X

آرشیف

شعری را که سی سال قبل بنام «ارمان»نوشته بودم، تا حال خیال می کنم خامکوک آن تکمیل نشده ، با الفاظ کهنه ، سبک قدیم ، بافت کلاسیک و متاسفانه هنوززنده؟؟

دل مرا در سنگ خارا خارمی باید که نیست
آهی آتشزای داغم یارمی باید که نیست
*** 
الفتم تیمار دارِ دوستانِ نامراد
نفرتم درگیر با اغیارمی باید که نیست
***
در نفاق و کینه وخشم و خصومت زندگی
زندگی از آدمی بیزار می باید که نیست
***
از نوای بینوایان گوش باید کرشدن
چشمِ وحشتناک بی دیدارمی باید که نیست
***
وزنهیبِ انفجارمرگزای و آتشین
کدخدای سیلِ خون بیدارمی باید که نیست
***
مرجعی زورآزمایی های طراحان جنگ
مدفنِ گرگان آدمخوار می باید که نیست
***
خودپسند و عاقبت ناسنج انسان عاقبت
چون خری خسپیده زیرِ بارمی باید که نیست
***
ناسپاس و رهزن و آدم ربای و باجگیر
لاجرم همخانۀ شاه مارمی باید که نیست
***
مهتری تن پروری عصیانگری از خود رضا
نوکری آهنگری بازارمی باید که نیست
***
درپی منزل بریدنهای گمره کاروان
آخرین رهرو کمی هوشیارمی باید که نیست
***

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.