آرشیف

2014-12-11

احمد شاه سلیمی

بجواب همان اصطلاحات گنج گپستان غور که مقابل آنها علامه سوالیه گذاشته شده است

1-      اودکه (پیشتر).
2-      اوشه(جر یا مسیری که آب باران در آن جاری میشود).
3-      اندی به فتح د و سکون ی(یکی از حرکتهای کشتی یا پهلوانی که حریف را نخست به چپ و بعد از راست آورده به زمین میزند).
4-      بوزله (در حالت چملک و جمع شده به شیوه انتظار مظلومانه قرار گرفتن).
5-      بیجی، ج مشدد(یعنی بگریز).
6-      پیجی(کم روی یا شرمگین).
7-      پوتونکی(پشتره هیزم کم دست بسته بندی شده).
8-      تلطم(نسبت حرکت باکسل کار).
9-      تلر (افتیده و کاهل).
10-  جلبه (قطره).
11-  حی (فرار دادن، حی کن یعنی برو).
12-  راش (انبوه گندم که بعد از پاک کردن خرمن روی هم قرار میدهند و میگویند خرمنش به راش رسید).
13-  سوسکک(باریک و کم موی) یا لاغروش.
14-  شغز ( سوجی یا استخوان پای که به سورین وصل میشود).
15-  کافچه(کاکچه ، کلاه زنانه بی گلاباتون).
16-  گئی (بیدهن و لهجه یا شکسته سخن).
17-  لوسک (روی رخساره).
18-  مهته(مهتو وکند فهم).
19-  نخ کشیدن (دویدن).
20-  نگس(کتاره خانه گلی).
21-  هوتک ( آنرا تخاب هم گویند یعنی مسیر آب که ازمابین قریه ها میرود).
22-  پیش لفچی(همان پیش لفظی است که سخن کسی را بی مهابا قطع کنی وبهمان بنیه ادامه دهد).
23-  شاخ نفیر(حقی وسرکش، بی محتوا).