آرشیف

2015-6-23

jameghor

شهادت نا بهنگام مولوی فقیر احمد

با بسا تاسف واندوه خبر رسید که روز دوشنبه تاریخ 15 حمل 1390 برابر با 4 اپریل 2011 ساعت حدود یک بجه بعد ازظهر یک تن از علمای برجسته ونامدار منطقه الله یار معروف به مولوی فقیر احمد طور ناجوانمردانه به قتل رسید. انا الله وانا الیه راجعون.
مولوی فقیر احمد عضو شناخته شدۀ تحریک طالبان در منطقه بود اما نه آن چنان عضوی که جوانان را در جهت انتحار وانفجار سوق دهد.
وی از یک سو طالب خیر اندیش ومثبت طلب واز سوی دیگر سپر مطمئین برای مردم منطقۀ دور افتادۀ الله یار علیه ظلم وزورگوئی بود. نامبرده بهیچ عمل غیرانسانی تا لحظۀ قتل دست نزد وکسی از او آسیبی ندید . مرد شجیع، عدالت خواه، باننگ وبا غیرت بود.غلامی غیررا بهیچ وجه قبول نداشت ونمی پذیرفت. درهر قضیه جانب مظلوم را رعایت میکرد. موصوف آدم های شریر را تحت نام طالبان در منطقه اجازه نمیداد که حیثیت مردم راپایمال سازند واز ورود کارمندان دولت  وموسسات بخاطر کمک به مردم نادار ومظلوم الله یار حمایت وجانبداری مینمود. اوبکسی اجازه نمیداد که دست غرض بمردم الله یار دراز کند.
هستند کسانی که غلامی دیگران را بخاطر بقای خود از دل و جان می پذیرند ودرراه حفظ این عمل ننگین وشرم آور رو بهر درظالم وخدا بیزاری می آورند تا کسانی که مثل مولوی فقیر احمد ، حس وننگ مردانگی وضد برده گی درمغزدارند ، روانه دیار ابدی شوند  ولی بیخبر از این که غلام، غلام است. چنین اتفاقی نیفتاده که غلام بادار شده باشد ویااین وظیفه از وی گرفته شده باشد.
روی همین فهمش، مولوی فقیر احمد سخت مخالف برده بودن بود ودرراه طرد این مفکوره با شجاعت ومردانگی بی نظیری برخورد میکرد.
دراین اواخر تصمیم داشت تا روی خواسته های انسان دوستانه با دولت ملحق شود ودرمنطقه صلح وآرامش را به ارمغان بیاورد لیکن حیف وصد حیف که بنا به تحریک مفکورۀ غلام پذیری تحت تنش های قوماندان سالاری  طور ناجوانمردانه بشهادت رسید.
شهادت وی بزرگترین ضایعه برای مردم دور افتاده وبی پشتیبان مردم الله یار میباشد و صدمۀ بزرگی برای بینوایان آن دیار است. خداوند بزرگ بفضل عالی خود جای ویرا جنت گرداند وروح ویرا بعالم ملکوتی خویش به قرب خود جادهد.
من منحیث یکتن از مردم عادی الله یار سوز والم جانکاه قتل این مرد با ننگ وخیر خواه را هیچ گاه ازخود دور کرده نمیتوانم و تاب تحمل آنرا ندارم ولی چکنم که ازدستم کاری پوره نیست.
ایکاش چنگیز می بودم یا هتلر یا تیمور لنگ ویا صدام تا انتقام ویرا با چنان شیوه ئی میگرفتم که در دل تاریخ نظیر نمی داشت و ماندگار ابدی میماند. باآنهم بنا به وعـدۀ  الله (ج) که در سورةء الإسراء چنین تصریح کرده است: 
وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا ﴿33﴾
و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى داده‏ايم پس او نبايد در قتل زياده‏روى كند زيرا او از طرف شرع يارى شده است (33)
خودرا تسکین داده، باور وایمان کامل دارم که خداوند بزرگ به بازمانده گانش این قدرت وروزمندی را میدهد تا انتقام این انسان مظلوم وبه ناحق کشته شده را بگیرند. یا الله تو به بزرگی خود این قوت را به بازمانده گانش بده. از ذات مقدس تو چیزی کم نمیشود یا الله !

چغچران
5 اپریل 2011.