آرشیف

2014-12-12

علم عبدالقدیر

تراویح در رمضان

تراویح در رمضان

 

 

از روایات متعدد استنباط شده که ادای نوافل ومستحبات در ماه مبارک رمضان به اندازۀ نماز های فرض  ماه های دیگر سال ثواب دارد همان است که ماه را ماه رحمت ومغفرت وماه خیر وبرکت میدانند .حضرت محمد ص فرموده است (من قام رمضان ایمانا وإحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر) ترجمه .کسیکه در ماه رمضان از روی ایمان وبخاطر گرفتن ثواب قیام کند تمام گناه های آن بخشیده میشود. ) منظور همان قیام اللیل وبیدار خوابی در ماه رمضان است.نماز تراویح نیز جزء از همین عبادات محسوب میشود که درین نوشته به زمان ، مکان وتعداد رکعات وحکم آن  به اساس روایات دینی اشاره میکنیم.

معنی تراویح:

تراویح جمع  ترویحه به معنی استراحت است یعنی نشستن مختصرپس از خواندن چهار رکعت نماز درشب ماه مبارک رمضان بخاطر ذکر ودعا. وپیغمبر خدا حین ادای نماز نشستن به اندازۀ چهار رکعت را برای امتان ومقتدیان توصیه فرموده تا ادای این نماز باعث ملالت خاطر مسلمانان نشود ونامش را گذاشته تراویح. اما در عصر حاضر بسیاری از امامان نماز را بسیار با سرعت ادا نموده نشستن بین چهار رکعت هم بسیار کوتاه ساخته که مفهوم واقعی تراویح را از بین برده است.در نوشته قبلی اشاره کرده بودم که بناء دین بر سهولت است وپیامبر خدا هم توصیه فرموده قیام اللیل یا ادای تراویح  با نشستن واستراحت دوامدار  انجام شود تا انسان از عبادت خسته نگردد. اگر در مسجدی ترویحه صورت نمیگیرد ویا  امام نماز تراویح راطوری ادا میکند که انسان را روحا ویا جسما خسته میسازد ویا ختم را در رمضان آنچنان طولانی میسازد که عدۀ ضعف میکنند ویا پای درد میشوند این روش بر خلاف هدایت ورهنمائی پیغمبر خداست .ومفهوم واقعی تراویح را نمیرساند.

تعداد رکعات تراویح:

درمورد تعداد رکعات تراویح بین مذاهب اختلاف است.أحناف بیست رکعت ادا میکنند ودلیل شان توصیه حضرت عمر فاروق است که مردم را مکلف ساخت تا این نماز را بیست رکعت با جماعت ادا نموده هر گز ترکش نکنند.اما حنابله ومذاهب دیگر از أهل سنت تراویح را هشت رکعت ادا میکنند دلیل شان این است که پیغمبر خدا  حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم  این نماز را دو ویا سه شب هشت رکعتی با جماعت خوانده است وبعد مردم را به حال خود شان گذاشت.تا در رمضان این نماز را به همان تر تیبیکه ادا نموده  بجا بیاورند.وأهل تشیع به نماز بنام تراویح  آن  هم با جماعت عقیده ندارد.

طرفداران هشت رکعت تمسک به روایت ابن حبان نموده، که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم درهمان سه شب از رمضان یازده رکعت همرای وتر خواندند،  جمهور اصولیین هم  سنت را چنین تعریف می کنند( آنچه نبی اکرم صلی الله علیه وسلم برآن مواظبت کرده، سنت است) بناء سنت همان هشت رکعت است و دوازده رکعت باقیمانده که خلفاء راشدین مواظبت کرده اند، مستحب میباشد ابن همام درفتح القدیر نیز به این نظر است اما طرفداران بیست رکعت؟ به این تعریف استناد کرده اند که :( آنچه رسول خدا وخلفاء راشدین برآن مواظبت نموده اند سنت می باشد. دلیل شان هم  این حدیث است. ( علیکم بسنتی وسنة خلفاء الراشدین المهدیین). میگوینداگر چه مواظبت رسول خدا بر این بیست رکعت به اثبات نرسیده است لیکن مواظبت خلفاء ثلاثه رضی الله عنهم وکسانیکه بعد ازایشان بودند به زعم این گروه برمؤکدیت آن کافی است، وکسانیکه هشت رکعت اداء می کنند درحقیقت تارک سنت می باشند.البته حنابله خودرا بیشتر از دیگران أهل سنت میدانند وهمین نماز را هشت رکعت به جماعت ادا مکینند وبس …اینکه کدام بهتر فهمیده الغیب عندالله.

سر گذشت تراویح: روایت است که رسول گرامی خدا در مسجد نماز خواندند و مردم هم مثل شان نماز خواندند سپس درشب آینده نماز خواندند تا آنکه مردم زیاد شدند بعد ازآن در شب سوم مردم اجتماع کردند مگر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم بسوی شان بیرون نشدند ، وقتی صبح شد فرمودمن از اصرارشما درشب وا نچه انجام دادید آگاهم ومن بخاطر بیرون نشدم که تر سیدم این نماز واجب نشود. این واقعه دررمضان بود( أن النبی صلى الله علیه وسلم، صلى فی المسجد فصلى بصلاته ناس ثم صلى من القابلة فکثر الناس ثم اجتمعوا من اللیلة الثالثة فلم یخرج إلیهم رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما أصبح قال " قد رأیت الذی صنعتم فلم یمنعنی من الخروج إلیکم إلا أنی خشیت أن تفرض علیکم .) طوری معلوم میشود انچه پیامبر خدا پیشبینی کرده بود حالا تحقق یافته چنانچه بسیاری از مردم تراویح را واجب ویا فرض فکر کرده بیشتر از نماز های واجبی بر آن مواظبت میکنند. وعام مردم تارک التراویح را بد تر از تارک جماعت نماز های فرض میدانند  وپیامبر خدا از چنین حالتی اظهار ترس کرده است.

تراویح با جماعت یا بی جماعت؟ امام بخاری بروایت از ابو هریره آورده که پس از مرگ پیامبر، مردم همچنان نوافل (نافله‌ها) را فردی (غیر جماعت) می‌خواندند و این سنت در زمان ابوبکر صدیق  و نخستین سال‌های زمامداری عمر فاروق برپابود. شبی از شبهای رمضان، عمر فاروق وارد مسجد شد و مردم را مجزا یا در گروه‌های کوچک در حال نماز د ید. دران وقت گفت به نظر من بهتر است اینان را تحت امامت یک قاری جمع کنم. او سپس مردم را تحت امامت ابی بن کعب جمع کرد. شب بعد که عمر فاروق به مسجد آمد و دید مردم به امامت أبی بن کعب نماز می‌خوانند و گفت: چه بدعت خوبی است.که حالا علماء آنرا بدعت حسنه میگویند

از ظاهر روایات طوری استنباط میشود که پیغمبر اکرم ص در ماه رمضان دو ویا سه شب طریقه ادای این نماز را برای صحابه تعلیم داده اما در مورد تعداد رکعات وحکمش چیزی تأکید نفر موده .اینکه تراویح سنت مؤکد باشد ویا در جماعت ادا شود از پیغمبر خدا روایت نشده تنها سه شب طریق ادای آن به صحابه رهنمائی شده که بعدا پیغمبر خدا فرمود من دیگر این نماز را با جماعت ادا نمیکنم که مبادا واجب شود.هر چند پیغمبر خدا این نماز را هشت رکعت ادا فرموده اما  قولا تعداد رکعات را مشخص نساخته بلکه منظور شان رهنمای بخاطر طریقه ادای نماز بوده که قبلا ذکر شد ..

جهت معلومات بیشتر به ترجمه حدیث شریف توجه فر مائید که امام  بخاری در صحیحش از قول زید بن ثابت آورده است:

ترجمه: پیامبر ص زیراندزی از پوست خرما برای خودش درست کرد و شب برای نماز از خانه بیرون شد و به نماز ایستاد. چند تن در حین نماز به او پیوستند. شب بعد آن عده برای نماز آمدند اما پیامبر ص نیامد. آنها گمان کردند حضرت پیغمبر فراموش کرده  شروع کردن به پرتاب سنگ ریزه ها.حضرت پیامبر کمی نا راحت شده فرمود شما همچنان بر خواسته خود پافشاری می‌کنید،من بخاطریکه این نماز بالای شما واجب نشود دیگر آنرا بجماعت ادا نمیکنم. ای مردم، نمازهایتان را در خانه‌هایتان برپا دارید همانا بجز نمازهای واجب، بهترین نمازها آنهاییست که در خانه‌ها خوانده شوند.

اگر تراویح یک امر استحبابی باشد خواندنش در خانه بیشتر ثواب دارد تا مسجد وجما عت چنانچه عبدالله بن مسعود از پیامبر ص پرسید: نماز در خانه بهتر است یا مسجد؟ پیامبر پاسخ داد: آیا نمیبینی خانه من چقدر به مسجد نزدیک است؟ برپا داشتن نماز در خانه نزد من محبوبتر از مسجد است بجز نمازهای واجب.ورسول خدا عمدا ا زخواندن این نماز به جماعت صحابه را بر حذر داشت وحکمت آن در حدیث ذیل روایت شده.

أثر فرمان حضرت عمر فاروق ومتابعت امت بر مؤکد بودن تراویح:

وقتی اصول حدیث ویا اصول فقه را مطالعه کنید به مسائل بر میخورید( تعارض آیت با آیت وتعارض حدیث با آیت ویا تعارض رفتار خلفاء وصحابه با حدیث .وبعد یک روش بنام رفع تعارض وجود دارد که با تأویل وتوجیح این أحکام را اشتی میدهند یعنی رفع تعارض میکنند که برخی تا جای قناعت بخش وبرخی هم برای خود مؤول ومفسر قابل قناعت است.

اما من را نظر بر این است جائیکه حکم ایت روشن وقاطع باشد حدیث را مجال تعارض با آیت نیست آن حدیث متروک میبا شد.ازانجائیکه  محدثین بر نفوذ 14 هزار حدیث موضوعی از جانب منافقین و معاندین اسلام در بین احادیث صحی قائل اند  لذا از نظر من هر حدیثیکه با حکم قاطع آیت مغایر باشد  موضوعی بوده نسبت دادن آن به پیغمبر خدا درست نیست.وبه همین تر تیب وقتی پیغمبر خدا بر یک مسئله اشاره کرده باشد نیازی نیست به حکم صحابه بر خلاف آن عمل کنیم وبه همین تر تیب رفتار تابعین نباید مغایر دساتیر صحابه باشد.اگر پیغمبر با وصف موجودیت نص صریح حکم را در شریعت اضافه کند وبعد صحاباه بیاید چیزی را در پهلوی هدایت پیامبر بگذارد وبعد تا بعین  دین آنقدر می پندد که بندگان خدا توان بر داشتن آنرا نخواهند داشت.

از طرف دیگرإحادیث قولی در مفهوم خود قطعی است وپیغمبر خدا بخاطر ترک جماعت تراویح در شب فردای آنروز به صحابه گفت ترسیدم با تکرار جماعت این نماز واجب نشود لذا ادای آنرا در مسجد وبا جماعت ترک کردم خیلی روشن ومفهوم است دیگر به اصرار واضافه روی نیاز نیست.جائیکه گفته شده علیکم به سنتی وسنت خلفاء راشدین) منظور آن روش خلفاء است که ارشاد وهدایت پیغمبر خدا  در مورد آن وجود نداشته باشد در حالیکه ایشان قولا وعملا جماعت تراویح را بخاطر خوف وجوب ویا فرضیت ترک کردند .اگر حدیث علیکم به سنت صحت داشته باشد پس بهتر است به آن روش ها وسنت های خلفا رفتار شود که پیامبر خداوند در مورد شان چیز ی نگفته باشد واما حالا بین رفتار حضرت عمر فاروق وهدایت پیامبر تعارض واقع میشود که نیاز به توجیح ورفع تعارض نیست اول ارشاد خدا بعد پیامبر وبعد خلفا وبعد مجتهدین…اجتهاد بالای احکامی که موجود است شاید جسارت تلقی شود….

 

– See more at: http://www.firozkoh.com/archive/siasi/abdul_qadir_alam/0141_03042013_alam.htm#.VIoU2zGG9TQ