آرشیف
بـــــــــه خــــاطـــــــــــری
aatila
به خاطری
آرمش روح و روانم
به یگانه عشقم پناه می برم
واژه زشتش
به نرمی ابریشمن نوازشم میدهد
در صحرا خار بستر پرنیانی را
با صفا یک روز بهار
به استقبالم شتافت
با لحظه مهرین در تپش های قلبش
در عالم از بی خودی رفتم
اما زمان زود گذشت
با عطش دیرینه سیراب نشده
به بیابان خشک و سرد رسیدم
فقط تنها بودم و درد کشدم
و با بی مهری
تمام احساسم را در باد هوای رها کرد
با شب ها ی خسته روزم را نیز تار کرد
فقط تنها درد می کشیدم
و اشکهایم بی اختیار
گونه هایم را بیادش نوازش میکرد
و گوشم در انتظار زنگ فون
با ثانیه های طولانی قرنها
در بستر غربت
تنها ماندیم
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
Reconnect to YouTube to show this feed.
To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور