آرشیف

2015-6-24

الحاج استاد محمد قاسیم علم

استاد محمد قاسم علم

به سلسلۀ معرفی شخصیت های مشهور ومعروف ولایت غور اینک به معـــــرفی شخصت دیگر علم ومعرفت جناب استاد محمد قاسم علم می پردازیم.  

استاذ محمد قاسم علم یکی دیگری از فرزانه های علم وادب در ولایت غور است که بیشترین عمر خدمتگذاری خودرا در ولایت غور سپری نموده است.او فرزند مرحوم حاجی محمد أعظم متولد سال 1331 هش در قریۀ عاشقان ولسوالی تیوره میباشد در دوران صباوت وکودکی دروس ابتدائی را نزد کاکایش مولوی غلام رسول فرا گرفت. بخاطر استعداد وتوانائی فکری که داشت ذوق سر شار فراگیری علم ودانش وی را همیشه به دراوازۀ مسجد می برد علاوه از کتب عربی به ادبیات دری بخصوص اشعار حافظ علاقه زیاد داشت وپیوسته خط زیبائی کا کایش مولوی غلام رسول را که خطاط زبر دست بود مشق مینمود همان است که رسم الخط استاذ بسیار زیبا وخواندنی است. وقتی در سال 1343 هش مکتب متوسطۀ سلطان علاءالدین غوری در چغچران ایجاد شد او ازاولین جدید الشمولان این مکتب بود موصوف با سپری نمودن امتحان مستقیما شامل صنف چهارم این مکتب شدواز جملۀ شاگردان پر نشاط وتحرک به حساب می رفت .استاذ در ابتدا از جملۀ فعالین سیاسی در مکتب بود اما روی دلائل شخصی از پروسۀ سیاست گوشه گیری نمود.استاذ علم علاوه ازینکه نویسنده وادیب برجستۀ میباشد در سرودن شعر نیز از قریحۀ سر شار بر خوردار است. که نمونه های شعری اش بعدا داخل سایت جام غور میگردد.

محمد قاسم علم در سال 1351 از صنف دوازدهم بدرجۀ أعلی فراغت حاصل نمود نسبت علاقۀ که به معلمی داشت بجائی ادامۀ تحصیل در پوهنتون کابل دارلمعلمین عالی هرات را برای اشغال این وظیفه گزینۀ بهتر دانست او در سال 1352 شامل دارالمعلمین شد او ازدارلمعلمین به درجۀ إعلی فارغ گردید واز خاطرات وی در دارالمعلمین این است که میگوید درین سال اول نمره های تمام صنف های دارالمعلین هرات از غور بودند که مایۀ مبا هات وافتخار است.

وقتی استاذ میگویم بخاطر این است که وی بیشترین وقت عمر خودرا در خدمت معارف سپری نموده است که دوران خدمت وی را بشرح ذیل بخوانش میگیرید.بعد از فراغت برای اولین باردر سال 1353 به حیث معلم در مکتب ابتدائیۀ تگاب اشنان ولسوالی تولک که مکتب زمستانی بود مقرر گردید وبعد از گذشت یکسال به حیث سر معلم مکتب خواجه وهاج الدین ولسوالی پسابند تبدیل شد درین مکتب نیز محبوبیت زیاد بین شاگردان پیدا کرد واوخر سال 1355 بحیث سر معلم مکتب متوسط تاریخی مرکز ولسوالی تیوره مقرر شد استاذ ضمن اینکه یک معلم و آموز گار مؤفق بود از انضباط ودسپلین فوقالعادۀ درعرصۀ مدیریت  نیزبر خوردار بود.

بعد از کودتای هفت ثور شرایط کار وفعالیت برای وی دشوار بود به همه حال با استفاده ازروح شعر امام فخر رازی که* اگر دشمن نسازد با توای دوست * تو میباید که با دشمن بسازی* به وظیفۀ خود ادامه میداد تا اینکه تحمل انقلابیون هفت ثور بخصوص مدیر معارف وقت در برابر وی به پایان رسید اورا بچه ارباب وفیودال خواندند وی را جبرا به حیث معلم در مکتب ابتدائیۀ تلمستان ولسولی پسابند که در مرز ولسولی کجوران ولایت ارزگان موقعیت داشت تبدیل نمودند.او نتوانست بیشتراز چند ماه محدود دران جا وظیفه اجرا نماید چون دران محیط مردم علیه دولت شوریده بودند ومکاتب هدف اول بود استاذ علم  مجبور شد به ولسوالی بر گردد.در ولسوالی طرفداران حزب دموکراتیک خلق وی را به شازش با مخالفین متهم کردند او مجبور بود منطقه را ترک گوید در غیر آن قربانی إحساسات انقلابیون ضد کور، کالی، دودی میشد.بناء کوشش کرد بدون موافقه واطلاع انقلابیون غور امر تبدیلی خودر از ولایت غور به حیث معلم در لیسۀ کرز ولایت قندهار بگیرد او از سال 1358 تا سال 1360 هش به حیث معلم در قندهار ایفائی وظیفه نمود. محمد طا هر ملکزاده که از فامیل ایشان بود نیز از زندان قندهار رها ودرانجا در مکتب شامل شده بود اما در قندهار هم مانند سائر ولایات مکاتب تعطیل شد. روی همین مشکل استاذ ومحمد طاهر ملکزاده دوباره وارد منطقه شدند این در حال بود که ولسوالی تیوره سقوط کرده بود اما وضع بهتر نبود جائی خلقی های افراطی را مجاهدین تند رو وکم سواد پر کرده بود ند استاذ دوباره به فعال ساختن مکتب در محیطش علاقه گرفت وبا ارتباط به مؤسسۀ امریکائی نبراسکا که مواد درسی مکاتب را تهیه مینمود مواد درسی به مکاتب محیط انتقال میداد وبیشترین وقت خودرا در تعلیم وتربیۀ اطفال صرف نمود البته سالهای دوران جهاد تا پیروزی مجاهدین هم خالی از ناگواری ها وتلخ کامی ها برایش نبوده که درینجا حوصله گنجانیدن آن نیست.

بعد از پیروزی مجاهدین استاذ محمد قاسم علم بحیث رئیس معارف ولایت غور تقرر حاصل نمود نسبت انارشسم وبی امنیتی حاکم در منطقه زمینه کار وخدمت کمتر میسر بود چون درین وقت قوماندانان جهادی همه کاره بودندلذا ساحۀ کار افراد ملکی محدود بود. بعد از سقوط ولایت غور به دست طالبان در سال 1375 مجبور شد غور را به قصد کابل ترک نماید وقتی به کابل آمد به حیث عضو علمی ریاست تدریسات ثانوی وزارت معارف تقرر حاصل نمود او دربین أعصائی ریاست تدریسات ثانوی از إعتبار وموقعیت قابل قدر بر خوردار بود وبه نظرات وی ارج میگذاشتند اما بعد ازینکه طالبان کابل را اشغال کردند استاذعلم برای مدت کوتاهی صرف در وزارت معارف حاضری امضا مینمود نهایتا مجبور شد با فامیل به حیث مهاجر وارد جمهوری اسلامی ایران گردد ودر اصفهان ایران به زندگی خود ادامه میداد . گفتۀ استاذ انورغوری را زمزمه میکردکه  وطن آنجاست که آزارنباشد * کسی را با کسی کار نباشد.

بعد از سقوط طالبان استاذ علم در سال1381 دوباره به وطن بر گشت ازین تاریخ به بعد مسیر کار استاذ از معارف به طرف اداره ومأموریت های دیگر تغییر کرد او در سال 1382 به حیث ولسوال تولک وبعد به حیث ولسوال دولینه ایفائی وظیفه نمود طبعا در کار هایش طوریکه انتظار می رفت از مؤ فقیت چشمگیر بر خوردار بود در سال 1384 برای مدت کوتاهی به وزارت داخلۀ تبدیل شد وبه حیث رئیس تحریرات دفتر مشاور امنیتی وزارت داخله ایفائی وظیفه نمود اما او ترجیح میداد به جائی کابل درغورایفائی وظیفه نماید.او به اساس تقاضائی مردم ولسوالی لعل وسر جنگل که ولسوالی درجه یک ولایت غور است به حیث ولسوال این ولسوالی مقرر شد وتا امروز که اول جوزائی 1385 است به حیث ولسوال لعل وسر جنگل ایفائی وظیفه مینماید.خداوند یار ومدد گار شان باد. استاذ دارائی چهار پسر وسه دختر بوده که از ایشان صاحب نواسه هم شده است.