آرشیف

2015-3-27

علم عبدالقدیر

تصویر کابل در اینۀ روز

تصویر کابل در آئینه روز: عبدالقدیر علم
گاهی مسئولین دولت ارقام  وفیصدی های را ازمحصلین، متعلمین در سطح کل کشور با تفکیک جنسیت ارائه میدهند ویا اینکه از اطفال ومریض ومرگ ومیر ها  با فیصدی صحبت میکنند ویا گراف و ارقام  بیکاری در سطح کل کشور را برای مردم باز گو میکنند یا اینکه رئیس جمهور درکنگرس امریکا از سه ملیون شاگرد دختر درمدارس ودانشگا های افغانستان سخن گفت این ها همه  حرف ومحاسبات غیر مسئولانه است. این در حالیست که حاکمیت دولت در تمام ولایات بیشتر از پنجا فیصد نیست لذا همه ادعا ها ودر فشانی ها  به هیچصورت دقیق نبوده بر بنیاد حدس وگمان ومقایسه صورت میگیرد  به همین دلیل مینویسم اگر از کل افغانستان صحبت کنیم خودرا فریب میدهیم چون افغانستان دیگر من حیث یک کشوربه مفهوم متعارف وواقعی  در جغرافیای دنیا جود ندارد این سر زمین باردیگربین جنگجویان  وقدرتمندان تقسیم شده وهر گروه قطعه کوچکی ازین آتشکدۀ مرگ زارا در کنترول خود دارد ودر بسیاری از ولایات حتی پول رائج آن چالش ندارد ومردم به فرهنگ وپول کشور های همسایه عادت کرده اند  از رهگذر معنویت هم صداقت ، اطمینان وباور از بین  شهروندان کوچیده است آنچه در فضای زندگی سایه افگنده حس بی اعتمادی وبی باوری بوده خبری از صداقت ،فدا کاری وخود گذری  بخاطر مردم وکشوروجود ندارد وبا گذشت هر روز نا هنجاری های بیشتر وغیرقابل پیشبینی شکل میگیرد لذا در چند پروگراف طور فشرده  نمایه های از کابل را حضور شما عزیزان ترسیم خواهم نمود.
مفهوم حاکمیت درکابل و افغانستان: کابل کابوس از هول ووحشت ونماد از بی باوری  وبی اعتمادیست دفاثر محصور به دیوار ها وحصار های سمتی ومعبر های تنگ وهولناک با مسئولین کاملا یخ زده وبی عاطفه ونا اشنا با مردم وحتی اگر بگویم معین سیاسی یکی از وزارت خانه های مهم وکلیدی تازه الفبای پشتو ودری را نزد یکی از کارمندان درس میگیرد دور از واقعیت نیست .انسانهای نهایت نا آشنا با مردم چشم به در وازه دوخته اند تا کسی وارد شود وبا امضای تعلل آمیز  جیبش را تلاشی کنند.وقتی با عبور از حصار های سمتی  و تونل های تنگ وتاریک  که توسط افراد امنیتی باز رسی میشود وارد یخکده انسانیت میشوی که نامش دفتر است سخت احساس بیگانگی میکنی.فقط  دفتر ساحه و شعاع حاکمیت  دولتمردان  است دربیرون از دفتر  ترس وخوف ووحشت ونا امیدی موج میزند . بی قانوی وبی مهری وخود کامگی شیوۀ دفتر داریست. با مصرف ملیارد ها دالر زیر نام ارتقا ئی  ظرفیت دقیقا  ظرفیت زدائی شده آنچه آموخته اند قپیدن ومکیدن وچپیدن است وبس.
حرکت های نمادین  وشکلی : حرکت های زیر نام جامعه مدنی ودفاع از حقوق بشر هم به تناسب اخذ جیب خرچ از مراجع مربوطه شکل میگیرند ودر رسانه ها میدان میابند شاید جامعه مدنی وحرکت  های مدنی یک نام وجهش خوش ایند باشد اما به هیچصورت رسالت حرکت ها ونهضت های مدنی را در کابل ادا نمیکنند. همه ارزش ها به مسخره گرفته شده و حامیان این داعیه  بدون  گر فتن امتیاز از منابع خاص به جاده ها نمی ریزند اگر ده دقیقه در سرکها شعار میدهند بیست دقیقه به دروازه ها دق الباب میکنند وانتظار میکشند زحمات شانرا بحساب میگیرند تا اجوره شعار ورفتار خودرا بگیرند یعنی هیچ چیزی از خود شان وبرای خود شان نیست در برابر مزدواجوره هر حرکتی را تمثیل میکنند .مثلا یکی از دموکراسی دفاع میکند ودیگری از از هنجار های مدنی  وعده ای  هم سنت گرا ومحافظه کار.هویت ها وماهیت ها هم ثابت نیست مدافع حقوق بشر وممثل جامعه مدنی  امروزفردا طالب ویا عضو حرکتی است که دیروز آنرا نکوهش میکرده.چند خانم سر شناس  من حیث ار باب زنان از حقوق  زنان دفاع میکنند وبه همان تناسب مزد میگیرند انها ئیکه قبل از 2001 ضعیف ونحیف ومحتاج بودند  امروز از سر مایه داران وزره سواران کشور اند.این چند تن که توفیق رفتن به دربار را دارند قصدا نمیخواهند زنی دیگری رشد کند چون عرصه بر ایشان تنگ میشود واین ارباب خانم ها با هم میانه خوبی هم ندارند نمیتوانی شکریه وفوزیه وهمان لست شعری میر مفتون را کنار هم بنشانی ویا برای شان زبان مشترک پیداکنی چون بحث تقسیم منافع واندوختن سر مایه است هرکدام دروازه ومرجع خودرا دارند.
تلویزیونها همه وابسته اند: مسلما افغانستان از رهگذر داشتن رسانه های آزاد از بسیاری کشور های دنیا پیشی گرفته است بحث های داغ ،توده خبری، فرا خبر، میز گیرد تحلیل وتفسیر وقایع.رعد وبرق گردانندگان جوان وزیر فشار قراردادن  تحلیلگران به یک حرکت بی مفهوم وتهوع آور تبدیل شده وبر نامه های سرگرم کننده وفریبنده چون سریال ها وآواز ها وموسیقی وکلپ های صوتی وتصویری ساخته شده در خارج  باعث کشت تخم نفرت بین مردم و دوری جستن از حکومت شده. بر نامه های  مشابه ویکسان شاهد بر کم سوادی مسئولین است  برای رسانه ها مهم نیست که بر نامه های شان بالای مردم چه تا ثیری دارد  ویا مخاطب واقعی کیست فقط بر نامه را تمثیل میکنند ومزد میگیرند.گاهی زیر عنوان حقایق و سخن راست  با افشا گری عملا به خارجی ها جا سوسی میکنند وجل وپوست حکومت وراز های  دولتی را افشا و برای مخالفین مسلح کار میکنند وحتی حق وامتیاز مخالفین مسلح را نقدا در دور ترین نقاط کشور می پردازند .از موضوعات آموزشی فرهنگ سازی وقانون گرائی قطعا خبری نیست.
فرخنده وزیارت:فاجعه قتل فرخنده وتکرار درامه ها، ترکش ها ولرزش های بعد از آن شمارا گیچ میکند از خود می پرسید فرخنده داخل پنجره های زیارت شاه دو شمشیره چه میکرده وچرا چند مرد آنرا زیر فشار قرار میدهند وبعد هجوم دردناک وحشیان جاده های کابل بر انسانیت می آغازد وباعث تنش ها وکنش های فراوان  بین اقشار مختلف جامعه میگردد وعده بر جاده ها میریزند وتعداد از سیاسیون اماتور خودرا در صف اول جا میزنند تا از حرکت وراه پیمائی مردم بهره گیری سیاسی کند زنان ومدافعین حقوق بشر وجامعه مدنی وروحانیون همه گیچ  ،پریشان هویت خودرا در آ ئینه دفاع از فرخنده می بینند چون موج بطرف حقانیت راه فر خنده است و باید همه ازین امتیاز سهمی داشته باشند یعنی از هر حرکتی سود جوئی مادی میکنند از ختم قرآن شروع تا مظاهره وجنگ .
حامد کرزی گرگ در کمین: حامد کرزی که از رهگذر تناسب امکانات از مستبد ترین ،فاسد ترین ، بی کفایت ترین ومزور ترین حاکمان قرن بیست ویک در افغانستان بود حالا هم چون گرگ ور کمین شکار نشسته.او قصری را بنام خانه شخصی اعمار کرد وبعدا زیر عنوان شکسته نفسی آنرا به ریاست جمهوری واگذاشت حالا معلوم شده که آن قصر خانه وملکیت شخصی آن بوده  آنرا به دولت ویا ریاست جمهوری به کرایه داده است ودر کنار وزارت خارجه عقب قصر ریاست جمهوری ملنگ خانه  کرایه کرده که هم غلیان کشان دور وبرش در آن تجمع دارند غلیان وچهار والی وچلم زیب وزینت محفل بوده اکت با با میکند .او که بنیان گذار ومؤسس حصار کشی در اطراف تا سیسات ودفاتر دولتی واشاعه فساد واختلاس  است نیمی از جاده مهم واساسی  بین وزارت خارجه وصدارت را زیر حصار های کانگریتی قرار داده تا ملنگ های دربارش آسیب نبینند ملنگ هائیکه اگر روز ها به جاده ها پیاده بگردند کسی بسوی ایشان سنگ هم نمی پر تاب نمیکند اما به اشاره حامد کرزی حین بیرون شدن تمام ارگانها ونیرو های امنیتی مصروف شان اند. اما کرزی خودرا مالک بلا منازع همه افغانستان میداند وبسیاری از مهره ها ونهاد های ی دولتی را با خود دارد  سه شنبه هفته گذشه  وقتیکه به سفر استرالیا وکشور های بیرونی میرفت برای دو ساعت تمام جاده ها از وزارت خارجه تا میدان هوائی بروی عابرین وشهروندان مسدود بود وامنیتی های متملق سراسیمه مردم را تهدید میکردند از کنار جاده ها دور شوید که رئیس صاحب جمهور میاید.تا اینکه رفت  ومردم هم  که بخاطر ضرورت ها وکار بار بیرون شدنه بودند بعد از دست دادن فرصت ها نا کام وما یوس بخانه های خود بر گشتند وکرزی خان بخارج رفته تا بعد از سقوط احتمالی حکومت وحدت ملی خودرا نیرو ریزرف معرفی کند.
جاده ها وشهرک ها کاملا ویران ونابود شده ازدحام ترافیک وبی نظمی به حدی است که نمیشود برایش مثالی آورد. رشوت بیشتر از زمان حامد کرزی رائج است وقاضی صاحب ها پشت سوراخ های خورد طرف مراجعین چشمک ولبک میزنند که کار شما سخت است ومشکل دارد خدا میداند آینده اش چه خواهد شد. مقصد

مر اجعین محاکم عدلی وقضائی از همین سوراخ با قضات تکلم وتفاهم میکنند.