X

آرشیف

گدی کنچنی

با سلام و درود به همدلان روزه دار و تمنای استجابت عبادات شان
اولا باید عرض کرد که واژه ( کنچنی ) گر چه در بین عوام الناس راجستر بد شده مگر این واژه اولا عربی نیست چون چ و پ و گ و ژ در البفای عربی وجود ندارد و ثانیا این واژه رقاصه معنی میدهد و بعضی ازاساتید ما در مقالات  شان نیز از ان تذکر داده اند .
در آوانیکه خرد سال بودم و با بزرگان مر حوم به ایام اعیاد و مخصوصا نوروز بیرون از منزل به تفرج می رفتیم و ان زمانها به اصطلاح ( گیم) یا بازی های بیشتر امروزی نبود و کاغذ پران بازی ؛ توپ دنده ؛ چشم پتکان ؛ تشله بازی و لو لک دوانی رواج داشت که بزرگان ما با بعضی ازین بازی ها مخالفت جدی داشت و ما نع اطفال میشدند و بیشتر در روز های با مناسبت سنتی به زیارت سخی میرفتند و جمع و جوش عجیبی بود هر کس از سودا گران متاع خود را برای فروش می اورد که از جمله امتاع شان یکی هم گدی های تکه یی  که با یک چوب و کمی پخته و تکه جور شده بود بفروش می رسید ؛ این گدیها دو دست و دو پا داشتند و سر که معمولا زنها انرا با تار و سوزن چشم و بینی و ابرو و دهن می دوختند و در اخر ان یک تار بود که وقتی تارش را کش میکردی بلا فا صله دست و پای گدی با لا می افتاد و دختر کو چکها ازین حرکت لذت میبردند و می خندیدند و قابل یاد اوری میدانم که اگر واژه کنچنی بد میبود  فروشنده امتاع اش را با صوت رسا  بفروش نمی رساند ؛ بهر حالت من این حکایت را در نظم اورده ام و گدی های اصیل کنچنی زمانه مان را هم یاد اور شده ام امیدوارم اگر کمی و کاستی در نظم باشد مرا مورد عفو قرار دهید و ایام تان بر میمنت باد

به اوانی که من خرد سال بودم
چو مر غی بی پر و بی بال بودم
نبود سر گرمی ای از بهر بازی
به غیر لو لک و هم تشله بازی
بوقت عید و هم ایام نو روز
که جشن سنتی بود و دل افروز
وطنداران به زیارت سخی جان
برای میله می رفتند و خندان
حضور مردمان زیب دگر داشت
ز آرامش وطن صد شان و فر داشت
لباس نو به تن میکرد هر کس
دعایی بر وطن میکرد هر کس
نه قاتل بود و نی دزد و نه جانی
محبت بود و لطف و مهر بانی
بهر جا رونق بازار بودی
ز شادی هر دلی سر شار بودی
در ان بازار پر ارج و جمع و جوش
سرود شادی می امد بهر گوش
فروشنده ز سودا شاد مان بود
خریدار راضی از عدل زمان بود
به دکان چر خه و کاغذ پران بود
به میل هر کسی چیزی دران بود
برای دختران ناز پرور
گدی را می فروختند نوع دیگر
گدی گکها بنام ( کنچنی ) بود
نه مال روسی و نی از چینی بود
فقط محصول دست هموطن بود
ز چوب و تکه اجزایش به تن بود
یکی تاری به پایین اش آویزان
برای کش نمودن بود ان سان
چو کش میکردی تارش خیز میزد
دو دست و پای خود را تیز میزد
بدون کش نمودن با نخ ای تار
گدی مو جود بیجان بود و بیکار
کنون در رهبری این خاک ویران
گدی ای کنچنی باشد به میدان
برقصد بهر باداران اش هر بار
بفرمانش کند هر ظلم و کردار
به هر طوری که خواهد زین گدیها
بر قصاند ببیند نفع خود را
مکن زین کنچنی ها گله بسیار
که تار شان بود در دست اغیار
نه تنها ع و غ و م س است
که ک و د و خ امثال این است

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.