهم میزند. وقتی خشونت بر روابط انسانها وعملکرد های ان ها حاکم شود زمینه انعطاف پذیری وگفتگو وتساهل ازبین میرود خشونت با جبر وقوه قهریه از دیگران میخواهد که تا بع اراد ه او باشند. در ان صورت امکان همزیستی مسالمت امیز وتوام با ارامش نیز ازبین میرود وجنگ بوجود میاید .ازاین رو تعریف واپسین " کلاوزویتس "هر چند بسیار عام است ولی شمولیت کافی دارد .