X

آرشیف

از جوغالک و مکـه *

 

به برادر بزرگوارم حاجی غلام محمد

بگذار چشمانم به دستان آبله کُشته ات برسد
رسیدی از کعبه، لالا- پدرم، لالا
از خانه ای که صاحبش
ستون کلبة ما را با دستان خود مستحکم کرد روزی
و آن که نوروزها می آمد تا پدر را در نهالشانی یاری کند
 
***
کفهای خارستانیت، حریر حرم را آبله ریز کرده اند
گامهای ریگستان زادت، طواف را بیخویشتن گشته اند
و بازوان علف روایتت
مکه را پشتاره بسته اند
 
***
تو در نیمة هر گندم، شبه جزیره ای می انباشتی
و تا آخرین متر مربع روز، کعبه را پابیل می کردی در ده
و عرقت کوره های کارستانها را معرق کرد حتی
تا حج را سکه زدی
و بالای بسیار میانه ات، چندین آسمان، چارشانه بود، همیشه
 
***
کندة پیشانیت، اجاق حجر را سوخت سرانجام
و جلد زغال انبارت، احرام را جرقه باف کرد
لالا ـ پدرم، لالا
که روایت سی سال تف بر روی خورشید بودی از ما در آنجا
و اضطراب سی سال پناه جویی از دنیا و عقبی
 
***
چه گفتت آن که پشت لبهای مان را سیاه کرد به بازی
آن که بازیچه های سخنگوی بولعجب می آورد
آن یار و عیار و سرمست و شیرینکار
که شیر پاک را نقب زد در این جهان خون و پلیدی 
 
***
 چشمان فشرده ات، خاکستر ستاره ها را گِل کرده ست
و داس ابروانت، حجت را درو نموده ست از دهر
«جهاد» دستارت را از «کوه سنگان» به زیر انداخت پیرار**
و «صلح»، کاکلهای مزرعه ات را با هلیکوپتر چرید امسال
 
***
قامت بسیار میانه ات، لالا
لهجة شکستة شکریت
و چپاتهای طی الارضت، چه آسان در زمین نمی گنجند
حاجی غلام محمد، حاجی لالا ـ پدرم ـ مادرم!
 

صوفیه ـ قوس 1387 
 
ــــــــــــ
* جوغالک، روستای زادگاه شاعر است.
** کوه سنگان، بلند ترین کوهی است در ولسوالی پسابند (زادگاه شاعر) و مناطق اطراف که نامش با باورها و افسانه ها در آمیخته است.

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.