آرشیف

2014-12-22

علم عبدالقدیر

از برای مدفن من سینه چاکش مدر!

 

 

استاد سخن خلیل الله خلیلی شاعر پرآوازۀ وسیاستمدار آگاه

استاد خلیل الله خلیلی

بقایای پیکر استاد سخن خلیل الله خلیلی شاعر پرآوازۀ وسیاستمدار آگاه وپردرد کشور پس از 25 سال امانت از پا کستان به کابل انتقال داده شد.با آنکه هر ملک ملک ماست که ملک خدای ماست باز هم این امانت باید بجایگاه أصلی اش بر میگشت.استاد در سرودۀ ایکه در پی خواهد آمد وعمق إحساسش را نسبت به سر زمینش به تفسیر نشسته علت خاک سپاری اش در پاکستان را بیان داشته اند .

از انجائیکه اشعار وسروده های استاد بزرگوار بهتر از هر خامه دیگری شخصیت ، مناعت وبزرگواری درد ها رنج ها ایشان را به معرفی گرفته لازم دیدم به مناسبت انتقال بقایای پیکر شان از پاکستان وخاک سپاری شان در جوار دانشگاه ویا پوهنتون کابل تنها چند سرودۀ خود شانرا نقل کنم.
چرا استاد در پاکستان دفن شد؟
استاد بزرگ کان علم وسخا وگنج شعر وسخن،وکوه از صبر واستقامت بوده در وصیت نامه شان وضعیت پیکر وطن وآیندۀ خویش را چنین توصیه فرموده بودند .

چون به غربت خواهد از من پیک جانان نقد جان 
جــــا دهیــدم در کـنـــار تـربـت آواره گـــــــــان 

گــور مــن در پهــلوی آواره گان بهتـــرکـــه مـن 
بیـکســـم آواره ام بــی میــهنـم بی خانمــــان 

همچو من اینجا به گورستان غربت خفته است 
بس جـــوان بـی وطــن بس پیرمـــرد ناتـــوان 

کشور مـن سخت بیــمار است آزارش مــــده 
زخـــم هـــا دارد نمـک بر زخـم آن کمتر فشان 

از بـرای مــدفـن مـــن سـیـنه خـــاکش مــدر 
بهـــر مــن بر خـــاطر زارش منـــه یـار گـــران 

داغ هـــا دارد مــنـــه بـر سینـه اش داغ دگـر 
دردهـا دارد دگــر بر پیکر ش خنجـــــر مـران 

رقص رقصان از لحد خیزم اگـــر آرد کسی 
مشت خــاری از دیـار مـن برســم ارمغان 

ای وطندار مبارک پی اگــر اینجــا رســی 
جز خدا و جز وطــن حرفی میاور بـر زبان

…………………………………………………………….

در اين شكي نيست كه استاد خليلي، نه تنها اديب و شاعر بود، بلكه از سياسيون زمان خويش نيز به شمار مي رفت او شاعري ژرف بين و نازك طبع، با دلي بیدار و سري پر شور و وارد به جريانات عصر و زمان خود بوده است .صفاتي كه در تاريخ ادب زبان فارسي از او شخصيتي جاودانه و نامي ماندگار ساخته است. 
استاد خليلي از طفلي دردها و رنج هاي بيشماري ديد و آزارهاي فراواني را متحمل گشت ، هنگامي كه پدرش را به قتلگاه بردند و خود او را كه در آن دم يازده سال داشت، در خانه زير نظارت گرفتند و از درس و تعليم محرومش داشتند، در ذهن حساس و تيزش اين صحنه ها و ياد ها نقش بسته بود پريشانحالي ها و سرگرداني هايي را كه پس از آن ديد، فراز و نشيب هايي كه در زندگيش مرحله به مرحله حتي از زمان كودكي و نوجواني آمدند، بزرگترين مدرسه براي تشكل شخصيت و فكرش بود. جریان زندگی ازوی شخصیت سیاسی نیز ساخته بود ،آگاهی، بیداری واحساس از جاذبه های جهان سیاست است.

واما وطندوستی ایشان:
عشق استاد خليلي را به وطن مي توان در اين شعر به خوبي دريافت كه چگونه به عشق به وطن جنبه تقديس مي دهد: 
داند خـدا كـه بعـــد خـدا مي پرستمت 
هان اي وطن مپرس چرا مي پرستمت 
ذرات هستيم ز تو بگـــرفته است جـان 
با صد هزار جان همه جا مي پرستمت 
در نيمه شب كه باز كند آسمـان درش 
با صد هزار دست دعا مــي پرستمت 

و اين عشق و محبت به حدي است كه آزار ها و رنج ها نمي توانند در آن خللي وارد كنند: 
با آنهمه مصيبت و زندان كــه ديـده ام 
با گونه گونه جور و جفا مي پرستمت 
ارباب جــاه در خــور تعظيــم نيستـند 
از ياد قــوم بـرهنه پا مــي پرستمت 

و اين عشقي نيست كه به مرور زمان رنگ بازد و زمان و مكان از شدت و حدت آن بكاهد: 
در تنگناي زنده گي و خوابگاه قبـر 
در عالم فنا و بقـــا مي پرستمت 

 

 

مختصر زندگینامه استاد خلیل الله خلیلی:

استاد خلیل الله خلیلی فرزند میرزا محمد حسین خان مستوفی الممالک در سال ۱۲۸۴ هه . ش در باغ جهان آراء کابل چشم به جهان کشود.
مادر ایشان از کوهستان کاپیسا و پدرشان از جبل السراج ولایت پروان بوده است.خلیلی در هفت سالگی مادر را از دست داد ودر یازده سالگی پدرش درزمان سلطنت امیر امان الله خان ازسوی حکومت به شهادت رسید و تمام اموال و دارایی اش مصادره گردیده و حتی خودش را نیز از رفتن به مکتب محروم کردند.
اما استاد خلیلی ادبیات فارسی ودیگرعلوم مانند منطق ، تفسیر وحدیث را از استادان زمان خود فراگرفت، درست شانزده سال عمر داشت که در مکتب میربچه کوت به کار معلمی پرداخت ، بعدا ازخود لیاقت نشان داد ودر وزارت مالیه به حیث منشی مخصوص و سپس به حیث مستوفی در مزار شریف مقررشد و نیز برای مدتی به صفت
حاکم مزار شریف کار کرد.
استاد خلیل الله خلیلی سیزده سال را در صدارت کار کرد اما پس از آن مخالفت های سیاسی سبب شدند که چهار سال را در تبعید و زندان سپری کند،پس از این مدت به حیث معاون دانشگاه کابل ، رییس مستقل مطبوعات افغانستان ، مشاور مطبوعاتی محمد ظاهر شاه ،وکیل مردم در پارلمان و برای مدتی هم به عنوان سفیر افغانستان در عراق و عربستان کار کرد.

با کودتای هفت ثورو سرنگونی حکومت محمد داود خان،استاد خلیلی به نیوجرسی ایالات متحد امریکا رفت اما سالهای آخرعمرش را درپاکستان ودرمیان مهاجران افغان سپری کرد. استاد خلیل الله خلیلی به روز چهاردهم ماه ثور ۱۳۶۶ هه . ش دریکی از شفاخانه های اسلام آباد پاکستان چشم از جهان فروبست و در پشاور پاکستان به خاک سپرده شد.
 

ازاستاد خلیلی شصت ودو اثرمنظوم و منثور در عرصه ‌های مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان به جامانده اند که بیشتر شان در داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده‌اند.
فرزند ارشد استاد خلیلی جناب مسعود خلیلی که شخص دانشمند ،سیاستمدار وسخنران اثر گزار اند هم در میدان سیاست نشیب وفراز های زیادی را طی کرده اند وفعلا سفیر افغانستان در کشور هسپانیه میباشند.