آرشیف

2014-12-26

رسول پویان

گل وصــــل

در روز عشق غزل (گل وصل) را به عاشقان پاکباز تقدیم می کنم تا دل‏های شان هماره مست از بادۀ وصل معشوق باشد و به دلباختگان راستین انرژی معنوی بدهد. همين اکنون از خبرهای انترنیت دانستم که امروز را روز عشق گویند. من هم بی‏درنگ این غزل را سرودم؛ اگر اشتباهی در آن دیدید مرا می‏بخشید.

به قول پیامبر سخن حافظ شیرازی

هرآنکسی که درین حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده بـه فـتـوای مـن نماز کنید

گل وصل

بی ‏مهر تـو در سینۀ سـوزیده نفس نیست
آری به خـدا در دل من نـار هوس نیست

جز نغمۀ عشق تو در این شـهر خموشان
در وادی خشکیدۀ دل بانگ جرس نیست

رویـیـده گل و صـل تـو در بـاغ وجــودم
چندان که مکانی به سراپردۀ خس نیست

بـر قـلــۀ عـنـقـای خـیـالـم شـــده مـسـکن
ایـن مرتبۀ عـشـق ز پـرواز مگس نیست

ازخوش‏غزل حضرت جامی شده‏ام مست
آن نغمه که در سازگۀ شـهر طبـس نیست

در خـلــوت مهــتـاب زدم بــادۀ نوشـــیـن
از چشم خیال تو که در قبضۀ کس نیست

از تیـر حـسـودان نپـرد مـرغ دل از دام
بنسـشت اگر حاجت سـودای قفس نیست

از بـیـم رقیـبـان تـو مـن غـرق سـکـوتـم
ورنه به خدا شیرم و پروای عسس نیست

تـا حـل نـشـوی در نـفـس گـوهـر وحـدت
در ضد و نقیضی و دلت در برکس نیست