آرشیف
کار، کفاشی و موترشویی!
آوریل 16, 2021
نبی ساقی
این روزها، موضوع کار دو جوان همشهری من در فیروزکوه در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها، بازتاب گسترده داشت. این دو جوان که لیسانسه هستند و از دانشگاه غور فارغ شدهاند، یکیشان کفاشی میکند و دیگری موترشویی. من خوشحال میشوم اگر هر جوان کار دلخواهش را به دست بیاورد و در جایی که دوست دارد کار کند، اما بسیاری اوقات، کار دلخواه میسر نمیشود و حتا گاهی، اصلا کاری میسر نمیشود. من شخصا در سطوح مختلف تاحدودی شناخت و ارتباط دارم و از یکی از دانشگاههای معتبر هم ماستری گرفتهام و تجارب نسبتا خوبیهم دارم، اما مدتها است بیکارم.
اینکه کفاشی و موترشویی را شغلی نمیدانیم که درخور یک لیسانسه باشد، از کجا میآید؟ ما تهی ذهن و فرهنگمان، کار را بیشتر در ماموریت دولت و موسسات معاشدالری و موارد مشابه، خلاصه کردهایم. بیرون از این وضعیت، خیال میکنیم، شغلهای معمولی برای مکتبخواندهها شایسته نیست. این نگاه به بیکاری بیشتر دامن زده است. در جهانِ دیگر، یک دانشآموز و یا یک دانشجو نیم روز مثلا در رستورانت ظرف میشوید و یا در مستریخانه کار میکند و نیم دیگر روز، در مکتب و دانشگاه درس میخواند. برای آنها کار و پول مهم است. موترشویی و یا پاککاری رستورانت عیب نیست، کار است. ما چنین نگاهی نداریم. یکی از هموطنان ما در دوران جهاد چند روزی قوماندان بود. بعدها از قوماندانی افتاد و ناچار شد کار کند. شنیدم که در بازار فیروزکوه پوست و روده میفروشد، اما چون روزگاری قوماندان بوده، از شهر بیرون میشده و دزدکی پوست میخریده و زیر پتویش میآورده و مثل جنس قاچاق به اندیوال هراتی خود میفروخته است. تجارتی که میکرده، به گمانش کسرشأن بوده است. آدم اینگونه پولدار نمیشود.
زمانی من در یک شرکت، ترجمان بودم. آن شرکت، وقتی کارِ ترجمه نبودی، مثل سایرکارگران بیل را به دست ترجمانان میداد که ریگ هموار کنید. من دعوا داشتم که لیسانسه هستم و نمیتوانم ریگ هموار کنم. مسؤل بخشِ ما، یک روز پرسید ساقی چرا کار نمیکنی؟ گفتم لیسانسه هستم. او طرفتر رییس عمومی شرکت با موزه و بیل به شدت مصروف بود. گفت، همو «بیگ باس» را میبینی؟ گفتم بلی. گفت دو ماستری دارد و یک دکتورا، از آفتاب برآمد تا شام تاریک بیل میزند، تو با یک لیسانس ادبیات چهقدر ناز میکنی!
به نظر من- ضمن احترام به ماموران دولت- به جایی اینکه مامور دولت باشیم و یک ماه کامل منتظر بنشینیم تا هشت هزار افغانی به ما بدهند، خیلی بهتر است که کفاشی کنیم و یا موتر بشوییم. بسماللهِ همایخوان که به کنج شفاخانه کریدت کارت میفروشد، وضعش خیلی از لیسانسههای مامور دولت بهتر است. اگر ذهنیت ما ذهنیت کارآفرینی و کارگری میبود، حالا ما هم برای خود و هم برای چند مسلمان دیگر، شغل ایجاد میکردیم، اما ذهنیت و فرهنگ ما ذهنیت کارآفرینی نیست، ذهنیت ماموریت است. به همین خاطر است که یا بیکاریم و یا فیسبوک چلونکی بیسوادهای پولدار!
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
This message is only visible to admins.
Problem displaying Facebook posts.
Problem displaying Facebook posts.
Error: Error validating access token: The session has been invalidated because the user changed their password or Facebook has changed the session for security reasons.
Type: OAuthException
Subcode: 460
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور