X

آرشیف

چشمان خسته
این سروده از درون زنانی منشا گرفته است که در جامعه سنتی، زیر بارِ  خشونت های پدر و مادر، خشو و شوهر، و محیط بیرون از خانه خُرد و خمیر می‌شوند…باید دانست که در جامعه عقبمانده و سنتی، زن و مرد خشونت را به عنوان جزء زندگی پذیرفته و اکثر، ناسالم، بیمار و افسرده با کم‌توانی ذهنی زندگی می‌کنند:
زن من استم
باید چنان باشم که گرمای عشق را بدانم
شامگاهان
بر بستر زندگی
تنم را برای عشرت مرد دراز می‌کنم
زن من استم
هر روز و هر شام
بی‌مرام
به دوردستها فرو می‌روم
سرم شلوغ
چشمانم خسته
دستانم ترکیده
روحم چون برگهای گِل آلود باران خورده
با خود
ترانه های حزین سر می‌دهم
زن من استم
نیمی از تنم برای خشنودی مرد
باقی
شب زنده داری می‌کشد
و هر آنگاه که آتش صبرم شعله ور می‌شود
تکه پاره های نیستی
بر فراز سرم به پرواز درمی‌آیند
و از بساط چشمانم
دامن کشان
عزت و رفاه مرا می‌ربایند
شهلا لطیفی
سیزده نوامبر ۲۰۲۲(میلادی)
X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.