آرشیف

2015-9-15

علم عبدالقدیر

تقسیم جمعیت بر جزائر نا محدود

 
جمعیت اسلامی افغانستان وآعضای آن
 
جمعیت اسلامی افغانستان اعضایش را به قدرت وثروت کافی رسانید واما اعضایش آنقدر پارچه وضعیفش کردند که دیگر امید به دمیدن روح بر کالبد از هم گسیستۀ آن دیده نمیشود امروز جمعیت اسلامی افغانستان به جزیره های مختلفی تقسیم شده که توسط اربابان نامدار وناندار اداره میشود وما هیت آن از معنویت به متاع تبدیل شده است. أعضای جمعیت اسلامی  افغانستان بعد از پیروزی مجاهدین بخاطر سامان بخشیدن به نا رسائیهای تشکیلاتی و دمیدن روح تازه در کالبد این حزب پر قدرت وبا سابقه  سال هاست که در انتظار بر گزاری کنگره نشسته اند، در هر فصل بهار سال کمیسیون بنام تدارکات ومسئول بر گزاری کنگره جمعیت اسلامی مانند سبزه های بهاری قد کشید اما قبل از جان گر فتن وکار آئی با گر مائی آفتاب تا بستان پژمرده وخشک شد. بعد از شهادت پروفیسور استاد بر هان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی افغانستان واعلان تشکیلات مؤقت و سپردن ریاست اجرائی به فعال ترین عضو این حزب یعنی عطا محمد نور والی بلخ وتعیین رهبر ومعاون مؤقت  ضرورت بر گزاری کنگره  بخاطر تعین جای گزین بیشتر از هر زمان دیگر حاد وجدی شده است.واینکه وارثین جمعیت اسلامی چگونه میتوانند در جهت پر کردن این خلاء بزرگ گام دارند به فراست سیاسی  وبرداشت شان از  یک حزب فراگیر ملی که در فراز وفرود های سیاسی کشور خیلی ها پخته شده ارتباط دارد که شاید در بر گزاری کنگره بیشتر تبلور یابد از آنجائیکه جمعیت اسلامی نیز یک تشکیل سیاسی ویا یک حزب پر سابقه وبا تجربه است باید کمی به ویژ گی های یک حزب هم تماس بگیریم.
 
جمعیت اسلامی افغانستان وویژه گی های یک حزب سیاسی.
هدف از ظهور أحزاب سیاسی تمثیل مردم سالاری  ورشد جامعه مدنی وایجاد سهولت ها ورفاه اجتماعی در پرتو قانون است  تا در نظام حقوقی وسیاسی کشور ها نقش یک بازی گر فعال را ایفا کنند. یک حزب سیاسی به مفهوم واقعی آن دارائی بر نامه ها وپلانهای مشخص سیاسی ،اجتماعی ،امنیتی واقتصادی  بخاطر اداره یک کشور شکل میگیرد .این بر نامه ها روح سیاستش را تشکیل داده وأعضایش را به همان سمت وسو استقامت میدهد.درین نوشته به برخی شاخص ها وخصوصیات بر جسته یک حزب سیاسی اشاره میکنیم تا بتوانیم حزب سیاسی خودرا در بین آن در یا بیم.
 شاخص اول: ضوابط تشکیلاتی
یک حزب سیاسی با داشتن یک رهبر منتخت توسط شورائی عالی ویا یک کنگره آهداف ومرام خیلی جذاب ومورد نیاز ارائه میدهد تا آرائی مردم را جلب وأعضایش را تا رسیدن به سمت های مهم دولتی بسیج مینماید.جمعیت اسلامی افغانستان بمثابه یک حزب اثر گزار وپر قدرت مارا تا حکومت هم رسانید واینکه ما نتوانستیم حکومت را اداره کنیم باید از گذشته بیاموزیم ودا شتن تشکیلات سیاسی منظم ومردم محور را در صدر بر نامه های خود قرار دهیم.  
با آنکه جمعیت اسلامی افغانستان یک حزب وسیع وفراگیر ملیست اما نیاز به تغییرات بنیادی دارد .تغییر در نام ، اصلاح اساسنامه ، ساختار تشکیلات جدید نشانی کردن کدر های جدید ونخبه. در آستانه بر گزاری کنگرۀ  من حیث اولویت ها در دست اجرا قرار داده شود. یعنی چهره های شناخته شده وپر سابقه فرصت جای گزینی به جوانان را بدهند وچون پدر مهربان با جوانان بر خورد کنند.
 
درین نوشته  ضمن پیشنهاد بر گزاری کنگره جمعیت اسلامی افغانستان به جزئیات  اشاره میکنم که  حین بر گزاری کنگره جمعیت اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
1- سا ما ن بخشیدن به ساختار تشکیلاتی  مطابق  نیاز های عصر.
2- ایجاد یک محور مطمئن وهمه شمول برای همه أعضای جمعیت.از همه ولایات.
3- تجدید اساسنامه جمعیت طورفشرده وقانون مدار (همان انضباط تشکیلاتی).
4- تعمیم ریشه های جمعیت  در بین جامعه از طریق گسترش معرفت و فهم سیاسی.
5- ترسیم بر نامه جدید بخاطر اداره کشور و تربیه جوانان من حیث سر ما یه های با تجربه وسیاستمدار آینده .
6- جلوگیری از رسوبات زنگاری دولتها وتحمیل ارادۀ شخصیت های خود محور در درون جمعیت.
7- شفافیت در حساب دهی وطرح پلان إقتصادی برای تقویه بنیه مالی جمعیت.
8- ارج گذاری به شایسته سالاری در داخل وخارج از جمعیت.یعنی شخصیت های شایسته خارج از تنظیم نیز تأئید شود.
9- برداشتن شبهات قوم گرائی وسمت پرستی ازسیمای این حزب سیاسی.
10- رشد وتقویت فر هنگ عالی تفاهم، تحمل ومشارکت در راستای أصل پلورالسم قومی  مذهبی وایدیولوژیک.
 
 2- آسیب شناسی
جمعیت اسلامی باید به آسیب های متوجه شود که باعث ضعف وناتوانی جمعیت میگردد.ما باید نیاز اول جمعیت را درک کنیم که با شهادت استاد بر هان الدین ربانی کدام خلاء باید اول پر شود.استاد
ما چگونه میتوانیم یک محور  مطمئن وفراگیرایجاد کنیم تا خلاء رهبریت  پر شود.. آیا در شرائط فعلی یک فرد میتواند این کمبودی را جبران کند؟ ویا یک مجموعه هم اهنگ ومتعهد به آرمان واحد من حیث مرجع تضمیم گیر وهدایت کننده این خلاء را پر خواهد کرد.ما نباید فراموش کنیم ویا ازین واقعیت طرفه رویم که برخی از شخصیت های مؤثر با کفایت ونامدار جمعیت اسلامی از اثر تبلیغات زهر آگین حریفان بنام سمت وقوم قسما ترور شخصیت شده اند طوریکه محور برای همه أعضای جمعیت شده نمیتوانند واندکترین کم توجهی درین خصوص زیانهای جبران نا پذیر را نصیب جمعیت میسازد.
3- نگاه نو. تشخیص وتثبیت شخصیت های با استعداد ومبتکر از نسل دوم وسوم باید من حیث نگاه نو به واقعیت ها اثر خودرا در ساخت وساز جمعیت داشته باشد، مسلما حرکت در راستای روش های فرسود ومتحد المال واحترام چند فرد مشخص به یکدیگر  فاتحه جمعبت را میخواند.مثلا در گذشته فلان آقا منشی بوده وآن یکی عضو شورای اجرائیه و دیگری چا پلوس حالا هم باید به ایشان اقتدا کرد که دیگر تاریخ این نسخه ها گذشته است لذا تکیه بر نیرو ها وعناصر نسل دوم جمعیت که در کوره های داغ مبارزه ذوب وآب دیده شده اند وسر مایه گزاری بر جوانان بیدار وبا دانش ومتعهد که همچنان استوار وثابت  باقی مانده مانده اند در همگامی با شخصیت های مجرب این حزب خیلی با ارزش است.
 
4 پاک کردن غبار سمت گرائی از چهرۀ جمعیت بر داشتن سوء تفاهم گرایشات سمتی از دوش جمعیت به خلاقیت وابتکارجدی نیاز دارد وروی این مسئله تا حدی جبران یک فاجعه باید دقت صورت گیرد البته رفع این نقیصه قربانی وایثار وگذشت میخواهد.اگر جمعیت اسلامی را من حیث تشکل تنومند حامل اندیشه وپیام فکر کنیم در آنصورت افغانستان شمولی آن کار سادۀ است واگر نگاه ما به آن بمثابه یک متاع باشد که از نزدیک به نزدیک منتقل میگردد طبعا وارث آن اقارب ونزدیکان خواهد بود بهتر است با عث مزاحمت سائرین نشویم. شعاع کار بردی متاع وسمان مادی کم است واین اندیشه است که جهان را احتوا میکند.
 
5-أهداف حزب مؤفق
هدف از تشکیل یک حزب رسیدن یک مجموعه هدفمند ونخبه به قدرت است تا ازین طریق بتوانند برای مردم خود خدمت کنند.یعنی قدرت هدف نیست بلکه وسیله است در جهت خدمتگذاری به دیگران.پس دید ونگاه هرکس نسبت به آهداف حزب شخصیت آنرا نیز به معرفی میگیرد.کسانیکه قدرت را وسیله خدمتگذاری می پندارند همیشه ثابت وپایدار اند واما گروهیکه تنها به قدرت می اندیشد همیشه دچار انشعاب واضطراب  بوده هر مرجعیکه به ایشان چراغ سبز قدرت را نشان داد به آن پناه می برند واما افرادیکه قدرت را وسیله جهت خدمتگذاری وسعادت دیگران بکار میبرندهمیشه ثابت قدم ومطمئن اند.
تشکیلات در یک حزب سیاسی حیثیت کالبد را دارد وهدف چون روح بیدار ومتحرک در کالبد جهش وتپش می آفریند بناءً تشکیل بدون هدف مقدس شبیه کالبد بی روح است. قبل از اينكه شكل و قالب تشكيلات را مورد بحث ودقت قرار دهیم باید به هدف آن من حیث روح  مقدس ومتحرک بیاندیشیم.درست است که عدۀ از رسیدن به قدرت لذت می برند وبحکم غریزه طبعی میخواهند رئیس جمهور باشند، وزیر ووکیل شوند وبه شهرت برسند ویا بالای چوکیهای سود آورخمیازه بکشندوباید بدانند که این خصلت از أهداف عالی یک انسان تشکیلاتی وهدفمند بعید است  این شکلیست عاری از مضمون ومحتوا.رسیدن به قدرت از مسیریک حزب متشکل خیلی مهم است  بشرطیکه این قدرت هدف نهائی نباشد بلکه قدرت بدست آمده وسیله باشد برای خدمتگذاری عادلانه برای همه مردم. بلی با آنکه هدف خدمت است اما رسیدن بقدرت هم خیلی با ارزش است چون منهای قدرت خدمتگذاری ممکن نیست بناءٌحزب بدون قدرت را بهتر است در سینه سرد قبرستان فرستاد.
امتیازات حقوقی
یک تشکل سیاسی که  با داشتن اساسنامه  مرام واهداف روشن وبر نامه های سیاسی اقتصادی وامنیتی نام حزب سیاسی را بخود میگیرد که از طرف نهاد خاص دولت  مستحق کمک مالی بنام سا بسایدی نیز میگردد چون احزاب دولت را در امر توسعه مردم سالاری کمک میکند. بناءٌ یک حزب باید در حسابدهی در برابر أعضایش شفا ف عمل کند و از لحاظ  ساختار وتشکیل طور مستمر ودوامدار موجود بوده علاوه از مرکزیت  سیاسی دارائی شعبات ولایتی نیز میباشد.
 
جایگاه أحزاب سیاسی در افغانستان
أحزاب سیاسی وسیله رشد دموکراسی وجامعه مدنی است اما سیستم ریاستی در نظام سیاسی افغانستان حرکت أحزاب را بسوی آیندۀ اثر گزار به دشوار های گوناگون مواجه ساخته است.با آنکه قانون اساسی حکومت را حامی دموکراسی وارزشهای مدنی معرفی نموده ودرین راستا قوانین جدا گانه بنام قانون أحزاب وقانون رسانه ها ونهاد های دموکراتیک مدنی وغیره تدوین وتوشیح شده است اما گاهی هم این شعار ها در افغانستان جا باز نکرده است.نه حکومت وقوانین موضوعه برای رشد أحزاب سیاسی وقعی گذاشته ونه هم مردم از نام أحزاب سیاسی خاطرۀ خوشی دارند.در کشور هائیکه به دموکراسی می اندیشند تشکیل أحزاب سیاسی ونقش  تناسبی ایشان را در نظام خیلی با ارزش دانشته وبرای هر حزب به تناسب نفوذ آن در جامعه از طرف حکومت سوسبسیدی وصلاحیت داده میشود اما در افغانستان رهبران أحزاب یک نفری و ملیونی یکجا در یک میز مدور می نشینند وادعای ملی بودن ومردمی بودن دارد..همین حالا ده ها حزب سیاسی در وزارت عدلیه ثبت است وبرخی ازین أحزاب به اندازه شمارۀ أهداف شان که در کاغذ سیه کرده اند عضو ندارند.وبرخی هم تنها در مراکز آموزشی وجامعه روشنفکری جا باز کرده ودر بین عام مردم نام شان گرفته نمیشود.یک حزب بخاطر آن تشکیل میشود تا شعاع موجودیت وتناسب صلاحیت خودرا در قانون گزاری وإجرأات دولتی احساس کند اما در افغانستان چنین تصوری عملی نیست همین است که انسان بر ضرورت تشکیل أحزاب شک میکند.(یا هو)