آرشیف

2016-11-28

علم عبدالقدیر

ازدواج یعنی آرامش محبت وایثار

 

ازدواج مایه آرامش ، محبت ورحمت:

(ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا اليها وجعل بينكم مودة ورحمة» (الروم: 21)

ترجمه: و از نشانه هاى  قدرت خدا اين است كه از جنس خودتان هـمـسـرانـى براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش بيابيد) از آنـجـا كـه ادامه اين پيوند در ميان همسران خصوصا، و در ميان همه انسانها عموما، نياز بـه يـك جـاذبـه و كـشـش قـلبـى و روحـانـى دارد بـه دنـبـال آن اضـافـه مـى كـنـد:وجعل بینکم مودة ورحمة (در مـيـان شـمـا مـودت و رحـمـت آفـريـد (
و در پـايـان آيه براى تاءكيد بيشتر مى فرمايد(إن فی ذالک لآیات لقوم یتفکرون: (در اين امور نشانه هائى است براى افرادى كه تفكر مى كنند).جـالب ايـنـكـه قـرآن کریم در اين آيه مبارکه هدف ازدواج را سكون و آرامش معرفی کرده است ، و با تعبير پر معنى (لتسكنوا) مسائل بسيارى را بيان نموده و نظير اين تعبير در آيه 189 سوره اعراف نيیز جلوۀ خاص دارد.
 وجود همسران با اين ويژگيها براى انسانها مايه آرامش، محبت وایثار در زندگى آنها  و يكى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى شود. راز آرامش ومحبت در این نهفته است که این دو جـنـس مكمل يكديگر و منبع شكوفائى ، نشاط و پرورش يكديگر مى باشند وجود هر یکی  ازین دوجنس بـدون ديـگـرى نـاقـص اسـت ، و طـبـيـعـى اسـت كـه مـيـان يـك مـوجـود و مكمل آن چنين جاذبه نيرومندى وجود دارد.به هر حال اين آرامش و سكون هم از نظر جسمى است ، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى ..

عنصر سکون ومودت

(فانکحوا ما تاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع ،فإ ن خفتم أن لا تعدلوا فواحدة)

در قرآن کریم امر اباحت تعدد زوجات داده شده آیا میتوان مفاهیم وتبعات  احکام این دو آیت را با هم ،هم آهنگ ساخت.در حالیکه با تعدد زوجات سکون وآرامش  غالبا ازکانون خانواده  رخت می بندد وبجای مو دت و رحمت دشمنی ونا خوشنودی در فضای زندگی خانواده حکمفر ماست ؟

درین مورد باید توضیح داد که اول دین اسلام به ادامه ادیان دیگر  با محدود ساختن حد اکثر ازدواج تا چهار جلو ازدواج های بی حد وحصر را گرفته .و ﺳﻨﺖ ﭼﻨﺪﻫﻤﺴﺮي را ﻛﻪ ﭘﻴﺶ از اسلام در ﻣﻴﺎن اﻋﺮاب و ﻏﻴﺮ اﻋﺮاب راﻳﺞ ﺑﻮد و ﺣﺪي ﺑﺮاي آن وﺟﻮد نداشت ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﭼﻬﺎر ﻫﻤﺴﺮ ساخت  بناءٌ سنت تعدد زوجات مربوط به دین اسلام نیست بلکه قبل از آن وجود داشته ودین اسلام آنرا با ارکان وشرائط خاص  تا چهار محدود وقانونمند ساخته.

1-      اصل در اسلام تک همسری است وتعدد زوجات یک امر مباح مشروط به عدالت و تضمین مفهوم آیه قبلی که ازدواج مایه سکون وآرامش وموجب محبت ورحمت در کانون خانواده گردد.میباشد.

2-      تعدد ازدواج مباخ و عنصرعدالت در تعدد حتمی است.عدالت رکن اساسی ادامه حیات ویک وجیبه دینی است حال کسا نیکه   یک امر محتوم را ترک وبدنبال مباح میروند باید بدانند که اباحت غیر مشروط نیست وحکومت های اسلامی مؤظف به تحکیم عدالت اند.؟

3-      حکم ابالحت تعدد دزوجات با شرائط خاص در جوامع که زنان آماده ازدواج زیاد اند ومران نسبت به دلائل متعدد کم اند با این گزینه مقایسه شود که تعدد زوجات با شرط عدالت بهتر است ویا اینکه خانم ها جهت رفع نیاز مندی های خویش دکان تن فروشی باز کنند ولقب( فاحشه بگیرند) که حتی در جوامع اروپای هم ازین زنان تنفر دارند.در جوامع غربی قانون تعدد زوجات ممنوع ودربرابر آن قانون تن فروشی زنان را توشیح کرده  وزنان متاهل  از نام این زنان تنفر دارند حال این مربوط به قضاوت انسانهاست که کدام قانون اهانت بیشتر به زنان است.

4-      در مواردی که خانم یک شخص مریض است ومرد هم به رفع غریزه جنسی ضرورت دارددرین حالت عقد نکاح دوم برضا ئیت خانم اول قابل توجیه است.نمیشود زن مریض را طلاق دهد وبحالت خودش بگذارد ویا اینکه بدون نکاح با کسی رابطه تا مین کند وطور دزدی زنا کند پس بهتر است رسما وقانونا به از دواج دوم اقدام ورزد.

 

 نظریه دانشمندان اسلامی:برخی دانشمندان مسلمان  مانند قاسم امین مصری  کتبی نوشت بنام (تحریر المرأة)  ودر آن نوشت که اباحت تعدد دزوجات را مربوط به شرائط خاص میدانند  واضافه میکند که اﺳﻼم در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﻨﺪﻫﻤﺴﺮي ﻧﺎﻣﺤﺪود در ﻣﻴﺎن ﻣﺮدان ﻋﺮب ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺤﻘﻴﺮ زن ﻣﻲ ﺷﺪ، ﻣﺤﺪودﻳﺘﻲ اﻳﺠﺎد ﻛﺮد ﺗﺎ ﻣﺎﻧﻊ اتلاف ﺣﻘﻮق زﻧﺎن ﺷﻮد، و اﮔﺮ اﻳﻦ  موقف اﺳﻼم ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻗﺎﻧﻮن دایمی ﺷﻮد، ﺑﺎر دﻳﮕﺮ باعث  ضایع شدن ﺣﻘﻮق  زنان میگردد.همچنان مصطفی رافعی یک دانشمند مسلمان نیز تا کید دارد که عدالت در نکاح شر طاست ومرد ها غالبا این عدالت را در بین خانواده رعایت کرده نمیتوانند پس در روشنی مفهوم ایه(فإن خفتم أن لا تعدلوا فواحدة) باید به یک ازدواج اکتفا کرد. واسلام مؤسس چند همسری نیست فقط آنرا محدود کرد با اصل یک واباحت تا چهار با شرط عدالت ومحبت.

در چه موقع تعدد زوجات مباح است ؟:

1-      قبلا تذکر رفت که اگر شرائط پیش بیاید که نسل مرد ها کاهش پیدا کند وزنانی که آماده ازدواج اند بدون شوهر باشند در آن صورت  مدانی که تمایل وعلاقمندی وتوان داشته باشد ازدواج متعدد بهتر ازین است که زنان بی سر نوشت روانه دکانهای تن فروشی شوند.چون درین صورت منفور جامعه بوده از پیکر جامعه انسانی جدا میشوند.که یکنوع ظلم وبیعدالتی به جنس زن است.

2-      دوم حالت های مریضی نیاز تعدد زوجات را توجیه میکند مثلا خانم یک شوهر مریض است در حا لیکه او به رفع غریضه جنسی وتدبیر منزل دارد.درینصورت نمیشود زن مریض را رها کند وبرود یک زن سالم بگیرد. ویا اینکه بخاطر رفع غریزه جنسی دزدانه به فاحشه خانه ها برود ویا غیر قانونی با زنی دیگری رابطه داشته باشد پس بهتر است با حفظ زن مریض با زن دیگر ازدواج کند.

3-      میل به تعد زوجات دلا ئل اخلاقی وطبیعی وقسما جنسی هم دارد مثلا عامل جنسی موجود در طبیعت زن و مرد برمی گردد.  اما حالت های که بر زنان  عارض می شود مانند عادت ماهیانه ، بارداری ، وضع حمل و نفاس  قابلیت و استعداد عمل زناشویی را از دست می دهند. رغبت جنسی در زنان هم زمان با رسیدن به سن یائسگی که غالباً در حدود شصت سالگی پیش می آید ، به شدت کاهش می یابد امّا در مردان بدین صورت نیست و گاهی تا سن شصت سالگی و بیشتر این میل کم و بیش وجود دارد و برآورده نشدن آن ، پیامدهای ناگواری را بر سلامت و صحت جسمی ، اخلاقی و ذهنی او برجای می گذارد.

تا ثیر خشم ومهربانی طبیعیت : در حوادث زمان آمار مرگ ومیر مردان به مراتب بیشتر از زنان است  در اثر حوادث مردانی زیادی بکام میروند در آن صورت زنان بی شوهر وآمادۀ ازدواج بخاطر رفع غریزۀ جنسی باید چه کار کنند؟اگر دست به تن فروشی بزنند ضمن اینکه منفور جامعه اند باز هم همان مردان متاهل  اند که به خانم های خود خیانت میکنند ودر خفا طور غیر قانونی رفع غریزۀ جنسی میکنند.چه بهتر که این موضوع علنی وقانونی بر بنیاد محبت وترحم باشد.نه دزدی وغیر قانونی.

 

اسلام با توجه به سر نوشت زنان آماده به ازدواج در جامعه که به کمبود مرد ها مواجه است فکر کرده ویا قانون وضع کرده است مهمترین علت رواج تعدد زوجات فزونی تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان آماده به ازدواج است که در طول زمان و خصوصا در جامعه کنونی ما مشاهده شده است، و همین امر لزوم وجود تعدد زوجات را تایید می کند، در جوامع که مردان نسبت حوادث جنگ ومشکلات طبیعی جان خودرا از دست داده اند طبعا تعداد زنان اضافه اند این زنان اضافه بی سرنوشت چه کار کنند .دین اسلام میگویند درینصورت مردان با حفظ اصل عدالت اجازه دارند یک زن را از بی سر نوشتی نجات دهند تا به کار های نا مشروع فکر نکند.واینکه زوجه دوم بودن خیلی بهتر است ازینکه  بی سر نوشت باشد.اگر زوج اول بخواهد طلاق بگیرد طبعا بی سر نوشت باقی خواهد ماند پس بهتر است با آبرو وپرده در خانه شوهر باشد.