X

آرشیف

با قامتِ بلند دل

چراغ خواهش بویی و بوسه یی را

از نزدیک

          ازگلوی تو

درتیرگی رها گشته از کدورت حادثهء تلخ دوربودن ازتو

_ ای نشسته در جایی دگراز چنگ دیدگان من، برگوی _

بر کدامین چارراهِ انديشه ها مضطرب بیاویزم

و پیشانی انتظار

بر درگاهِ کدام رویش تکرار ِ نکبت ، بسایم؟

**

کوه اقعیت که بامن راه می سپرد

                        می شنودومی گوید :

دران سوی پرسش خبری نیست.

**

وشهرهای پندارهای مرا

نبردِ تهاجمی جدایی ازپیکرتو

            به شوره زار بدل کرده است.

.

۲.۲۲/ترسایی

برلین

……

..

.

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.