آرشیف

2015-2-1

محمداکرام اندیشمند

یکشنبۀ خونین درکابل , آیاکابل به بغدادتبدیل خواهدشد؟

سحرگاه یکشنبه 28 جوزا یک روز خونین در پایتخت بود. انفجار در داخل سرویس حامل افسران پولیس و استادان اکادمی پولیس به فاجعه و مصیبت بزرگی انجامید. ده ها نفر دراین انفجار به خاک و خون کشیده شدند. این انفجار و پیامد غم انگیز آن برای طالبان یک پیروزی بود. از این رو سخنگوی آنها بلافاصله مسئولیت انفجار را به عهده گرفتند.  اما این حادثه برای دولت و نیروهای امنیتی کشور یک حادثۀ تلخ و تکان دهنده محسوب می شد که ضعف آن نیروها را در انجام وظایف و مکلفیت های شان منعکس ساخت. ناتوانی نیروهای امنیتی و نظامی تنها به جلوگیری از چنین فاجعۀ وحشتناک  خلاصه نمی شد، بلکه نا همآهنگی و عصبانیت و تفاوت نظر میان مسئولین بلند پایۀ امنیتی در مورد این حادثه گوشه های دیگر ضعف آنها را بر ملا کرد. در حالیکه قوماندان پولیس کابل ساعاتی بعد در محل انفجار از پخش خبر وجود چهارنفر خارجی توسط تلویزیون طلوع  در میان قربانیان به شدت ناراحت بود و از خبرنگاران خواست تا با پخش چنین خبر دروغ مسلک  ژورنالیزم را بدنام نکنند، انفجار را ناشی از کارگزاری مواد منفجره در داخل موتر حامل افسران و استادان پولیس خواند. اما سپس در اخبار ساعات بعدی این خبر از سوی نهاد های امنیتی تأیید شد که چهارتن از اتباع خارجی در  میان زخمیان این انفجار بودند. و همچنان برخی از مقامات مسئول از انتحاری بودن حمله خبر دادند. در حالیکه قوماندان پولیس کابل تعداد کشته شدگان را 21 تن خواند، مدیر جنایی پولیس 35 تن را قربانی این حمله اعلان کرد. و در حالیکه مدیر جنایی پولیس، القاعده را به این حمله متهم کرد اما وزیر داخلۀ کشور از گرفتاری یک تبعۀ پاکستانی سخن گفت که از این حادثه مصروف فیلمبرداری بود. در این تردیدی نیست که جلوگیری از حملات انتحاری یک کار بسیار دشوار و گاهی ناممکن برای نیروهای امنیتی کشور محسوب می شود، اما به نظر میرسد که ارگانها و نهاد های نظامی و امنیتی  در مقابله با حملات انتحاری و انفجارهای سازمان یافته از سوی طالبان و القاعده فاقد همآهنگی و استراتیژی مشخص و روشن هستند. حادثۀ انفجار در داخل موتر حامل افسران پولیس اولین حادثه از این نوع نبود که برای مدیران و مسئولین نیروهای امنیتی و نظامی  ناشناخته و غیر قابل پیش بینی محسوب می شد. ماه گذشته، حادثۀ مشابه در داخل موتر حامل افسران و سربازان ارتش در شهر کابل بوقوع پیوست. هرچند تلفات آن حادثه بسیار کمتر از تلفات یکشنبۀ خونین بود اما این نکته قابل پرسش است که چرا مرتکبین این جنایت، چه طالب و چه القاعده و هرگروه دیگر مؤفق به استفاده از یک تاکتیک در انجام دوجنایت با فاصله های نه چندان دور زمانی گردیدند؟
اما نکتۀ بسیار مهم در بررسی فاجعۀ خونین یکشنبه در شهر کابل این است که آیا کابل به بغداد دیگر مبدل خواهدشد؟ تصاویری از بدنه های سوخته و ویران موترهای محل انفجار از صفحات تلویزیونها بیشتر مشابهت به تصاویری بود که همه روزه از شهر بغداد نمایش داده می شود. تاکتیک طالبان در انفجار خونین یکشنبه مشابه تاکتیک القاعده و جنگجویان آنها در بغداد بود.  نیروهای پولیس در موترهای حامل آنها و در مراکز تجمع شان در بغداد پیوسته و مد اوم مورد حملات کشنده و مرگبار القاعده قرارمی گیرند.همچنان درهفتۀ گذشته  نیروهای امنیتی کشور مواد انفجاری را در مسیر سرک پلتخنیک کابل کشف و خنثی کرد که از مواد مشابه آن همه روزه در بغداد و عراق برای نابود کردن وسایل زرهی استفاده می شود.  کارگزاری چنین مواد انفجاری مشابه با مواد انفجاری عراق برای اولین باربود که در شهر کابل به مشاهده رسید.
برخی از تحلیلگران این احتمال را بسیار بعید میدانند که کابل به بغداد دوم تبدیل شود. از دیدگاه آنها مقایسۀ بغداد با کابل یک مقایسۀ نادرست است. در حالیکه جنگ در بغداد بیشتر بصورت جنگ فرقه ای و گروهی میان شیعه و سنی به نظر میرسد، اما در کابل چنین پدیده ای وجود ندارد. حتی در جنگ های دهۀ نود که احزاب و تنظیم های مختلف در رویارویی و جنگ به سر بردند، جنگ شکل فرقه ای و مذهبی را به خود نگرفت. از این رو کابل هیچگاه با موقعیت و وضعیت بغداد قابل مقایسه نیست.
اما از دیدگاه برخی از تحلیلگران، طالبان می توانند کابل را به یک بغداد دیگر مبدل کنند. اگر بغداد در شدید ترین جنگ و انفجارات خونین و مرگبار قرار دارد و هر روز این وحشت را تجربه میکند، توان و ظرفیت تحمل آن را نیز دارد. اما کابل حتی توان و آمادگی تحمل بخش کوچک از وقایع و حوادث ترسناک و ویرانگر بغداد را ندارد. آیا امریکایی ها و کشورهای غربی با قرار گرفتن در معرض حملات مشابه بغداد در کابل، همچنان در افغانستان باقی خواهند ماند؟ اگر نیروهای ارتش و پولیس در پایتخت مورد حملات پیهم و مستمر طالبان و القاعده مانند حملۀ خونین یکشنبه قرار بگیرند، آیا نیروهای این دو ارگان امنیتی و نظامی کشور کماکان در وظایف خود مقاومت خواهند کرد؟ بدون تردید طالبان و القاعده برای بغداد ساختن کابل به مراتب  کمتر از انجام فجایع و جنایاتی نیاز دارند که در عراق به سر میرسد. کابل بسیار آسیب پذیرتر از بغداد است. اما قبل از آنکه طالب و القاعده طرح بغدادی شدن کابل را بریزند، دولت افغانستان و نیروهای امنیتی و نظامی آن کشور باید استراتیژی را تدوین و عمل کنند که کابل به شهر صلح و ثبات مبدل شود. این استراتیژی تنها در تقویت نیروی نظامی و امنیتی نهفته نیست. تقویت و کار این نیروها بخش کوچکی  از این استراتیژی شمرده می شود، در حالیکه بخش های عمده در ایجاد اعتماد میان مردم و دولت، میان مردم و نیروهای امنیتی و نظامی وخشکاندن سرچشمه های عاملان و مجریان انفجار در بیرون از مرز افغانستان به خصوص در پاکستان است. ایجاد اعتماد میان مردم و دولت نه در گسترش فساد و غارتگری و پنهان شدن از مردم در داخل موترهای شیشه سیاه و ضد مرمی بلکه در خدمت به مردم و کشور نهفته است. خشکاندن سرچشمه های ترور و انفجار در پاکستان نیز به کاری غیر ازاین ضرورت دارد که تا کنون انجام یافته است. متأسفانه دولت و دولتمداران ما تا کنون با دولتمداران پاکستانی زبان همدیگر فهمی پیدا نکردند که آنها از همدیگر خود چه میخواهند و چگونه می توانند مشکل خود را حل کنند؟
جرگۀ امن منطقوی میان پاکستان و افغانستان در حال شکل گیری و تدویر است. در حالیکه دولت افغانستان با تبلیغات پر سروصدا سطح انتظار مردم را از این جرگه بسیار بالا میبرد، این پرسش هنوز بی پاسخ است که آیا جرگۀ مذکور مشکل بی ثباتی افغانستان را برای همیشه حل خواهد کرد؟