آرشیف

2015-1-28

رامش نوری

افغانستان؛ کـشـــور تبعیض

 

تمهید!
افغانستان؛ کشور تبعیض، وجود تبعیض های قومی، زبانی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی باعث گردید که مقاله هذا را به رشته ی تحریر در آورم.

مقدمه:
تبعیض را می توان در یک کلام خلاصه کرد که جدایی خود از دیگری، اما تبعیض در این بحث کنونی ما به معنای تفرقه اندازی، تحقیر و عدم تساوی حقوق افراد بنابر علل نژادی، زبانی، سیاسی، اقتصادی، دینی، اجتماعی، گرایش جنسی و نقض عضو و عضویت افراد می باشد.
تاریخ بشر سراسر آغشته به تبعیض بوده است؛ تبعیض بین سیاه و سفید (تبعیض نژادی)، تبعیض بین زن و مرد(تبعیض جنسی)، تبعیض بین کوچک و بزرگ (تبعیض سنی)، تبعیض بین ثروتمند و فقیر (تبعیض طبقاتی) تبعیض بین بی سواد و سواد دار (تبعیض آموزشی) و در یک کلام تبعیض بین قدرتمند و ضعیف.
نخستین دغدغه ی که ذهن آدمی را در مباحث تبیعض مشغول می سازد همانان ریشه های تبعیض در یک جامعه انسانی است. این ریشه ها در جوامع متفاوت است، در کشور های آمریکایی بیشتر تبعیض سیاه و سفید یا تبعیض نژادی مطرح است، یعنی اینکه ریشه های تبعیض بیشتر متمرکز بر نژاد است که در این اواخر توانسته اند که با روشنگری، این وضعیت را کاهش دهند. در اتریش تبعیض بیشتر در بستر عدم تساوی حقوق کار و مسایل مرتبط به خدمات اجتماعی مطرح می باشد، اما تبعیض در افغانستان ریشه های گوناگون خود دارد، گاه تبعیض می تواند که در بستر قومیت (تبعیض قومی) مطرح شود، به دلیل اینکه افغانستان کشوریست دارای اقوام گوناگون که طبیعتاً این اقوام دارای فرهنگ های متفاوت، زبان متفاوت، نژاد متفاوت حتی مذهب متفاوت می باشند. گاه تبعیض در این کشور در بستر زبان می چرخد و حتی افراد را نمی گذاراند تا به زبان بومی- مادریش تکلم کنند. گاه هم تبعیض در بستر ساختار اجتماعی کشور مطرح می شود، ساخت اجتماعی افغانستان یک ساخت سنتی است که بیشتر در مقابل مدرنیته استادگی می نمائید. در ساخت های اجتماعی سنتی، قبیله حاکم است. قبیله طبیعتاً دارای دو عنصر کلی یعنی "خود" و "دیگری" می باشد. وجود دیگری در ساخت اجتماعی قبیله به عنوان دشمن یا بیگانه مطرح شده است. اما یک وقت است که تبعیض خود را در ساختار نظام سیاسی کشور نشان می دهد. نظام سیاسی افغانستان یک نظام متمرکز ریاستی بوده و در نظام های متمرکز، قدرت سیاسی به دست گروه از افراد، یا قوم خاص و یک فرد و تیم خاص قرار می گیرد، قرار گیری قدرت سیاسی در قبیله مجزا از قبایل اقوام دیگر، نا رضایتی افراد را به بار می آورد. گاه هم تبعیض در آموزش افراد در یک جامعه مطرح می شود، از آن جا که نظام سیاسی افغانستان یک نظام متمرکز سیاسی است و قدرت هم در قوم خاص تمرکز پیدا می نمائید، امکانات ملی، خدمات اجتماعی، منافع ملی به گونه مساویانه تقسیم نمی گردد. از جمله امکانات ملی و یا خدمات اجتماعی آموزش رایگان افراد در دانشگاه های کشور می باشد. در کشور که من زندگی می کنم حتی تبعیض را می توان در آموزش افراد در دانشگاه ها پیدا نمود.

ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻛﯽ ﻭ ﻛﺠﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩ؟
ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﺮﻕ ﳐﺘﻠﻒ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻮﺩ ﻭﻃﺒﯿﻌﺄ ﺩﺭک ﻭ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﲔ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭک ﺗﺒﻌﻴﺾ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﯽ ﺑﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻬﺎی ﻓﺮﺩی ﻭ ﻣﺮﺯﻫﺎی ﺩﺭﻭﻧﯽ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺗﻌﺎﺑﲑ ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﺎی ﳐﺘﻠﻒ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺎﺑﲑ ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻫﺎ ﺩﺍﳝﺎ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﳐﻠﻮﻁ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺒﺎﺕ ﺗﺎﺯﻩ ﺗﺮی ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﻴﺂﻭﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﺮ ﺷﺨص ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﺍی ﭼﻨﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺒﻌﻴﺾ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻴﮕﺮﺩﺩ.

چرا من ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺗﺒﻌﻴﺾ ﺑﻴﺸﱰ ﲝﺚ می کنم؟
 رشد بیکاری؛ بیکاری پدیده ایست که هر روز در رشد است اما هیچ چاره ی برای افراد بیکار در نظر گرفته نمی شود. دولت به عنوان یک واحد مدیریتی نمی تواند که درد وضعیت بیکاران را درمان نموده و راه حل معقول برای کاهش بیکاری در نظر گیرد. یکی از دلایل عمده بیکاری روابط در ادارات است که افراد بر اساس همین رابطه های شخصی در پست های دولتی گماشته می شوند و گماشتن این ها در پست های دولتی و کاری باعث می گردد تا حتی شایسته سالاری زیر پا گردد. 
 عدم تساوی خدمات اجتماعی؛ استفاده از خدمات اجتماعی برای کل افراد یکسان نیست. خدمات اجتماعی بر اساس بافت قومی، سمتی، زبانی و نژادی توزیع می گردد. 
 عدم تساوی حقوق سیاسی؛ امروز بر اساس بافت های سیاسی جامعه افغانستان قدرت سیاسی در هر دور از ادوار تاریخ کشور بدست گروه خاص و قوم خاص باید باشد. 
 ﳏﺮﻭﻡ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ؛ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ تعداد از افراد ﻳﮏ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻳﮏ ﺍﻗﻠﻴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺸﻜﻴﻞ دهد، ﺍﻗﻠﻴﺘﻬﺎی ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍﻩ ﳔﻮﺍﻫﻨﺪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺟﻬﺖ ﺗﺜﺒﻴﺖ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﮔﺮﻭﻩ ﻭ ﺣﻔﻆ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎی ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭﻭﻥ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ. متاسفانه در افغانستان قدرت سیاسی در 260 سال اخیر در دست گروه تمرکز پیدا نموده است که افغانستان در این دوره به درازای تاریخ یا عقب گرد تاریخ پرداب نموده اند و جلو پیشرفت و فرهنگ رسیدن به یک کشور مترقی را با بافت قبیله ای خود شان مانع شدند. 
 ﻋﺪﻡ ﺗﺴﺎﻭی ﺷﺎﻧﺲ ﺩﺭ ﳏﻴﻂ ﻛﺎﺭ؛ عدم یافتن کار در کشور، ﻋﺪﻡ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﲢﺼﻴﻞ ﺩﺭ ﺣﲔ ﻛﺎﺭ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﳏﻴﻂ ﻛﺎﺭﺷﺎﻧﺲ ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻪ ﺗﺴﺎﻭی ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
 عدم تساوی در فرآیند آموزش؛ تبعیض آموزشی در واقع وضعیت را ایجاد می نمائید که افراد دارای حق تساوی در دانشگاه ها و امور آموزشی کشور را نداشته باشند. این سخن بدین معنا است که کشور به نام افغانستان با ساخت و بافت سنتی وضعیت را ایجاد نموده است که هر طیف در هر مقام به نفع قبیله خود کار می نمائید. در این اواخر وزیر مالیه جمهوری اسلامی افغانستان با استفاده از فرصت قرار داد را با دانشگاه ی آمریکایی افغانستان بسته نموده است که حدود 90 نفر می توانند به گونه ی رایگان کار شناسی ارشد خویش را در این دانشگاه بخوانند، این عملکرد یک عملکرد نیک است تا ما در آینده بتوانیم کدر های علمی داشته باشیم، اما آن سوی قضیه چیزی دیگری است، در مجموع افراد که در این دانشگاه معرفی شده اند، بیشترینه شان از یک قوم و یک تبار خاص است. این گونه عملکرد نه تنها تبعیض آمیز است بلکه باعث می گردد که تبعیض به گونه ی آشکار جا پای خویش را در فرآیند آموزش در آینده به حد گسترده ی خویش باز نمائید.

چه باید کرد؟
 ساختار اجتماعی کشور یک ساختار سنتی است، راهکار ها و مکانیزم های را به کاربرد تا این ساختار سنتی به ساختار های مدرن تبدیل شود، تبدیل ساختار های سنتی به ساختار مدرن چند پیامد عمده را در کنار خود دارد: 
الف) شایسته سالاری به جای روابط سالاری، این سخن بدین معنا است که با تبدیلی ساختار های سنتی به ساختار مدرن، شما شاهد حکومت کردن ضوابط به جای روابط خواهد بود که روابط سالاری در این آواخر تمام ادارات کشور را فرا گرفته است. 
ب) تغیر ساختار سیاسی از شکل متمرکز ریاستی به شکل غیر متمرکز پارلمانی که همه اقوام افغانستان در قدرت سیاسی شریک شوند و قدرت سیاسی، منافع ملی و امکانات ملی به گونه ی مساویانه بین اقوام و اقشار زیدخل در افغانستان تقسیم گردد. 
ج) جذب رقیب در پروسه های سیاسی و انتخابات به جای حذف فزیکی رقیب، در ساختار های سنتی بیشتر تمرکز روی حذف فزیکی رقیب صورت می گیرد به جای جذب آن در یک پروسه ی دموکراتیک. 
 عقل گرایی به جایی نقل گرایی در ساختار های مدرن، افغانستان در واقع کشوریست که عقل را در بستر خواب قرار داده است و قرار گیری عقل گرایی در بستر خواب باعث گردیده است که تولید اندیشه صورت نگیرد و جامعه در یک رکوب قرار داشته باشد. 
 تبعیض در واقع وضعیت را ایجاد نموده است تا رشد بیکاری، عدم تساوی در حقوق سیاسی، عدم تساوی در فرآیند آموزشی، عدم تساوی در گرفتن وظیفه و محیط کاری را به وجود آورد.