آرشیف

2014-12-29

عباس مشتاق عارفی

بــــــانــــــــــــــــــــو

 

 

لبانش غتچهٔ گل است بانو 
صدایش مثل بلبل است بانو
زعشقش دل به دریامیزنم من
چقدرزیبا ومقبول است بانو
نمی آیددراین روزها به مکتب 
گمانم خیلی مشغول است بانو
به چشمانش نمیدانم چه رازاست
نگاهش خیلی مجهول است بانو
اگرپرسند مثالی گو برایش ؟ 
شکرباآب محلول است بانو
خداوندا! رسان دستش به دستم
شفایی قلب مقتول است بانو

 

زمستان 1390 هرات