آرشیف

2015-1-26

محمد دین محبت انوری

تجدید واژه های محلی غور در بخش هـــــــــــای مختلف

خواننده گان عزیز من بعضی واژه هارا درقسمت های مختلف درین مدت افاضه کردم وامیدوارم شما هم مرا کمک کنید تا این لغت نامه کامل تر گردد.

معنی وتشریح

معنی وتشریح

معنی وتشریح

دمیدن بعداز خواندن دعا بالای مریض

شادی

وای برحال من ای کاش

خمچه تروباریک ونلقه را گویند

پنهان پنهانی

خاریدن وخارش کردن

حرکت نکو

چیزی فورآ صدابدهد

افسانه

سوز دادن

چیزی کار آمد سامان خانه وغیره

نوع گیاه است

محل اتصال استخوان پا به لگن خاصره

لحاف

خیززدن

نوع علف

آدم قوی

نوع گیاه

کوره سرخ شده

نوع صدا دروقت اتن وجنگ

یک قسم گیاه بخاطر کالاشوئی استفاده میشود

صفت چیزنازک و خشک

نشستن سگ و دیگرحیوانات درنده بر روی دو پا

کسیکه دربازی غلطی کند

نوعی پرنده

به ته دل مه یا به مابین دل

کسیکه به گپ نکند

نوع آله فلزی   به آتش کارمیرود

گپ منت آمیز

سیر

این کلمه در نفرین و دشنام به کار می رود

بچه کورپه شده

یعنی خوب آب آنرا صاف کن

کلا که به سرکسی گرد باشد

معلوم

دم کوتاه

کسیکه اضافه خرچی کند

صاف پاک راگویند یا موهایکه خوب چرب وشانه شده باشد

نوع غذا که از روغن خنجک

سکسکه؛ یک نوع صدا کسیکه به گلونش چیزی بندشده باشد

قطره از آب ویا چیزی دیگر که بپرد

تولید صدا که توسط دهان ولبان اجرامیشود

کسیکه دماغی حرف بزند

وقتی آب ومایع ازمجرای تنگی به تندی بپرد

پول وجنس بخاطر محفل عروسی داده میشود

قدکوتاه وکمی برابر

یک نوع تکه بافته شده از پشم که به پای پیچانده میشود

حقی کسیرا در حین بازی دادن

جراب

صفت کسی که حال واحوالش خوب باشد

موادیکه برای غال پرنده

عمومآ به صدائی سگ اطلاقمیشود

چوب پشت دوازه

خیشاوه کردن

صدای آب

صدائی کسیکه لگ باشد

کسیکه رویش آبله داشته باشد

از جای بلندی لول خوردن

کسیکه به دبدبه بیاید

نفس زدن تند و شدید سگ را گویند

برزدن؛ بالا کشیدن؛ پاچه هایخور ورزن

جای خیل کوچی ها وغیره

خودرا حرکت بدهید

تا آنوقت

به انسان خیلی چاق گفته میشود

جایکه گوسفندان میخسپیند

صدا

وارخطا

صدای دندان موش

آرق زدن

کسیکه از اثر کار وپیاده روی از حرکت بماند

خسته شدن و از پای افتادن

مشکوله راشوردادن

الاشه بغل روی

تشویق

موی پیشانی

دختریکه هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد

دهلیز

دروازه

کجک موی

چیزی را بریدن

گلو، حنجره

آرنج

ران

پشت سر یا کمر

به شکم مرغ گفته میشود

یخن

وارخطا سخن گفتن

لقمه بزرگ به دهان بردن

در مقام تاسف و پشیمانی گفته شود.

سروصدا وقالمقال

به صدای گنجشک گفته میشود

یله خرچی مصرف بیجای

چرچه

حشرات ، خزنده ها وحیوانات وحشی:

1- اژدهار: به مار بزرگ که به اندازه یک گوسفند شده باشد گفته میشود.
2- افی یا افعی: همچنان به مار یکه زیادبزرگ شده باشد.
3- مار: انواع ورنگ های مختلف دارد.
4 – مار جفتی : همیشه با هم جفت زنده گی میکنند
5- کلتک مار: نوع ماریکه از دور خودرا به سوی هدفش می اندازد
6- کفچک مار یا کفچه مار : نوع دیگر ازمار است که همیشه خودرا جمع کرده ومانند گلوله میپرد
7– سوزمارک: سوسمار کوچک
8– موچوشک: چلپاسه
9– کروشه: یک نوع خزنده مارمانند است
10– شگون یا شگون سرخم: نوع حیوان است که زیادتر درشب گشت گذارداشته کچالو ودیگر سبزی جات رامیخورد.
11– لور: نوع دیگر حیوان است شعبیه روباه درزمین برایش غارمیسازد وعلف میخورد
12– بوزنه : شادی نوع دیگر حیوان وحشی است که چهره اش مشابه انسان است.
13– گربک موش : نوع ازموش صحرای بزرگ است.
14– اسپک موش : یک نوع موشی است که دم دراز وقشنگ دارد ودرصحرا زنده گی میکند
15 گورپالک : نوع حیوان درنده تقریبآ مشابه روباه میباشد.
16– کشف : نوع ازخزنده ها بوده که یک کاسه درزیر وکاسه دیگر درپشت دارد.
17– کچک مار یا کوچوک مار : نوع دیگری مار است که وقتی انسان را بگزد، فوراً تشنه می شود  و انسان هم با مسموم شدن، به نوشیدن آب، مایل می شود و هر کدام که از این دو  که زود تر به آب رسید،  زنده می ماند و دیگری می میرد.
18– کلخه : یک نوع خزنده کوچک برنگ سیاه انواع مختلف دارد.
19– گوش خزک : خزنده چند پای دارد ودرگوش میرود
20– قندل : نوع خزنده زهردار است.
21– مل : گوسفند کوهی را گویند.
22– نخچیر : هم به بز کوهی گفته میشود.

میوه ها، گیاهان ،حبوبات وغیره :

1-چکه : نوع درخت میوه داربوده که میوده آن مانند آلوبالو است وزیاد ترش است.
2- خنجک : نوع دیگر ازدرخت میوه داربوده که میوه آن وقتی خشک شود خورده میشود ورنگ آن سبز است.
3- غوره: نوع دیگر ازدرخت میوه دار بوده وقتی میوه آنراخام بخوردند بآن غوره میگویند.
4-سیب : نوع میوه مزه دار است.
5- آلوبالو : نوع دیگر از درخت میوه دار بوده که میوه آن ترش است.
6- زردآلو: نوع دیگر ازدرخت میوه دار بوده که میوه آن شیرین ورنگ آن زرد است.
7- جووز یا چهارمغز: میوه مغزی است که بعدازپخته شدن خورده میشود.
8- ناک : میوه دیگری است با مزه وشفاف .
9- شفتالو : یک نوع میوه مزه دار است که برنگ زرد بوده زیادنازک است.
10- بیهی : نوع میوه دیگر است که بسیارفایده مند ودیرپخته میشود.
11- بادام کوهی : نوع ازمیوه وحشی بوده که درکوه میرود ومفید است.
12- زردک : نوع ازترکاری مفیداست که درغور بصورت درست پرورش میکند.
13- شلغم : نوع ازترکاری است که خالی ازمفاد نبوده وبشکل درست تربیه میشود.
14-کچالو : نوع ترکاری بوده که درهرمنطقه از غور کشت میشود.
15-پالک : نوع ترکاری سبز وبرگ دار است که بخوبی پرورش یافته ومفید است.
16- سیر : نوع دیگر ازترکاری است که بخوبی تربیه شده ومفاد زیاد دارد.
17- پیاز : نوع ترکاری زیاد مفید وپرمصرف است که درنقطه غورپرورش میابد.
18- کاهو : نوع دیگر ترکاری است که برای کم کردن وزن بسیارمفید است وبه آسانی بزرگ میشود.
19- کرم : چندنوع دارد و ازجمله  ترکاری مفید بوده  درکم کردن وزن زیاد مفید است که درمقابل سردی مقاومت داشته تا نزدیک های زمستان میماند.
20- گلپی : نوع دیگر سبزی است که زیاد برای معده مفید بوده ودرمقابل سردی مقاومت دارد.
21-ترتیزک : نوع ترکاری تازه مصرف است که به ساده گی بزرگ میشود.
22- گشنیز: نوع ترکاری تازه مصرف بوده درهرجای از غور پرورش داده میشود.
23- کدو : نوع دیگر از ترکاری است که زیاد مفید وتامدت ها نگهداری میشود.
24- سفچه : یعنی خربوزه که نوع کوچک تر آن است وبعضی مناطق کشت میشود.
25- هندوانه : یا تربوز در اکثرمناطق کشت شده وزیاد مفیداست.حتی بشکل دیمه کشت میشود.
26-بادرنگ : نوع دیگر ترکاری خوردنی است که زیاد مفید بوده ودر اکثر مناطق کشت میشود.
27- تره : نوع ترکاری شعبیه بادرنگ بوده وبه آسانی کلان میشود.
28-ملی سرخک : نوع دیگری ترکاری پرمصرق بوده که دیک سال چندین بار کشت میشود.
29- ملی سفید : نوع ازترکاری مفید برای چربی خون بوده خاصیت ضد قند دارد.
30-نخود : نوع از حبوبات که دارای پروتین بوده وبه شکل دیمه وآبی کشت میشود.
31- ادس :  نوع دیگر از حبوبات مفید بوده که پرورش آن آسان است.
32- مشنگ : نوع دیگر از جبوبات بوده که به ساده گی میروید.
33- قومون: نوع دیگر از حبوبات بوده که کشت آن درهرنقطه مروج است.
34- سیب زمینی : که مانند کچالو بوده وکشت میشود.
35- کامبل : نوع ترکاری وحشی خوردنی است که درصحرا میروید.
36- خال مسکین : نوع دیگر گیاه وحشی بوده که خام خورده میشود.
37- نوروزی : نوع دیگر گیاه وحشی بوده خام خورده میشود.
38- ششدره : گیاه وحشی که رواج است  خام خورده میشود.
39- رواشک : گیاه خودرو کوهی بوده درجاهای سنگلاخ وریگزارمیروید ومزه آن تش است.
40- روغنک : گیاه دشتی است که خام خورده میشود.
41- لالک : نوع گیاه خودرو که بیشتر درفصل اول بهارمیرویدوریشه آن خام خورده میشود.
42- خال کک : گیاه خودرو وحشی است که پخته خورده میشود.
43- سیچ : گیاه سبز برگ دار وحشی است پخته خورده شده وریشه آن سرش ساخته میشود.
44- سلمک : گیاه خودرو بوده که درمزرعه میروید وپخته خورده میشود.
45- بونل : نوع گیاه وحشی خودرو بوده که مانند پیاز بوی دارد خام وپخته خورده میشود.
46- نری خارک : نوع گیاه خاردار است که ساقه آن خام خورده میشود.
47-خرما : گیاه که مانند خزبه میباشد ودانه های آن خام خورده میشود.
48-جقه شک : گیاه ریشه دار بوده که درچمن زارها میروید وریشه آن خام خورده میشود.
49- پونه تلخک : گیاه کوهی وحشی است که بعضی اوقات خام خورده میشود.
50-کولیگن: گیاه خودرو بوده که درلب های جوی ونزدیک مزرعه میروید وپخته خورده میشود.
51- تاترون : گیاه وحشی که پخته خورده میشود.
52- کدوگک : نوع گیاه برگ های بزرگ  وریشه گرد سیه داردوخام و پخته خورده میشود.
53- کاوکوتی : گیاه خوشبوی که همرای دوغ وقلور وغیره خورده شده برای دردهای معده مفید است.
54- درونه آبی : گیاه بشکل بوته بوده وبرگ هایش برای باد ودرد معده وقلنج مفید شناخته شده است.
55- پونه نعناه : گیاه که ازبرگ آن استفاده شده وهمرای دوغ آش وغیره خوردنی ها استفاده میشود.
56- زلرگ : گیاه برای زخم وکفت عضلات مفید بوده از آن به صفت دوای شفابخش کار گرفته میشود.
57- مستار: گیاه مانند درونه ولی تلخ تراز آن برای قلنج ودرد های معده استفاده میشود.
58- سرخی پل : نونع گیاه که برای زنانیکه تازه وضع حمل نموده اند وهمچنان برای درد اولاد از آن استفاده میشود وبین روغن سرخ میشود.
59- چای کوهی : نوع گیاه که به عوض چای از آن استفاه میشود.
60- گوشتک : نوع گیاه خودرو بوده درفصل بهار وقت رعد وبرق میروید.
61- سمرقند: نوع دیگر ازسمارق بوده وخیلی کلانتر از سمارق عادی است.
62- آردک : گیاه  ریشه دار که ریشه آن پخته خورده میشود.
63- حجم : ریشه یکنوع گیاه بوده وبرای بافتن تناب قدیم ها از آن استفاده میشد.
64- یموک : گیاه که تناب هم ساخته میشود ودربین مسجد به عوض فرش استفاده میشد.
65- مسواک: نوع گیاه مفید برای شستن دندان ها از آن استفاده میشود.
منجورک : نوع دیگر گیاه است که برای درد شکم از آن استفاده میشود.

پرنده گان وحشی کوهی :

1- کرگس : مرغ نول کج شکاری گوشتخواراست.
2- عقاب : مرغ نول کج شکاری گوشتخوار است.
3- همای : نوع پرنده بلند پرواز وشکاری است.
4- کلاغ : انواع مختلف دارد ورنگ شان سیاه است.
5- شکه : پرنده سیاه وسفید بوده درنزدیک قریه ها زنده گی میکند.
6- کرک : یا بودنه پرنده آواز خوان دربین گندم ها زنده گی دارد.
7- کوک : کبک پرنده خوش آواز وخوشرنگ است .
8- کوک زری : نوع دیگر از کبک است که یزرگتر ومقبول تر است وسر کوه بلند بود وباشد دارد.
9- سی سی : نوع پرنده مانند کوک است وگوشت آن خورده میشود.
10- کفتر: یا کبوتر نوع مختلف دارد اهلی ووحشی بعضی مردم تربیه میکنند ودرخانه هانگهداری میشود.
11- مرغ آبی : چند نوع دارد مرغ که همیشه در آب زنده گی دارد وگوشت آن خورده میشود.
12-موغولنگک : مرغ با پاهای بلند در لب دریا بود وباش دارد.
13- شیشه :  مرغ که درفصل بهاروتابستان درسر درختان می نشیند.
14- شانه سرک : مرغ که تاج دارد.
15- بوم : مرغ شبانه گشت وگذار دارد میکند.
16-جل : انواع مختلف دارد جل قرقری جل خف کنک جل شاخدار وغیره.
17- دوکه : نوع پرنده که بادیدن آدم وارخطامیشود وصدامیدهد ودربین سنگ خره ها وقشلاق های کهنه آشیانه میسازد وهمیشه دم خودرا شورمیدهد وچت چت ( صدای کنده کنده ) میکند.
18- جادوسرخک : نوع پرنده که رنگ آن سرخ است.
19- جادو گلوزرد : یک نوع پرنده که گلونش زرد است.
20- کله والک : پرنده با بالهای بلند برنگ ابلق در زمستان درکوها میباشد.
21- جادو: گنجشک خانگی که همیشه دربین قشلاق ها زنده گی کرده برنگ خاکی است.
22- جرغتو : نوع پرنده خوش رنگ است برنگ های سیاه سفید وزرد نیز میباشد ودرفصل اول سال بین جفت گاو میگردد.
23- گوچرانک : نوع برنگ سیاه عمومآ درفصل بهار دیده میشود بشکل گله ای.
24- چوتی : نوع پرنده کوچک وبیجان بوده دربین درختان میگردد وبه اصطلاح مردم دختر پادشاه برایش گفته برو شاخچه درختی بیار که نا کج باشد ونه راست آن وقت من تراشوهرمیکنم به همین خاطر بین درختان میپالد.
25- باشه : پرنده شکاری نیز بال است که  پرنده های کوچک را شکار میکند.
26- کوکنک : نوع پرنده که همیشه درکوه است.
سار : پرنده هایکه بشکل رمه درفصل تابستان سردرختان میآیند.
27- سنگ شکنک : یا سنگ شکن نوع پرنده که درسنگلاخ ها وکوه ها زنده گی میکند.
28-لولووک : پرنده تیزبال برنگ سیاه وسفید است که به تیزی پرواز کرده درتمام روز گردش میکند.
29- مینا : نوع پرنده خانگی گفته میشود وبرنگ سیاه وسفید قهوی است.
30- کامبل : نوع پرنده که درهوا بیک قطارپروازمیکنند وبالای یک پای استادمیشوند.
31- قطن یا قوطن : پرنده بزرگ که خوراک آن سنگ است وبلند پروازمیکند.
32- باز : نوع مرغ  شکاری وتیز بال است.
33- چرخ : نوع پرنده شکاری وتیز بال است.

کالا ، سامان ووسایل خانه:

1.  جغل : کالای پوشیدنی مرد وزن
2.  منوسک : کرتی مخصوص زنان برای زمستان.
3.  جامن : تنبان را گویند.
4.  نمال : چادر معمولی زنها
5.  بند جامن : بند تنبان.
6.  پیرن کش : جاکت که بالای کالا پوشیده میشود.
7.  دوختنی : تکه زیردوخت زنان باشد.
8.  دوگله : آله پشم ریشی زنان.
9.  انگشوانه : انگشتانه برای دوخت به ناخن میشود.
10. چق : با خیمه یکجا بکارمیرود عمومآچق وپلاس میگویند.
11.  بارا: لحاف ودوشک های خانه دریک محل جمع میشود بارا گفته میشود.
12.  پس چقی : جایکه علحیده بخاطر نگهداری ظروف وخوردنی ها ساخته میشود.
13.  جل : به کالاوفرش خانه گفته میشود.
14.  چرشو: دسترخوان که ازپشم ساخته شده باشد.
15. سفره : به دسترخوان کوچک که همیشه دربین آن خمیر مایه وکمی آرد گذاشته میشود گفته میشود.
16.              نمک دون : نمک دان خلته پشمی که دربین آن قاشق وکار انداخته میشود.
17.              شانه دانی : خلته که از پشم ساخته شده وبین آن وسایل خانه آویزان میشود.
18.              تنسته : کارگاه قالین وگلیم بافی را گویند.
19.              خورجین : بارجامه دولنگه که از پشم ساخته شده وبرای انتقال کالا بالای اسب و سیکل بکارمیرود.
20.              لته سر : عمومآ به دستمال خورد سر زنانه گفته میشود.
21.              چپک : کانند گلیم بافته میشود .برای فرش خانه است.
22.              تاوه : نوع وسیله که نان چپاتی بالای آن پخته میشود.
23.              حلقه دیگدان: سه پایه فلزی که تاوه بالای آن قرارمیگیرد.
24.              کلویزن : یک ظرف برای سرخ کردن روغن وپختن تخم مرغ است.
25.              گوشک : مانند تشت چوودنی که چیزی بین آن پخته شود.
26.              افتوه ولگن : ظرف جوره ای برای دست شستن.
27.              تاس : جام یا کاسه کوچک برای آب خوردن.
28.              هامبون : نوع کیسه که از پوست گوسفند ساخته شده وبرای آرد وقروت استفاده میشود.
29.              جوال : نوع خلته بزرگ پشمی است برای گندم  وآرد.
30.              قنار آرد : و.قتی جوال کلان پر از آرد باشد به قنار آرد گویند.
31.              مشتک : کیسه خورد آرد ویاگندم را مشتک گویند.
32.              سه پوچه : سه چوب بهم بسته شده برای گلوندن مشکوله است.
33.              خمیر ورآمد : خمیر رسیده است.
34.              چقل : نوع وسیله برای پاک کردن گندم است که بین آن بیک اندازه  سوراخ  است.
35.              قلبیر قربیل : وسیله که جالی نرم وسوراخ دارد برای بیختن یا پاک کردن آرد.
36.              کرند: وسیله فلزی برای کندن هیزم.
37.              چوب قلور : برای تیار کردن قلور است.
38.              چوب آش : برای برابر کردن آش بکارمیرود.
39.              تختک چوب : برای بریدن آش وقلور بکارمیرود.
40.              کفکیر : آله فلزی که برای کشیدن وخاکسترو شور دادن آتش بکارمیرود.
41.              چوولی : از خفچ های نلقه بافته شده وبرای صاف کردن آش است.
42.              تنو : رسیمان
43.              سبد : برای بردن علف به کوله استفاده میشود.
44.              چوکه : آله نوک تیز از آهن ساخته شده ومانند نیزه است وبرای کندن بعضی گیاها استفاده میشود.
45.              چوخه : مانند چپن بوده ومردها آنرامیپوشند.
46.              مشوو: بشکل کرتی از پشم ساخته میشود.
47.              برک : یک نوع لباس پشمی بوده از قدیم تاحال دریشی  وپتلون میسازند درزمستان زیاد گرم است.
48.              کاکچه : نوع کلاه که از گلباتون وچرمه ساخته میشود.
49.              ارخچین: نوع کلاه نقش دار که توسط گلباتون دوخته میشود.
50.              قجری : نوع از زیورات زنان قدیم بوده است.
51.              چوری : زیورات زنانه است.
52.              کچه : انگشتر
53.              کرباس : نوع لباس که درقدیم پوشیده میشده .
54.              دست تاس : مانند سنگ آسیاب ولی کوچک است از دوسنگ سر وزیر با دسته چوبی ساخته شده است وبرای میده کردن گندم وجوبوده است.
55.              لوفچه : چوبیکه برای شوردادن آتش  تنور بکارمیرود.
56.              پای پیچ یا لیم پیچ : تکه  پشمی است که درفصل زمستان در ساق پاها پیچیده میشود.
57.              دست پیچ : تکه مخصوص که وقت پختن نان زنها به یک دست خود میپیچانند.
58.              دیگ گیرک : دوپارچه تکه ای که بین خود بند داردوبرای گرفتن دیگ بکارمیرود.
59.              جخمو : به لحاف که شب بالای خود می اندازند گفته میشود.

خوردنی ها وغذاهای مروج :
1.   قلور : نوع غذای آبدار که از آرد ساخته میشود.
2. خلووک : نوع غذای مزه دار که از آرد تیارمیشود.
3. آش : نیز از آرد جورمیشود.
4. کچی : از آرد جورمیشود.
5. آرد بریان : آرد سرخ شده وبعدآ آماده میشود.
6. آش پلو: آش بشکل پلو پخته میشود.
7. آرد پاشک : مثل آش پلو بوده ولی نرم تر پخته میشود.
8. قلورسرخک : نوع دیگر قلور ولی رنگش سرخ است.
9. نان قلفی : نانیکه دربین دوتاوه ویادردیگدان پخته میشود.
10.             اوماچک : از آرد وسبزی تیارمیشود.
11.             هشیل : نوع چپاتی فوری است.
12.             چپاتی :
13.             پطیر با فطیر : نان سخت پخته شده وخمیر آن نمیرسد.
14.             کاک : نان که خمیر در اطراف سنگ پیچانده شده وپخته میشود.
15.             چلپک : نوع نان روغنی است.
16.             لیتی : نوع غذای که بشکل مایه وفوری برای زنان که ولادت کرده باشند داده میشود.
17.             شیر برنج : برنج با شیر یکجا پخته میشود.
18.             مالیده : نان رامیده کرده با روغن سرخ میشود.
19.             شیرروغن : شیرجوش داده میشود وسر نان انداخته میشود وبعدآ روغن بالای ان ریخته میشود.
20.             اشکنه : از روغن آب وپیاز باری ترکردن نان تیار میشود.
21.             مزک : از روغن خنجک شوربا میشود.
22.             نان تنوری : نانیکه درتندور پخته شود.
23.             کله قوو: کله گوسفند را بین تنور زیر خروج کرده تا پخته شود.
24.             کباب : چندنوع دارد.سرسنگ روی بخاری وسیخ پخته میشود.
25.             دم داده : غذایکه دربین تنور دم پخت شود.
26.             سرشیر : قیماق
27.             قتق : مااست.
28.             فله : اولین شیریکه از گاو ومال بدست می آید.
29.             کوچه : گندم ونخود راجوش داده میخورند.
30.             سه منک : نونع غذای عنعنوی است که درنوروز از گندم سبز پخته میشود.
31.             هلوا : به چند طریقه ازآرد پخته میشود.
32.             قروتی : قروت با روغن.
33.              گندم بریان : به شکل هوسی گندم بریان میشود.
34.             دول مل : گندم نورس کنده شده وبه آتش پخته میشود وبسیارمزه داراست.
35.             دوشو: از شیره توت ساخته شده زیادشیرین است.
36.             جزک : ازدمبه گوسفند سرخ شده تیارمیشود.
37.             گوشت وقیله : نام قدیمی غذای که از گوشت باشد.
38.             بل گک : نوع دیگر قلور که بشکل برگ خمیرش بریده میشودو بلگ آوه هم گفته میشود.
39.             خیگونه : تخم مرغ را با روغن پخته میکنند.
40.             نان تاوه گی : نانیکه بالای تاوه پخته شود.
بازی های مروج بین مردم:
1.  غوصی بازی : یکفنر یک پای خودرا بدست خود میگیرد وبایک پای بالای همدیگرحمله میکنند.
2. دره بازی : دره از پتو یا چادر تاب داده میشود همدیگر رامیزنند.
3. کتار بازی : روی زمین خط میکشند وبازی میکنند.
4. کلاه پس پرتو : کلاه خودرا به نیش پای به سمت عقب پرتاب میکنند.
5. بجل بازی : بچه هابجل هارا بین همدیگر تقسیم کرده وبرد وبادخت دارد.
6. دره زیر جلی : نوع دیگر دره بازی زیر جل است.
7. پیچه کنک : یکفنرخودرا مخفی میکند ودیگران اورا پیدامیکنند.
8. گال بازی : یک پارچه چوب توسط چوب کلان به دور میزنند ویکنفر واپس اورا به کرقی می اندازد.
9. ریگچه بازی :  ریگ هارپشت دست جاداده  وپه هوا می اندازند واپس میگیرند.
10.             خیزکردن: چند تن باهم دوش میکنند.
11.             گنده برفی : با برف جنگ کردن.
12.             پوچ بازی : دربین مشت های خود چیزی را میگیرند دیگران آنرا باید بداند اگر دانست بازی رابرد.
13.             کچه بازی : یک انگشترر بین دستان خود کرده وباهم مانند پوچ بازی اجرامیشود.
14.             کن لخشک : ذریعه تاوه ویا تکه چوبی از بلندی کوه سر برف یخ کرده لخشک میزنند.
15.             اسب تازی : چند راس اسب را باهم میتازند هرکس جلو شد بازی را برده است.
16.             نیزه بازی : مانند اسب تازی ولی درین بازی توسط سر نیزه باید چیزیکه مانده شده زده شود.
17.             گوشتی گیری : دونفر باهم زور آزمای میکنند.
18.             تیردوانی : چندنفر توسط دست سنگ به دور می اندازند.
19.             نشان زنی : یک نوع بازی است ولی درمراسم توی انجام میشود نمیدانم از جمله بازی ها است یاخیر؟
20.             سگ جنگی : همچنان یک نوع ساعت تیری است ولی نمیدانم از جمله بازی های عنعنوی بشمارمیرود یاخیر؟
21.             کبک جنگی : همچنان یک نوع ساعت تیری است ولی نمیدانم از جمله بازی های عنعنوی بشمارمیرود یاخیر؟
22.             توپ بازی : نوع از بازی رسمی تعلمی بوده نمیدانم که در قدیم هامردم به این بازی علاقه داشتند یاخیر ؟
23.             ـآب بازی : نوع از ساعت کسانی است که درجوار دریای هریردو ومرغاب مسکن دارند.
24.             قوچ جنگی : نوع بازی مروج است که دوقوچ را باهم به جنگ می اندازند.
25.             خروس جنگی : نوع دیگر بازی است. نمیدانم این یازی در جمع بازی های عنعنوی به حساب می آید یاخیر؟

زراعت ومالداری :
1.   گورونی : موسم بهار وقتیکه زمین شدیارمیشود گورونی گفته میشود.
2.  جوغ وکنده : دو وسیله که یکی بگردن گاها ودیگری زمین را فلبه میکند.
3.  ماله : یک چوی درازوبرابر تیارشده برای هموارکردم کلوخ های شدیار.
4.  تیش : به آهن ساخته شده دست آهنگران گفته میشود که به سر کنده نصب میشود.
5.  پخل : زمینکه  تازه گندم آن درو شده باشد وعلف آنرا گویند.
6.  گندم سرخک : نوع از گندم است.
7.  گندم منسیفک : نوع دیگر ازگندم است.
8.  گندم سفیدک : نام نوع گندم است.
9.  گندم سیاه دانه : نام نوع گندم.
10.              گندم شتردانه :نام نوع گندم است.
11.              گندم کلک یا کل دانه : نام نوع گندم است.
12.              تیرمای : وقت کشت را گویند که درتیرماه میشود.
13.              خورده : نام نوع گندم است.
14.              سوو: خیشاوه کردن گندم وغیره.
15.              علف کنی : وقت علف کندن.
16.              جقه زمین : دامن زمین یا چمن را گویند.
17.              هالنگ : چمن.
18.              تلخک : نوع علف که به حیوانات داده میشود.
19.              بره گوش : نوع دیگراز علف حیوانات.
20.              کومای : نام نوع علف.
21.              سبست : نام نوع علف.
22.              پیچک : نوع از علف.
23.              گارو: نام نوع علف.
24.              خلمه : بره های خورد را گویند.
25.              گله گو: به گله گاوها گفته میشود.
26.              میش : گوسفند ماده.
27.              چوپان یا چوپون: کسیکه گوسفندان رامیچراند.
28.              تلخک : نوع علف بسیار تلخ.
29.              پس کشت : گندم که ناوقت کشت شده باشد.
30.              شیرک : نوع علف شیر دار است که حیوانات خوب میخورند.
31.              شوچر: وقتی رمه را شبانه میچرانند به آن شوچر میگویند.
32.              تخم زدن : تخم گندم ویا چیزی دیگری را پاش دادن تخم زدن گفته میشود.
33.              تنک : یعنی بسیار کم پاش داده شده است.
34.              پر زدن : وقتی دانه های گندم خیلی زیاد در روی زمین ریخته شود پرگفته میشود.
35.              سیه قاق : نوع مرض است که در بین گندم پیدامیشود ودانه گندم مصاب به آن میشود.
36.              سرخی : نوع دیگر از مرض گندم است.
37.              درو ودسته : زمانی گندم درو را درو ودسته گویند.
38.              منگال : داس آله که برای درو گندم وچمن استفاده میشود.
39.              منگالچه : به داس کوچک پسران گویند.
40.              قونج : جوالی یا خریطه بزرگی از موی بافته شده که گندم را دربین آن انتقال میدهند.
41.              چک : آله چند شاخ که برای چک زدن گندم وجو خرمن بکارمیرود.
42. سرخ کوی: وقتی گندم را یک بارمیده میکنند وبار دیگر که دانه های گندم لق میشود سرخ کوی گویند.
43. دایک : برای بچه ها از سر خرمن گندم به مقدار دویا سه خو میدهند آنرا دایک یا ده یک میگویند.
44. چقل : وسیله که گندم را ذریعه آن پاک میکنند واز چوب وچرم بشکل دایروی ساخته شده آنراچقل میگویند.
45. بار : به اصطلاح مردم ده چقل ده منه را یک بار گویند وهمچنان به بار هیزم نیز گفته میشود.
46.              ته خرمن: جایکه خرمن را نرم کرده باشند ته خرمن گفته میشود.
47.              شیشک : به گوسفند چاق نرگفته میشود.
48.              تکشاد : به بزنرجوان گفته میشود.
49.              اووست یا آوست: به گوسفند یا گاوکه حمل گرفته باشد گفته میشود.
50.              نوبند بز : به بزیکه جوان باشد گفته میشود.
51.              تکه : به بزنریکه در رمه بخاطر نسل گیری است گفته میشود.
52.              میش : گوسفند ماده را گویند.
53. قوچ : به گوسفند نر که شاخ هم داشته باشد گفته میشود.
54. بولقر: وقتی گاوی صدایش را بلند کند به آن بلقرمیگویند.
55. سیه نو: اگر حیوانات یا انسانها زیاد وقت غذا نخورده باشند وحالت آنها بد باشد سیه نو گفته میشود.