X

آرشیف

جنگل ِ آواره
عشق من به او، معمایی سرپوشیده بود
معمایی که در عمق من
نامعلوم و گمراه
نفس می‌کشید
عشق من به او، رویایی بود در برابر حقيقتها
رویایی که در مسیر جنگل آواره ای گل می‌کند
درخت می‌شود
برگها عوض می‌کند
و سرانجام می‌میرد
و من، خلاف آنچیزی را که بود باور می‌کردم
و با آرزوهای رفیع, درون آن باور غرق می‌شدم
اما هنوز، بی اختیار، گاه ناگاه
در کلبه اندیشه هایم
در درون پندارهایم
میان ستون های باور و رؤیا
من حقیقت دیگری را می‌شناختم
حقیقتی که من به عشق او، اعتقادی نداشتم.
شهلا لطیفی
هفت آگوست ۲۰۲۲(میلادی)
X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.