آرشیف

2015-11-1

پوهیالی نظرمحمد طوفان غوری

چـشــم چـــــــرانــــی

چشم چرانی یا “ویریسم” واژه ای فرانسوی است، گرفته شده از “ویر” به معنای “تماشاگر”. این اختلال از لحاظ جسمی برای فرد چشم چران مضر نیست اما برای قربانی آن ناراحت کننده است.
بیشترین عامل بروز این بیماری در مردان حس خودنمایی در زنان است. مردان به طور طبیعی نسبت به زیبایی و اندام جنس مخالف حساس اند و زنان بد یا بی حجاب با خودنمایی در عرصه جامعه این گرایش مردان را تحریک می نمایند .طبق بررسیهای روانشناختی، هر وقت چشم چرانی به یک عادت مزمن تبدیل شود و حداقل به مدت شش ماه تداوم یابد، بایستی دیگر آن را یک بیماری روانی و جنسی دانست. چشم چرانی نقطه مقابل بیماری خودنمایی است. فرد خودنما، از قرار گرفتن در معرض دید دیگران کسب لذت می کند اما چشم چران از تماشا و نگاه به دیگران لذت می برد.
تحقیقات نشان داده است تفاوت در وقت تحریک جنس مونث و مذکر موجب شده که خودنمایی در زنها به نسبت بیشتری دیده شود، این در حالی است که بیماری چشم چرانی در مردها بیشتر شایع است.
عادتاً اکثر بیماریهای روانی جوانان از همین رهگذر آغاز می شود. چشم می بیند، دل می خواهد و قلب برای به دست آوردن خواسته خود به تکاپو می افتد. مغز به عنوان فرمانروای بدن، بدون توجه به عقل، تمام اعضای بدن را وارد به فعالیت نموده و روح را تحت سلطه خود قرار می دهد. چون جسم راه به جایی نمی برد، روح فشارهایی وارد می کند و این فشارها عامل ایجاد عقده های روحی و روانی می شود. در نتیجه جوان که روحش متزلزل شده و فکرش منحرف است به اعمال غیر انسانی روی می آورد.
چشم، از مهمترین اعضای بدن است که می تواند وقایع، زیبایی ها و زشتی های طبیعت را در ذهن تثبیت گرداند. مشاهده بعضی از وقایع و مناظر در تحریکات جنسی نقش مهمی دارد. برای مثال جوانان و نوجوانانی که در دوره کودکی شاهد رفتار زناشویی والدین خود بوده اند، بسیار مستعد این اختلال هستند و یا پوشش نامناسب اعضای خانواده مانند خواهر و مادر و … در شدت یافتن این اختلال نقش بسزایی دارد.
بی توجهی والدین به تربیت صحیح و مراقبت های ویژه در دوران کودکی، در بروز این اختلال نقش اساسی دارد.
فقدان اعتقادات مذهبی و معنوی درونی و قوی و بی مبالاتی نسبت به ضوابط اخلاقی، دینی و اجتماعی که عمدتاً والدین مسؤول رشد و پرورش آن در فرزندان هستند، یکی دیگر از علل مهم بروز این اختلال به شمار میرود. از سوی دیگر، بالا رفتن سن ازدواج که محرومیت های جنسی را برای مردان رقم می زند یکی دیگر از علل بروز این اختلال در سطح جامعه است.
ازجانب دیگر، شکایت همیشگی خانمها گرایشهمسرانشان به چشمچرانیاست. گاهی این رفتار شوهر از سوی همسر به نوعیتحملمیشود، اما گاهیاوقات چشم چرانی به قدری آزار دهنده و به عبارتی شکنجهای روحی برایزنمی شود که منجر به تعارض و مشاجراتخانوادگی، گاه برخورد فزیکی و سرانجام به طلاقمیانجامد.
چشم چرانی و نگاه به نامحرم، گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است و زمینه گرفتاری و غوطه ور شدن در دام هرزگی و فساد را فراهم می کند. نگاه های آلوده تخم نیرنگ، خیانت و شهوت را در دلهای جوانان بارور ساخته و آنها را به فتنه، انحراف و گناه مبتلا می کند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فساد در جامعه می شود و چه بسا منجر به نادیده گرفتن تمام ارزشهای اخلاقی و اسلامی و اجتماعی می گردد.
بدین ترتیب می توان چنین اظهار کرد که رعایت حجاب برای زنان و مردان واجب است و موجب رشد، تعالی و ارتقاء شخصیت فردی، اجتماعی و معنوی انسان شده و در تأمین بهداشت روانی و آرامش خانواده ها و امنیت جامعه و حضور فعال اما بی دغدغه زنان و دختران در جامعه نقش به سزایی ایفا می کند.
 
بااحترام
پوهیالی نظرمحمد طوفان غوری