آرشیف

2014-12-22

jameghor

طرح مشورتی جوانان وتحصلیکردگان به شورای ولایتی

همبستگی ملی
 

بسم الله الرحمن الرحيم

اعضاي محترم شوراي ولایتی !

طي سي سال جنگ تمام مال ودارايي ،علم وهنر و دار وندار مردم  غور ازدست رفت  وبرادري و برابري ازجامعه شان رخت سفربست. مردم ازحقوق سياسي ومدني خود محروم شد وکشتی مدیریت کشوربه منجلاب بدبختي ها ونابسامانی ها پرت شد. با روي كارآمدن  حكومتِ  بعد ازجنگ، مردم غور به تمام خواست هاي نظام  در راستاي تأمين امنيت ، صلح و برادري ،خلع سلاح نسبي ، محوكشت وقاچاق موادمخدر، حمايت ازحقوق بشر، رشدمعارف وبهبودصحت لبيك گفته وتاحد امكان ازهيچ نوع بذل مساعي دريغ نکردند ؛ اما متأسفانه  درمقابل اين همه ايثار وفداكاري ها و تحمل ها وهمکاری ها، هشت سال بي مهري و بي عدالتي حكومت راتجربه كرده اند و بيشترين خسارات را ديده اند. درنتيجه مشكلات ومعضلاتِ فرا راۀ  مردم مضاعف شده است.  اكنون غرض اعادۀ حقوق از دست رفتۀ مردم و اداي  رسالت انساني و پيداكردن راه حل هاي لازم به هدف تغيير اوضاع به نفع مردم، در اين نبشته به چند موردلازم اشاراتی صورت مي گيرد. اميدواريم این یادداشت ها شما را در راستاي كاري تان كمك نمايد وسبب شود تا شما در زمينه توجه  بیشتر خويش را مبذول داشته، باطرح وپيگيري برنامه هاي مطلوب طي مدت زمان مسؤليت خويش  دست مردم مظلوم را گرفته به ساحل سعادت هدايت كنيد. تاما و شما خود ،دست به كارنشويم، اوضاع بسامان ترازين كه هست نخواهدشد واین یک قاعده است كه تا خواهان تغييرچيزي نشويم هيچ چيزي خوب نمي شود همان طوري كه خداوند(ج) فرموده است:( ان الله لايغيرمابقوم حتي يغيروا مابأنفسهم)

 
نکاتی که باید به آن خوب توجه کنیم در ذیل می آید:
  بيكاري:  شمابهترمي دانيد كه كار به عنوان يك اصل مهم براي بهترزيستن بشر بسترسازبوده و زند گي را معني مي بخشد و به صورت واقعي اوضاع فرهنگي و سياسي مردم را سمت وسو مي دهد.  اما گراف بيكاري درغورهنوز بالاترين نقطه صعود خود را (چه درسطح فكري وچه درسطح فزيكي) پيموده ومي پيمايد.  طبعي است كه بيهوده صرف شدن قوا  وانرژي را كه خدا به هدف كار براي انسان اهداكرده است بدبختي خلق مي كند.  توزیع پُست های دولتی ومناصب وعقد ِقرار دادهاي كاري نه براساس لیا قت ،شايستگی کاردانی وتعهد  ،استعداد ،تخصص ، مهارت وصداقت بلکه  درنتيجه معاملات ومنافع شخصی صورت می گیرد.  اشخاصي كه درس خوانده وتحصيلكرده اند بي كارهستند  وافرادی كه  ازتوان وقواي فزيكي خود استفاده ميكنندهم بيكارهستند.  در رأس ادارات معمولاً مسؤلين از آدرس هاي مشخص غيرمردمي حضوردارند، ومجبورهستند که خادم آدرس خود باشند. اینها  تمام کارمندان  حتي اجيران ادارۀ خود را از بستگان خویش استخدام مي كنند ولو ازخارج  ولايت هم باشند، چنانچه درمؤسسات غيردولتي معتكف غور مصداق اين مدعا به خوبي پيداست. دراینجا پروژه هاي كه معمولاً بايدزمينه كار را براي مردم فراهم كند، غیراز خواستۀ های افراد دولتي (كه يكطرف قراردادهستند)که  کمی برآورده مي شود، بقيۀ اختيارات به صورت كل متعلق به انجوها وشركت هاي قراردادكننده مي شود كه نتيجه مثبت ومورد پسند ازآب درنمي آيد.  
 
برق : درهشت سال اخيراكثر ولايات كشور ازكمك هاي جامعۀ جهاني ودولتي  به هدف بهبود زنده گي خود به ويژه در راستاي روشنايي وتهيه برق بهرۀ كافي برده اند، اما ولايت غور با وصف داشتن درياهاي هريرود،مرغاب وفره رود، به علل مختلف وگرايش هاي نامطلوب عدۀ انگشت شمار كه بااستفاده ازوسايل غيرمنطبق باميل بشر، خودهارانماينده وسرنوشت سازمردم تراشيده اند ،ازهمه امتیازات محروم بوده اند. مردم هم به خاطری كه زنده بمانند تاحال  درمقابل ،عكس العملی كه منتج به نتيجۀ دلخواه شود نشان داده نتوانستند. اين برخورد که در واقع نابرابري ولگدمال كردن عدالت اجتماعي وانكشاف متوازن را مي رساند، بايدبراي نماينده هاي واقعي ودلسوز و صاحبان انديشه، مجال وفرصت رافراهم كند تا مرزهاي سكوت وتاريكي را به هرقيمتی كه شده بشكنندوخواست هاي مردم را يك بارديگربه صورت پيگير مطرح وتاپاي جان حمايت وتعقيب نمايند.
 
معارف: همان گونه كه علم و دانش يك موهبت الهي بوده كه انسان را ازديگرموجودات امتيازبخشیده وموجب شرافت وكرامت وعزت انسان شده است ، درهرجامعه معارف ستون فقرات به حساب آمده  وانسان با اتكاء به آن گليمِ خود را از آب كشيده است  زيرا دست آوردهاي بشر اعم اززمينه هاي بهزيستي قديمه و تكنولوژي كه امروزه براي ما انسان هاي جهان سوم باورنكردني است ،ممنون احسان مكتب ومهدعلم ودانش است. اما معارف غور به علت نداشتن مديريت دلسوز و سالم و مطلوب وباهوش  حالت ناهنجاری دارد. افرادی که در این عرصه حساس روی منافع شخصي خود پيچيده اند، سبب شده تافعالیت های مكاتب نتيجۀ معكوس بدهد ومعارف به جاي دانش،جهل توليد كند. زنده گي پر رنگ و رونق مسؤلين معارف ازمنابع معارف آب ياري شده وسوء استفاده ها  تاحدی عام شده كه حتي درمكاتب مضامينی چون تهذيب، اخلاق ،سپورت ومحيط زيست وتدبيرمنزل همه درتقسيم اوقات حق الزحمة درج مي شود وهدف  اساسي از درج اين مضامين درتقسيم اوقات تدرسي رونما كردن تغيير وتحول در زندگي كودك وخانواده نه بلكه پول در آوردن است. بناءً ايجاب مي كند كه به خاطر احياي دوبارۀ مديريت سالم در معارف به نگراني اوليای شاگردان وسردرگمي كودكان نقطۀ پايان بگذاريم. درباب مسايل مالي واداري ومواد مؤسسات خيریه چون حقايق عيان است ، دراينجا ذكر كردن به معني تحصيل حاصل وبي فايده است. 
                                                  
مشکل مواد سوخت: به شمابهتر معلوم است كه جغرافياي غور با وصف داشتن هواي ناخوشايند بهاري، زمستان  شش ماهۀ طولاني داشته وتاحال مردم اين ولايت با استفاده از هيزم كوهي مواد سوخت زمستاني خود را تهيه مي كردند و زمستان ها را  سپري می نمودند ؛اما خشك سالي هاي  چند سال اخير،عبور و مرور وچراگاه شدن كوه ها براي مواشي كوچي هاي ولايات جنوب وجنوب غرب واستفادۀ بيش ازحد حكومت ازهيزم كوهي  موجب شد تا هيزم و موادسوخت كوهي نابود شود وازطرف ديگربالابودن نرخ  چوب سوختِ كه ازكابل به غورآورده مي شود، ومهمترازهمه عدم بهره برداري ازمنابع آبي فراوان غور براي تهيه برق كه بديل بهتري بجای مواد سوخت است ، بحران تازه ای  را درزندگي مردم آورده است. اين آفت به مراتب كشنده ترازخشك سالي وجنگ هاي كه ديده ايم خواهد بود؛  زيرا نظر به ارزيابي هاي كه شده يك تعداد مردم ازهمين حالا در پي چاره سنجي و بيرون شدن ازجغرافياي اين ولايت هستند.  تحليل ها اين است كه مشكل تا پنج سال ديگرفراگير شده وما شاهد مهاجرت هاي گروهي مردم ازاين ولايت خواهيم بود كه درنتيجه برايند ناميمون را به بارخواهد آورد. اميد واريم طـــرح وپيگيري پيشنهاد بنــــد برق در اولويت كاري شما باشد تا ازفاجعه هاي احتمالي پيشگيري صورت گيرد.  
                                                   
فساد ادراي : به هيچ كس پوشيده نيست كه نحوۀ حكومت داري در اين ولايت مطلوب نبوده واتكاي مأمورين حكومت فقط كيسۀ مراجعين  مظلوم می باشد. هرچند فقر در جامعۀ ما موجب فساد اداري عنوان شده است؛ ولي غنا وپولدارشدن به تنهايي براي جلوگيري ازفساد اداري بسنده نيست. فساد اداري به جاي رسيده است كه  يك تعداد مسؤلين كه عيب كارشان آشكاراست واختلاس شان آفتابي،  روي دلايل وعللی  تحت پيگرد قانون قرارنمي گيرند و ارگان هاي عدلي و قضايي بعد ازبرآورده شدن خواست هاي شان دست زير الاشه گذاشته واعلان بي خبري مي كنند.  بنابراين نظارت واقعي ازكاركردهاي حكومت وحمايت ازاشخاص كارفهم ومتعهد ومؤمن به خير وفلاح جامعه بوده و مي تواند به قانونمند شدن اداره مؤثريت جدی  داشته باشد.                                                                                                 
 امنيت: امنيت يك اصل مهم وضرورت عاجل  در زندگي اجتماعي انسانها به ويژه در جوامع بعد ازجنگ براي بازمانده گان به حساب می آید. اما در ولايت غور اوضاع به عكس است،زيرا بعد ازسي سال جنگ فزيكي به جاي آرامش روحي  هشت سال جنگ رواني وفساد را تجربه كرده ايم كه به مراتب مخّرِب تر ازجنگ با تفنگ است.  نامساعدبودن اوضاع امنيتي بستگي به مواردی  دارد كه ذيلاً اشاره مي شود:   
 
 الف ) پوليس : هدف ازتشكيل ادارۀ پوليس تأمين امنيت وحفظ مصونيت فردي واجتماعي است،اما تشكيل پوليس دراين ولايت  مبتني برخواست اشخاصي  است كه خود به اثركارهاي ناشايستۀ كه مرتكب شده اند درعدم امنيت به سرمي برند وهرآن احتمال تحت پيگردقانون قرارگرفتن شان گرم ترمي شود.  بنابراين افراد وهوا خواهان دورۀ بي نظمي خود را در ادارۀ پوليس به اساس سهميه استخدام كرده اند تا درمواقع ضرورت وحالات اضطراري مورد استفاده آنان قراربگيرند وازپوليس به عنوان سپراستفاده كنند. لذا پوليس ازحالت قومي بايد بيرون شود وحيثيت فرا قومي را بخود بگيرد تا اگراز جنايت جلوگيري نمي توانند ،خودمرتكب جنايت نشوند.
ب) اختلافات قومي : اختلافات ذات البيني مردم روي منافع شخصي بزرگان ساكن غور، آب را آنچنان گِل آلود كرده كه چندين دوره براي مديران دولتي ماهي داده است. چون ضعف وناتواني وبي دست وپايي،  مردم را طوري وانمود كرده  كه از قديم از كاروان ادارۀ كشوربه بحربيكران بدبختي ها پرت شده ايم وآهسته آهسته مشكل به جاي رسيده است كه كنترول ادارۀ محلي هم از خواست مردم بيرون شده وكارمندان خودكامۀ دست اول حكومت كه اكثراً ازخارج ولايت بوده وبا دردها ومشكلات مردم ناآشنا اند وبه جرم دوسيه داربودن شان به عنوان جزايي به غور تبديل مي شوند در ادارۀ محلي غور هرآنچه بخواهند،مي توانند اِعمال كنند اعم ازظلم وستم واختلاف افگني واختلاس … بدون حراس ازقانون وقيامت.
 
 ج) قُطّاع الطريقی و راهزني: دزدي و راهزني يكي ديگر ازمشكلات جدي است كه امنيت را رو به وخامت برده است واكثر مردم به هدف زنده ماندن ودفاع ازمال وحريم شخصي خود به صورت غيرقانوني براي خود تفنگ پيداكرده اند و چغچران را به شهرتفنگچه مبدل ساخته  اند.      
د) حمايت بزرگان قوم ازمجرمين در ارگان هاي عدلي وقضايي: دربسياری مواقع مجرمينی كه ازطرف ارگان هاي عدلي وقضايي به پای میزمحاکمه کشانیده  مي شود، بزرگان واشخاص ذي نفوذ بنابه دلايلی واسطه مي شوند وزنجير را ازپاي جنايت كاران بازمي كنند كه سبب مي شود تا انگشت انتقاد مطبوعات به طرف ارگان هاي عدلي وقضايي بالامي شود و حيثيت وجايگاۀ ارگان مربوطه را لطمه زده وهمچنان زمينۀ فساد اداري را در ارگان هاي عدلي وقضايي  مساعدمي سازد.
 
بنابراين درصورتي كه شوراي محترم ولايتي جلو واسطه شدن هاي غيرقانوني را گرفته وخود هم به جاي واسطه شدن،مجرمين را به پنجۀ قانون معرفی نموده  وارگان هاي عدلي وقضايي را بامشوره هاي قانوني خود حمايت کنند كه دراين صورت به يقين مي توان گفت كه مقام وشأن والاي ارگان هاي عدلي به ويژه قضا اعاده خواهد شد وگراف جرايم سيرنزولي خود را خواهدگرفت ومردم به جاي زور و راهزني وغصب اموال ضُعَفأ از زحمت پنجه  ونوك قلم براي خود وخانوادۀ نان پيداخواهندکرد.  باكم شدن حجم دعوي، اختلافات قومي ازبين رفته ومردم  دست ازيخن يكدگر برداشته و زمينه هاي كاري وبهبود زندگي خويش را جستجومي كنند دراين صورت جامعه ما مدني خواهد شد ومردم به زندگي واقعي و آرمان هاي انساني خوددست خواهنديافت واسباب سعادت دنيوي واُخروي براي مردم اين مرز وبوم فراهم خواهدشد.
لازم است كه درقدم اول  وكلاي محترم شوراي ولايتي به مشكلاتی كه دربين اعضاي محترم شورا ازقديم وجود داشته ،نقطۀ پايان بگذارند وبعد ازآن اختلافات ذات البيني بزرگان ورؤساي كه يقيناً روي مسايل ومنافع شخصي شان استواراست ، رسيده گي نموده واز تشكيل ادارۀ پوليس ملي به معني واقعي كلمه حمايت صورت گيرد و در راۀ گرفتاري وبه پنجۀ قانون سپردن آدم هاي قطّاع الطريق به ارگان هاي عدلي وقضايي مشوره هاي ضروري داده شود تا روزنه هاي تازه ای به روي مردم گشوده شود.
                                                               
تحكيم روابط تنگاتنگ بين شوراي ولايتي  ورسانه ها  ونهادهاي فرهنگي وجامعه مدني : ايجاد روابط نزديك بين شوراي ولايتي  به عنوان خانۀ مردم و رسانه ها وبنيادهاي فرهنگي وجامعه مدني  براي بازيابي حقايق پت شده به هدف اصلاح امور وساختار ادارۀ محلي مبتني برمنافع عامه ومتكي به قانون ازنيازهاي اساسي جامعه بوده ودرزمينه متوقع هستيم تا باهماهنگي با يكديگراز رسانه ها به عنوان ركن چهارم نظام حمايت واستفادۀ لازم صورت گيرد. درگذشته فاصله بين شوراي ولايتي وبنيادهاي فرهنگي وجامعه مدني ومطبوعات سرد بوده كه موجب شده تاحكومت خلأهاي خود را ديده نتواند ويا هم ازچشم مردم بدورنگهدارد كه اين گونه كاركرد نتايج نامطلوب وخسارات جبران ناپذير را درپي خواهدداشت، اگرچند درمقاطع زماني كوتاه ، به نفع مديران فاسد است ولي خسارات متعلق به جامعه به مرور زمان تبارز خواهدكرد. 
 
سرك مركزي:  تأكيد و وارد كردن فشارلازم بالاي حكومت مركزي  براي تحكيم اصل «انكشاف متوازن» درعمل به هدف روي دست گرفتن پروژه هاي كلان عام المنفعۀ كه هم به نفع مردم است وهم به عنوان يك چشمه عايداتي بزرگ به نفع دولت باشد ازنيازمندي عاجلي است كه مي تواند مدنيت را براي مردم به ارمغان بياورد. ازجملۀ پروژه هاي بزرگ سرك مركزي است زيرا درنبود سرك مركزي به نسبت بُعد مصافۀ زياد بين غور- كابل وغور- هرات مردم ولايات مركزي به ويژه غور از لحاظ اقتصادي وتجارتي  زيان كرده اند. قابل ذكراست كه اين زيان تنها متوجه مردم نیست و حكومت را نيز خساره مند مي كند. همچنان خامه وصعب العبوربودن سرك مركزي در موضوع صحت تأثيرمستقيم دارد، زيرا درولايت غورخدمات صحي به گونۀ كه بتواند مشكلات مردم را حل كند مساعد نيست بناءً  اكثر مريضان ازطرف ادارۀ صحت وشفاخانۀ ولايتي به كابل رجعت داده مي شوند بناءً ، صعب العبوربودن راه ها و كرايه گزاف سبب مي شود كه مريض درطي طريق ازغور تا كابل جان به لب رسيده ومشكلات زيادي رامتحمل شود ويا به نسبتی اینکه  ازيك طرف فقر اقتصادي است وازطرف ديگرمصارف بلیت طیاره بالاست  نمي توانند مريض خويش را تداوي كنند، بناءً توجۀ شوراي محترم ولايتي درقسمت اعمارسرك مركزي به لحاظ اقتصادي وتجارتي وصحي  برای مردم تأثيرمثبت داشته ودرصورت مؤفقيت به تمام مشكلات نقطۀ پايان گذاشته مي ُشود.
صحت : با درنظرداشت پايين بودن عرضۀ خدمات صحي وتهي دستي مردم به لحاظ اقتصادي غرض انتقال وتداوي مريض به خارج ولايت وشيوع امراضی از قبیل زردي سياه … باعث مي شود جلوي پخش امراض ساري گرفته نشود وازسوي ديگربه مبتلايانِ قابل تداوي رسيده گي لازم صورت نگیرد كه درنتيجه جان هاي خود را ازدست مي دهند. بناءً اميد واريم در زمينه توجه نموده وبهبود عرضۀ خدمات صحي واعمارشفاخانه هاي مجهز با وسايل تشخيص امراض را جزء برنامه ها ی كاري خويش قرارداده وتلاش پيگيرخواهند نمود تا بدبختي دست ازيخن مردم برداشته وبه مشكلات صحي به قدر لازم رسيده گي صورت گيرد.                         
بورس هاي تحصيلي : طي هشت سال گذشته از اكثر ولايات به اساس سهميه تعداد كثيری دانش آموزان ومحصلين غرض ادامۀ تحصيل به كشور هاي خارج اعزام شده اند،اما در ولايت غور با وصف علاقمندي زياد دانش آموزان ومحصلين براي دست يابي به  زمينه هاي بهترتحصيلي ، بي كفايت بودن ادارۀ معارف وعدم توجۀ مسؤلين دولتي درزمينه باعث شده تا سهميه فروخته شده ويا به سبب وابستگي ها وتملق مسؤلين ولايتي به مقامات مركز هبه شود. بنابرين خواهشمنديم از حقوق تحصیلي فرزندان علم دوست اين سرزمين دفاع نموده وحقوق از دست رفتۀ شان را اعاده نمایید.                                                                          
پروژه هاي دولتي : هرچندغوراز لحاظ بازسازي درمعرض محروميت قرار دارد ولي با آنهم پروژه هاي كوچك دولتي كه روي دست گرفته مي شود خيلي آسيب مي بينند،زيرا يك مبلغ بودجه درگام نخست في مابين شركت برندۀ قرار داد ومسؤلين دولتي كه صلاحيت قرار داد پروژه را دارند به مصرف مي رسد ويك مبلغ بودجه به انجينرپروژه تعلق مي گيرد ويك مبلغ هم به حساب ريس شركت انتقال مي كند وبالاخره كارگران پروژه، سهميۀ خويش را ازسمنت ومواد وبه اصطلاح از بر وبازوي پروژه بيرون مي كنند. نتيجتاً يك پروژۀ آسيب ديدۀ تحويل دولت مي شود كه طي كوتاه ترين زمان واندك ترين حادثه از بين مي رود وياهم لااقل به صورت جدي ترميم طلب مي شود. بناءً لازم است تابه هدف بهبود كيفيت پروژه هاي عام المنفعۀ دولتي از گام نخست(زمان قرارداد) تازمان تكميل پروژه زيرنظارت جدي قرار داشته باشد تا نتيجۀ مطلوب به دست آيد.
 
حقوق سياسي مردم : درحاشيه قرار دادن مردم ازطرف حكام وقت درحقيقت بزرگترين سود را به لحاظ سياسي واقتصادي،اجتماعي وفرهنگي به نفع رُقبَا به بارآورده است ، بنابراين تأكيد روي تحكيم اصل«عدالت اجتماعي » درعمل مي تواند خساراتی را كه به لحاظ سياسي ،اقتصادي،اجتماعي وفرهنگي  ديده ايم( تاجايي كه عدۀ كثير مردم افغانستان ،جغرافياي را به نام غور نمي شناسند)، جبران خواهد كرد، زيرا تاخود حق وطن خويش را سراغ نكنيم كس حق ما را نمي آورد ، چنانچه تجربه شد.
فساد اجتماعی واخلاقی:
 الف) افغانستان جريان جنگ : طالبان با وصفی كه با شعارتحكيم شريعت محمدي وفساد زدايي درافغانستان وارد جنگ شدند ولي پديدۀ بدنام (ترياك)را با خود وارد جامعه كردند كه استفادۀ آن ازدريچۀ همان شريعت غراي محمدي(ص) حرام است واما حالابه دليل كه جامعه ما بسترمناسب براي تفكر وانديشۀ طالباني ندارد وظاهراً ازاينجا شكست خورده اند،اما ترياك به نمايندگي از آنها در اكثريت خانواده  ها حضورفعّال وگـــرمِ دارد و روح و روان و نهـــاد و وجــدان مبتلايان واعضاي خانواده هاي شان را تهديد وتخريب مي كند.
 
ب) افغانستان به(اصطلاح) بعدازجنگ: با اين كه طالبان چهرۀ دين را خشن وجنگ آفرين معرفي كردند وانديشه هاي غيرديني خود را جامۀ دين پوشانيده، ازطريق « موعظۀ حسنه» نه بلكه ازميل تفنگ به مغز و روان انسان هاي اين مرز وبوم فير كردند وازطرفی هم دانش ديني مردم درسطح پايين قرار داشت كه درنتيجه بين (لااكراه في الدين)قرآن كريم و(اكراه في الدين) طالبان در انديشه هاي انسان هاي كه به آموزه هاي ديني علم نداشتند نوعي شكاكيت به وجود آمد،زيرا طالبان آدم كشي،تجاوزبه حريم شخصي مردم، مليت پرستي وبيگانه سراغ كردن بقيۀ مردم افغانستان را به نمايند گي از دين اِعمال كردند وبعد ازشكست شان به قول امروزي هاجاي طالبانيزم افراطي را ليبراليزم افراطي گرفت وبه كنارپديدۀ بدنام ترياك كه دست آورد طالبانيزم افراطي بود،شراب وقمار وفحشاو…به عنوان دست آورد ليبراليزم افراطي به كرسي عمل نشانده شد. زيرا درافغانستان بعد ازجنگ كلمه هاي« ديموكراسي،حقوق بشر وآزادي» به عنوان ارزش ها واصولی وارد شد كه تمّسك به آنها حقوق ازدست رفتۀ مردم اعاده شود. اما دست اندركاران ساختار نظام افغانستان از عُمق دل به ارزش هاي مذكور و باورهاي عقيدتي مردم افغانستان ايمان نداشتند و ارزش هاي را كه با خود آورده بودند به افكار وانديشه هاي مردم ،غلط تزريق وتبليغ كردند. چون به علتی كه طالبان چهرۀ دين راخشن معرفي كردند وعلما ومسؤلين تبليغ دين مقدس اسلام را تاپۀ تروريزم زدند كه نتوانستند مسؤليت ديني خويش را ادا نمايند ودرموارد هم به دليل كه زنده بمانند خود بدام مهلك ليبراليزم افتادند كه درنتيجۀ ارزش هاي وارد شده مورد سوء استفاده قرار گرفت ومنجربه  فساد اخلاقي انسان هاي شد كه درسطح پايين آگاهي وباور هاي ديني قرار داشتند ولي فساداخلاقي درهمان سطح محدود باقي نماند بلكه ريشه گستراند و در اكثر خانواده ها جا بازكرد ودامن مصون خانواده هاي متدين را ملوث كرد. به هرحال حالا ضرورت احساس مي شود كه وكلاي محترم شوراي ولايتي با تحكيم روابط و ارايۀ مشوره هاي لازم با بزرگان اقوام وعلماي متدين ومتعهد دين مقدس براي تبليغ ونشان دادن حقيقت دين مقدس اسلام به مردم وازطرف ديگر با ارايۀ مشوره هاي لازم به ارگان هاي كشفي وامنيتي براي جلو گيري از ورود مواد وآموزه هاي غيرديني جلوگيري نموده تافساد اخلاقي دست از يخن مردم برداشته انسان هاي جامعه ماهم به سعادت دنيا وآخرت دست يابند. 
كاهش خشونت :  نقض حقوق بشر درسطوح مختلف جامعه از طرف حكومت ،‌خشونت عليه زنان در خانواده ها ، به قيد نكاح در آوردن اطفال زير سن ازدواج و استخدام اطفال به كارهاي شاقه ازجمله موارد اند كه سد راۀ پيشرفت وترقي جامعه بوده و است . بناءً از اعضاي محترم شوراي ولايتي خواهشمنديم تا در زمينه با رائۀ مشوره هاي لازم وسالم با بزرگان وعلماي متدين جامعه با اتكا به احكام قرآن كريم وسنت پيغمبر(ص) عليۀ خشونت مبارزۀ پيگيرنموده تاسهولت هاي لازم در زنده گي مردم رونما شود.                                    

 
فیروزکوه – جدی 1388