آرشیف

2015-1-10

خالد زبیر

چـهـــار یـــــــار

اولین خلیفه اسلام حضرت ابوبکرصدیق (رض)  میباشد . نام اصلی آن حضرت  عبدالله کنیه آن ابوبکر لقب آن صدیق نام پدرحضرت ابوبکرصدیق (رض)عثمان کنیه آن ابوقحافه نام مادرآن سلما مشهوربه ام الخیر بود . واولین شخص از از مردان بودکه به رسالت حضرت محمد (ص)ایمان آورد . حضرت ابوبکرصدیق (رض)ازحضرت محمد ( ص)دوسال وچند ماه کوچکتر بود و دوره خلافتش دوسال سه ماه وچند روزودرسن 63 سالگی وفات نمود .
 دومین خلیفه اسلام حضرت عمر (رض)کنیه آن ابوحفص لقب آن فاروق  و نام پدرآن خطاب ونام مادر آن حنتمه بنت هاشم بود .
حضرت عمر (رض)ازحضرت محمد (ص)11 سال کوچک بود . ودوره خلافتش 10 سال شش ماه وچند روزودرسن 63 سالگی توسط ابولولوبه شهادت رسید .
 سومین خلیفه اسلام حضرت عثمان (رض)لقب آن ذالنورین نام پدرآن عفان نام مادرآن ارویا بنت کریز بود . حضرت عثمان (رضدریک روایت 6 سال ودرروایت دیگر 5 سال ازحضرت محمد (ص)کوچک بود ودوره خلافتش 11 سال 11 ماه وچندروزودرسن 80 سالگی توسط کنانه بن بشیر وسواد بن حمران به شهادت رسید .
چهارمین خلیفه اسلام حضرت علی (رض)نام پدرآن ابوطالب نام مادر آن سیده فاطمه بنت اسد بود. حضرت علی اولین شخص از اطفال بوده که به رسالت پیامبر گرامی اسلام ایمان آورد. حضرت علی (رض)ازحضرت محمد (ص)30 سال خورد سن بود . ودوره خلافتش 4 سال 9 ماه وچندروز ودرسن 63 سالگی توسط ابن ملجم به شهادت رسید.
      اخیراً درسایت جام غور مطلبی بنام محمد حسن حکیمی تحت عنوان « چهار یار ارگان» به نشر رسیده که بدون تردید انتخاب همچو عناوینی قابل تآمل و مایه اضطراب است. هرچند در آن سطور،  چهار تن از محصلین غور در دانشگاهای کشور نامبرده شدند که جدا از ین جستار میباشد؛ زیرا هرفردی از جامعه عقب مانده ما در هر سطحی و در هرجائی که باشد فرزند غور و متعلق به تمام مردم این سرزمین و قابل قدر است؛ اما روی سخن فقط عنوان – چهار یار – میباشد.
همانطوری که میدانیم بعضی کلمات و جملاتی  را در اسلام داریم که در ازمنه تاریخ هر از گاهی دستخوش نقشه های استعمار و ایادی آنان قرار گرفته  که در زمینه میتوان از " خلیفه" که در اسلام  و  تاریخ اسلام از جایگاه شامخ بر خوردار است و معمولاً برای زعیم مملکت اسلامی اطلاق میگردید یاد نمود که در نتیجهء  همین دسایس دشمنان خلافت اسلامی   حال برای راننده موتر و کفاش بکار گرفته میشود. و اگر برای کدام انسان صاحب رسوخ و یا حتی فردی عادی در جامعه خلیفه گفته شود، بعنوان تحقیر و تمسخر تلقی میگردد.
کلمه مجاهد در اسلام جایگاه بس رفیع و بالایی دارد که در قرآنکریم و احادیث نبوی از جهاد و مجاهد و جایگاه آن به کرات یاد  گردیده است؛ اما بازی های سیاسی دشمنان  جهاد و اسلام ونقشه های استعمار در کشور ما جایگاه مجاهد را به دزدان و قاتلان و دشمنان اسلام وانسانیت سپرده است . در زمان حاکمیت  نامیمون طالبان  هرگاه برای کسی مجاهد گفته شدی یا رهسپار زندان میگردید ویا حتک حرمت محسوب میشد.  همچنان طالب وعالم  درجامعه افغانستان و در تمام جوامع اسلامی در سراسر جهان از محبوبیت ویژهء برخوردار میباشند. اما ستم و جنایت گروه متحجر و درخدمت اجنبی از نام عالم دین و طالب مدرسه چنان مظالمی را بالای ملت رنجدیده کشورما تحمیل نمودند که قلم ازتحریر و زبان از اظهار آن شرم دارد.
لنگی و دستار که در سرزمین افغانستان سمبول روحانیت  به شمار میرفت  اکنون ازان بعنوان ابزار سوء قصد بجان بزرگترین شخصیت های جهان اسلام حتی در منابر و مساجد و سایر اماکن مقدسه کار گرفته میشود.
بعد از فروپاشی نظام کمونیستی در کشور بخاطری  بدنامی حجاب اسلامی زنان بدکارهء  کاباره ها و  روسپی خانه ها را چادری پوشانیدند  تا دیگر هیچ زن با عفت  وغیرتی چادری را بسرنکند و حال گروه متحجر طالب نما ازان در جهت بم گذاری و حملات انتحاری استفاده مینمایند. نقش واهمیت چادری  بجایی کشانیده شده  که زن چادری پوش مشکوک و مظنون پنداشته شده و مورد بازپرس قرار میگیرد، ازینرو بسیاری از زنان نمیتوانند بطورکامل پوشش اسلامی داشته و در اجتماع  با حجاب اسلامی ظاهر شوند.
سخن کوتاه، در آغاز سالهای جهاد شعار مجاهدین چهاریار و شعار طرفداران نظام  دست نشانده کمونیستی هورا بود و مقصد از چهار یار همان خلفای راشدین بود و نیازی نبود که گفته شود چهار یار پیامبر و یا چهار یار حسن و ساقی و….   
طوری که از عنوان « چهار یار ارگا ن » پیداست  اکنون نوبت به چهار یار رسول(ص)  رسیده  تا شرف باختگان دالر و کلدار و نشخوار کنندگان تفاله های فکری  مکتب پوشالی سوسیالیستی و خدمت گاران کنونی امپریالیزم جهانی و نا خود آگاهان بیخرد ، بدینوسیله از جهاد گران واقعی افغانستان انتقام گیرند و در جهت خوش خدمتی به دشمنان اسلام  کاری را  انجام دهند تا هدیه باشد برای دریافت  کمک های بیشتری از دوستان  بین المللی شان.
به یقین چنین  دسیسه های مرموزانه و حساب شده،  ساخته دشمنان زیرک و پرداخته دوستان نادان میباشد.  و بدون تردید  دست یازیدن به چنین اقدامات نا شایسته و احساسات بر انگیز  بخاطر حصول اغراض حیوانی و امیال نفسانی و در نهایت رضایت دشمنان اسلام  عملی است خلاف تمام اصول و موازین دینی و اخلاقی که  عواقت بس زیانباری  و غیر قابل جبرانی را تحویل جامعه خواهد داد.
نگرانی ما اینست که اگر جلوی چنین انحرافات و گستاخی ها سد نگردد بطور حتم فردا شاهد عناوین مانند: رسول، نبی، عشره مبشره ، ازواج مطهرات ، اصحاب الصفه، اصحاب السبت، اصحاب کهف ، اصحاب اخدود و… میباشیم که بخاطر شوخی، فکاهی و سرگرمی دوستان و کسب رضایت و حصول اطمینان باداران شان از نامهای یاد شده بهره برداری سوء و غیر اخلاقی  خواهند نمود.
در کوچه وبازار شهر چغچران درطی سالهای پسین یک تعداد از دوستان ما نا بخردانه تفاله های فکری مائوست ها و سمتی های چپی قرن بیستم  را نشخوار میکنند و به زعم خود شان در مسیر جدایی دین از امور دنیوی وبه حاشیه کشانیدن ارزشهای اسلامی و افتخارات جهادی تلاش میورزند. همین گروه اکنون در تبانی با بقایای نظام کمونیزم و هواداران امپریالیزم قندو قروتی ساخته و تحت نام مکتبی و جامعه مدنی از دریچهء دیگری بخاطر خنجر زدن به پیروان مکتب النبی وارد صحنه گریدند.
نشخوار کنندگان پایدیای مدینه فاضله غرب در ولایت غور حلقه مشخصی  میباشند که درهماهنگی با تیم پی آرتی و دفتر یواس آی دی فعالیت های مرموزانهء مبتنی بر بی خدایی و اغوای جوانان داشته ودارند.  این حلقه خبیثه از اشکال مختلفی به منظور ترویج افکار پوشالی " اگوست کنت" پوزیتویست فرانسوی، کار میگیرند و دریکی از محافلی گمراهی که بخاطر اغوأ نمودن چند تن از جوانان ساده لوح راه اندازی گردیده بود و دران چند تن از گمراهان عمامه دار   را نیز دعوت نموده بودند   تا آلودگی های خویش را با لنگی، عبا و قبای ایشان پاک نمایند،  گفتار ولتر طنین انداز بود که گویا «آزادی زمانی ارزش واقعی پیدا میکند که انسانها حق کفر گویی را هم داشته باشند.»  حلقه موصوف بشکل زنجیزهء و با بهره گیری از ادبیات پوپولیستی در بخش های متنوع بهمکاری مالی دفاتر USAID  ، تیم PRT ،  نمایندگی سفارت جاپان ودفاتر تبشیری  فعالیت مینمایند که شامل چند خانم بی خاصیت و بدسابقه و چند مرد گمراه میباشد.  دفاتر متذکره با در اختیار گذاشتن مبالغ هنگفت وجوه مالی  زمینه فعالیت آنها را در عرصه های گوناگونی مهیا نموده اند.  از سال 2009 به اینسو در برخی مناطق ولایت غور ، کورس ها  تحت نام سواد آموزی برای زنان بهمکاری مؤسسه WFP   و تیم  PRT مقیم چغچران ایجاد گردیده که در آنها مبلغین تبشیری (یهود ونصاری) با استفاده از نا آگاهی و پائین بودن سطح معلومات خانم  ها و خاصتاً زنان دهاتی عمدتاً مطالبی از اناجیل را تدریس نمودند  و زمینه ساز فعالیت های تبشیری شان زنان مسئول کورس ها بودند . البته استخدام جواسیس از طرف نیروهای خارجی بشکل گسترده و  وسیع در بهار سال 2005  آغاز گردید که درهمان سال 120 تن از  اقشار مختلف شامل، قوماندان  جهادی، عالم دینی، زنان بانام ، معلمین مکاتب و جوانان بود. و همین منوال ادامه داشته و روز از روز به رقم آن افزوده میشود.
در ولایت غور درطی تحولات یک دهه  اخیر زنان  و مؤسسات تحت نام زن سرنوشت نهایت درد آوری داشتند. در سالهای آغازین ایجاد اداره سمبولیک بنام امور زنان مسئولیت بخش زنان غور به دو خانم کم تجربه و نافهم تعلق گرفت و فعالیت های آنان  معدود گردید به آدرسی برای عشق و دوست یابی و استخدام سمبولهای نمایشی در راه خوش نگهداشتن مسئولین نهاد های حکومتی.  درنتیجه ایجاد  و  در ساحه فعالیت این اداره شیرازه مادی ومعنوی خانواده ها بطور کامل از هم گسست .  در قدم نخست متصدی امور زنان خانم ایرانی الاصل کم تجربه و نا آشنا به محیط گردید. این خانم نه تنها از دین و مذهب بیگانه و بیخبر بود، بلکه از عرف وعنعنه افغانی نیز کاملاً بی اطلاع و نا آشنا، و در چنین حالتی سرنوشت سیاسی حد اقل 400 هزار زن ولایت غور به این خانم تحویل داده شد. مسلماً خانم موصوفه بجای آنکه الگوی باشد از خوبی و رهنمودی باشد برای آینده درخشان و مرفع و جامعه مترقی، مسیری شد برای دستیابی خارجی ها دربین زنان  و اختلاط زن و مرد نا محرم  و درعوض جذب کمک ها و مسیر پول های حرام به کانال های بانکی خود و همفکرانش. ..
ارزش یک ملت در حفظ عقیده وجهاد آن نهفته است و ملت غور پرچمدار این افتخارات در ادوار تاریخ بوده که نه تنها افغانها بلکه سایر ملل نیز درین راه مدیون خدمات ارزشمند غوری ها میباشند.  هرگاه با توجه به قدمت تاریخی این سرزمین و بمنظور دفاع از ارزشهای دینی پیرامون این حلقه خبیثه  درین خطه باستانی تحقیق و تتبع فارغ از اعمال نظرهای شخصی صورت گیرد  بخوبی روشن میشودکه فرهنگ وارداتی  غرب از یکسو و غفلت و سهل انگاری علمای دینی و سپردن امور دین به دین فروشان حرفوی از سوی دیگر  تا چه اندازه تغییرات غیر قابل تصور  و نامیمونی  را به ارمغان آورده و تا چی حدی جوانان و بویژه دختران را گمراه نموده است.
 بنده متعجب ازین است که آقای علم از راه اندازی سایت جام غور بدنبال چی هدفی میباشد. آیا براستی فرهنگ ما به چندتا فکاهی و یاوه گویی های غیر مؤدبانه، پخش اراجیف ، خبرهای موحش و مدهش و  تهمت زدن ها خلاصه میشود؟  آیا ترویچ ایده مائویست ها در قالب طنز و فکاهی و تهمت  بمعنی رشد فرهنگ و همپایی با سایر ملل مترقی در قرن 21 تلقی میگردد؟ آقای علم بعنوان یک روشنفکر دینی تا حال چند مقاله پیرامون دفاع از ارزشهای دینی با توجه به سیل تهاجمات فرهنگی غرب  نوشته ونشر کرده است؟
اگر سایت جام غور متعلق به آقای علم نبودی هرگز چنین پرسش های مطرح نمیشد؛ زیرا مردم ما از دیگران نظیر احمدسعیدی و نبی ساقی و غیره افرادی نا آگاه، منفعل و فاقد تشخیص، انتظار خدمتگذاری به دین  و اهل دین را ندارند و آنها نیز چنین ادعایی و دغدغهء را نداشته و دنبال اهداف واغراض خاصی سرگردان میباشند که ضرورت به تفاصل بیشتر ی را ندارد؛ اما انتظارات جامعه غور و اهل علم ودین از آقای علم در مقوله آموزه های دینی و سیاسی بیشتر ازان است که امروزه تبارز داده میشود.  بهرصورت امیدوارم جناب علم صاحب سایت جام غور را طوری مدیریت نمایند که انعکاس دهنده واقعیت های عینی و مشکلات  مردم و جامعه دینی و فرهنگی ما باشد.
با اینهمه درد و غم و  رنج  باز هم نمیتوان از دیگران  گلایه نمود یا فردی را مؤاخذه کرد؛ زیرا  آنها نه اهل علم بودند و نه اهل معرفت، نه مرد دین و آئین و نه مرد قلم وسیاست، بل افرادی بودند مصنوعی ، سمبولیک و نمایشی  که فقط آنها را حوادث برای چند روزی آورد تا عبرتی باشد برای دیگران و بالاخره محو شدند و دیری نخواهد گذشت که اینان نیز به سلف دان مبدل شوند؛ اما آنچه را اکیداً یاد آور میشویم  بر میگردد به آقای عبدالقدیر علم که  با آنها قابل مقایسه نیست. در هر بخش که ایشان مسئولیت داشته باشند میتوان با موشگافی و ریزه بینی انتقاد نمود و پاسخ شنید. یکی دیگر از نگرانی ها اینست که  روزی فرأ  نرسد که  خدای نا خواسته تارنمای آقای علم  تلک گردد برای نسل حال و آینده که در آنصورت نزد تاریخ و نسل های بعدی شرمنده باشیم. انتظار میرود آقای علم در برخورد با مسائل و قضایا همانند ابن طاووس باشند نه اینکه متأثراز فرهنگ غرب  و تاحدی مصلحت اندیش گشته باشد که حتی در دفاع ازدین هم خاموشی را اختیار نماید.  به عقیده بنده درشرایطی که بزرگترین ارزشهای دینی ما توسط استعمار گران و نوکران آنها در تبانی با زهد فروشان کثیف دین نا آشنا لگد مال میشود خاموش ماندن جرمی است بس بزرگ  وگناهی است تاریخی و نا بخشودنی.
در اخیر میخواهم تذکر دهم : ما در راستای دفاع از مقدسات امت اسلامی و مقابله با نبرد فرهنگی و توجه به اصول هویت فرهنگی و حمله به مقدسات امت که به شکل فزاینده جریان دارد و همه روزه به اشکال گوناگون توسط قدرت های استکباری واستعماری  طرح ریزی میگردد از هیچنوع ایثار وفداکاری دریغ نخواهم کرد. و درین راه  از تمام علمای دین و روشنفکران مسلمان میخواهیم تا موضح صریح خود را در مقابله با  اینهمه دسایس دشمنان اعلام نمایند.و باید توجه داشت  کوچک ترین غفلت و سهل انگاری ، طرف مقابل را جسور تر و درنده تر میکند.
 
وسلام
خالد زبیر
مرکز ولایت غور