آرشیف
چرا همه استاد خیبر را هیچ می شمردند!؟
عثمان نجیب
پروندهی ناپیدا، رستاخیزی که غروبِ آن بهتر بود.
استاد اکرم عثمان عامل ساواک معرفی شده اند
رازِ عجیبی افشاء شده که استاد خیبر را فراموش کنی.
پیشا ورود:
در بخش دوم ِ بررسی کتاب پروندهی ناپدید، صنفِ آموزشی رفیق سلیمان کبیر نوری چهارم نوشته شده. اشتباهیست که با پوزش از ایشان، آن را به صنف ششم تصحیح مینمایم.
#########؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋؋
ادامهی مقاله:
در تمامِ دوره های تاریخی بار سنگین امر استبدادی خاندان سلطنتی را به ویژه در دوران نادر غدار و مکار فقط اقوام غیر پشتون بر دوش میکشیدند و تا حال میکشند. اینجا تاریخِ دیروز موضوع حیثیتی و سیاسی شده است. دیگر تجاهل عارفانه جایی نه دارد. و تاجیک و ازبیک و هزاره، ایماق، نورستاتی، پشه یی و پشتون عادی و عالی نه دارد. در هیچ برههی زمانی از هیچ نهاد جمعی مرتبط به قوم شریف پشتون صدایی برای تأمین برابریها با دگر اقوام بلند نه شد و بر نه خاست که نشان داده باشد اینان در مسیر ملی فکر میکنند. حاکمان ارگ بدون ایستایی تاریخی به حمایت خارجی ها، سلطهگرایی قبیلهیی و فاشیستی را از اسلاف به اخلاف ماندند و اخلاف هم مانند اسلاف شان به زور سر نیزهی دگران خواستهای استبدادی خود را ظاهراً عملی کرده اند. سالهای حاکمیت جابرانه و مدارای بازارانهی عصر کهن و نوین کرزی غنی و حالِ طالبانی را برای اثبات مدعای ما عرض میکنیم. پندار غلط ارگنشین های پشتون این است که امروز را عصر عبدالرحمان خانی و محمد گل مهمند خانی و عصر حجر قبیله فکر کرده اند. چند تا مزدوری مثل خلیلی، دانش و ابراهیمی و محقق و عبدالله و امرالله و بسمالله و قانونی و دگران از دیگر اقوام که تعداد شان انگشت شمار هم نیست نه میتوانند بر سیطره ی جابرانه علیه عموم ملت اقدام کنند. خط ها دیگر روشن شده است. حالا فقط موج مقاومت و شکست فرق بازمانده های غنی و به قول سعیدی صاحب کندک قومی وی نیاز است. اگر به قول برخی برادران محترم، پشتون عادی از چنین امری نا راحت اند باید صدایی بلند کنند، که هرگز نه میکنند.چون نه میتوانند و زیر چکمههای ستورانِ قدرتمداران قوم شان خرد میشوند. همین حالتِ استبداد در دورهی دموکراسی گویا پایان پذیرفت. ولی اقتدارِ شاه و اعضای خانهوادهی سلطنتی تنها از علنیت به خفا رفت و بس. برچیدن بساط شاهی هم توسط داودخان هرگز بدون مشورهی ظاهرشاه نه بوده است. داود خان مستبدالرأی که غیر از خودش گپ کسی را نه میپذیرفت و حتا در حزب سیاسی هم حاکمیت شاهانه میچلداند. مرحوم اکرم عثمان در صفحهی ۲۱۱ این قلدری داودخان را با تأکید توضیح داده اند. استاد خیبر درست در همین حالات از فضای حاکم شاهی و جمهوری قد برافراشتند و با دگر یاران و رفقای شان برای براندازی رژیم داود و گذار به مرحلهی ساختاری نظام مردمی تعهد بستند. دوران ظاهرشاه هر چه بود گذشت و دوران جمهوری داودی که ظاهراً به موافقت حزب رویکار آمد، داود را برای انحصار قدرتِ مطلقه که آرزوی تمام عمرش بود کامیاب ساخت. داود وقتی متوجه میشود که خاری در کنار گوشش است، توسل به هر ترفند دروغی را در اولویت های خود قرار میدهد تا آنخار را از ریشه بر کَنَد. در چنان موارد است که دشمن از میان خار های قوی خار ضعیف و شاید هم به پندار خودش عاطفی ( استاد خیبر ) را از خارزار جدا کرده و سعی میکند با ترفند آن را گُل پرورش دهد و خار های دگری توسط او به نفع خود گرد بیاورد و سپس همه را در بدن ستون های اصلی خارهایی داخل کند که از آنان بیم دارد. استاد اکرم عثمان، آن توبه کرده از راه خود برای جلوهنمایی مسلمانگرایانه همزمان انکار بار بارِ عضویت در حزب داستانهایی را مرتبط به استاد خیبر و داود خان را تکرار میکند. تا آنجا که خودش را رابط میانهی دو سو میداند. ولی استاد نه میگویند یا نه گفتند که چی کسی ایشان را مجبور کرده بود تا بیجا به امورِ مسلمان بودن و باور داشتن به خدای یگانه بپردازند؟ و توضیح هم نه دادند که کدام عضو رهبری حزب غیر مسلمان بودند و آنی که غیرمسلمان بود هم از هموطنان اهل هنود ما بودند. استاد فراموش کرده بودند که جنازهی رفیق خیبر را هزاران رفیق مسلمان شان بدرقه کردند و همه مراسم دفن و کفن به اصول کامله و صحیحهی شرعی انجام شد و دعای ختم پسا ادای نماز جنازهی پانزده هزار نفری کم و زیاد صورت گرفت و حزب دو روزِ پی در پی فاتحهگیری داشت؟ استاد اکرم عثمان در صفحهی ۲۰۹ کتاب صریح داود خان را رهبرِ کل میخوانند. ایشان در همین صفحه با تأکید روی اختلافِ استاد خیبر و رفیق کارمل نشانه میگذارند. در ادامه هم معرفی استاد خیبر با داودخان را کارِ محترم حسنِ شرق دانسته و دلیلِ انتخاب خود شان به حیثِ عضو رابط به جای آقای حسن شرق، مصروفیت های شان به وظایف دولتی میدانند. استاد ولی نه میگویند که دا از موضوعِ سرداری و باداری، کدام مورد سبب نزدیکی خودِ شان به داودخان شده بود؟ استاد به نکتهی جالب در این صفحه تماس گرفته و به دکتر سیاسنگ میگویند که نامهی داودخان را در حضور داشتِ استادخیبر به انوشهیاد ببرک کارمل داده و گفته اند که رهبر!؟ گفته… اگر داودخان رهبر کل بود، پس لزوم صدور نامه برای زنده یاد ببرک کارمل چی بود؟ پس معلوم است که داودخان از موجودیتذحزب هراس داشته است. استاد اکرم عثمان در روایات شان به صفحات ۲۰۹ تا ۲۱۲ استاد خیبر را شخصِ عاطفی، خوشباور و مدام راضی به رضای دگران وانمود کرده و داستان لو دادن نام های منتقدان رهبران حزب را برخلاف فیصله برای رهبری حزب ( ببرک کارمل ) از زبان استاد خیبر نقل نموده و گفته اند که دوسیه را بالای میز گذاشتند. ولی نه گفته اند اگر به روایت استاد خیبر، شادروان ببرک کارمل خود را بیغرض نشان دادند و سخنانِ استاد خیبر را برای حفظِ نام های شاکی ها پذیرفته بودند، پس سایر اعضای رهبری در گروه تفتیش و بررسی حزب کی ها بودند که اطلاعات شاکی ها را خلاف همه اصول برای شان رسانیده امنیت سیاسی شان را به خطر انداخته بودند؟ هیچ عقلی به کار نه میگیرد تا بپذیرد استاد خیبر آنقدر عاطفی بودند که حیات دگران را به خطر میاندازند و محرمیت اسرار را رعایت نه میکنند. مکر سیاست حزب عرشههای تابو شکنِ آزادی بیان و گفتار و ایستایی برای بقای یک فیصله نه داشت؟ آیا میشود ضعف ها را نشانههای عاطفه جلوه داد؟ آیا حزب داری، مبارزهی حیاتی بقا و فنای اعضای حزب عاطفه میخواهد؟ گیریم این ها هم راهی برای تبرئهی استادِ شهید باشند. پس استاد در کجا چهگونه سندی از خود به جا گذاشته اند تا شرح بیابیم که شاکیان کیها بودند و چه بر سَرِ شان آمد و چه نیامد و تا زمانِ روایتِ این خبطِ بزرگِ منتهی به خیانت در برابر صفوف و منتقدان سرنوشتِ منتقدان چی شده بود و کجا بودند؟ من نه میدانم وقتی روایتی مطرح میشود، راویان مبانی حقوقی و جزایی تبعاتِ منفی و بازپرس تاریخی آن روایات را میدانستند یا نه؟ آن تاریخ همین لحظه یعنی ساعتِ یک و چهل و هفت شبِ ۱۱ بر ۱۲ ماه می ۲۰۲۳ به وقتِ اروپاست که من میپرسم. حزب در موردِ شاکیانی که به خلاف اصول نام های شان توسط رفیق خیبر افشاء شد و هیچ توجیهی هم نه میتواند مؤثر باشد، چه تصمیمی گرفت؟ منتقدان چند نفر بودند و حالا کجاستند؟ یا زمانِ مصاحبهی دکتر صاحب اکرم عثمان چرا افشاء نه شده؟ آیا انتقادات خطرات حیاتی برای منتقدان نه داشته که تا حال افشاء نه شده اند؟ گذشته از جنایتی که هم استاد خیبر در افشاگری و بعد پنهانکاری این جفای بزرگ مرتکب شده بودند، استاد اکرم عثمان هم اگر این روایات تکاندهنده را به موقع افشا نه کرده باشند شریک این جنایات اند. رفته ها که رفته اند، زنده ها رفیق کشتمند، رفیق نور، رفیق کاویانی، رفیق مزدک، رفیق پیگیر، رفیق ذبیحالله زیارمل، رفیق سرور یورش، رفیق علومی، رفیق ودان، رفیق غیاثی، دکتر حسن شرق، رفیق حمید روغ، رفیق وکیل، رفیق صمداظهر، رفیق غرزی و رفیق فضلی پسران به عوض پدران مرحومِ شان، رفیق ظهور رزمجو، حالا طالب شده، رفیق ماڼوکۍ منګل و رفقای دگری که آگاهِ قضیه اند، درباره توضیح بدهند. من مدتی شاگردِ ناتوان بررسی های جرم های جنایی بودم. بر اساس این روایتِ استاد اکرم عثمان به شمول ِ خود شان و استاد خیبر همهی رفقای نامبرده شدهی زنده و مُرده مظنون قضیه اند تا از سرنوشتِ شاکیان معلومات بدهند. مُرده ها رفته اند، خانهوادههای محترمِ شان باید اسنادهای احتمالی موجود حزبی پدران و مادران شان را غربال کنند تا اگر چیزی بیابند. زنده ها در صورت سکوت یا ارایه نهکردن دلیل قانع کنندهی عدم آگاهی شان یا آگاهی شان کاملاً مظنون، متهم و شاید هم مجرم شناخته شوند. که پروندهی رفیق خیبر را فراموش کنند. تاریخ با کسی شوخی نه دارد…
استاد اکرم عثمان زنده بودند که نقد های مفصل و مستندی در برابر شان قرار داشت. ولی هرگز از خود رفع اتهام کرده نه توانستند. من اینجا بخشی از نوشتهیی را بازرسانی میکنم تا مردم بدانند که چه گپا بوده؟ نویسنده نقدِ خود را به استناد منبع نام برده شده در سایت وزینِ بازتابِ حقیقت، ختم نوشتهی شان چنین مینویسد.
( آقای داکتر ! به عنوان پا یان کلام ؛ باید به یاد داشته با شی که هر گاه امروزحا کمی نیست که اشخاص دروغگو ,مکار, حیله گرو توطئه گررا به علت خیا نت اوعلیه ولینعمت اش شاه اما ن الله غازی محا کمه واعدام نماید ,اما تاریخ زنده است تا چنین وجیبه را پیروز مندا نه انجام دهد وما به آن اعتقاد راسخ داریم .�نویسنده:داکترعمرپوپل�مأخذ:سایت وزین سپیده دم. )
از محتوای نوشته بر میآید که استاد آنزمان حیات داشته اند.
این هم بخشِ دیگری از آن مقاله:
( داکتر اکرم عثمان که امروز بطرز شگفت انگیزوتغا فل جا هلانه وگم ساختن “پل پا ” علیه حزب دمو کرا تیک خلق افغا نستان وفر زندان را ستین آن حزب قلم فر سایی نموده وانبار از اتها مات نا روا وکلمات هرزه ,با زاری , مستهجن وقبیح واوبا شانه را برغم خدمات شا یا ن آن حزب ورهبران آن نثارش مینماید, در مراحل مختلفه بویژه درعصر حا کمیت شهید داکتر نجیب الله با همرنگی با جا معه سیا سی وقت , به حیث یکی از مهره های مهم رژیم وقت یعنی قونسل افغا نستان در شهر دو شنبه پا یتخت تا جکستان وکاردار سفارت افغا نستان درحقیقت درنقش سفیر درتهران احراز مو قعیت نمود. وی بطوراعجاب انگیز بدون فهم , تخصص وسوابق دیپلو ما تیک بر خلاف اراده وخواست وزیر خا رجه وقت آقای عبد الوکیل , وبه قول یکی از کا رمندان بلند پایه ریاست اول امنیت دولتی که بخش سفارت خا نه های خا رجی رادر وزا رت امنیت کار مینمود , به لطف سا زمان استخبا راتی ( کی گی بی ) به غرض پیشبرد وظیفه خاص حتی خلاف تما یلات مقا مات ایرانی به حیث کا ردار در سفارت تهران دیسا نت گر دید . چنانچه در این رویکرد آقای وحید مژده نویسنده وژورنالست معتبرکشور مینگارد (3): دولت کابل تصمیم گرفت تا اسدالله کشتمند را که روابط بسیار نزدیک با ایران داشت از سمت شارژدافیر در تهران برکنار نماید وبه جای وی (داکتر اکرم عثمان) یک کمونیست )با سابقه را به این سمت منصوب کند. �وقتی این موضوع به وزارت امور خارجهء ایران خبر داده شد ایران از پذیرفتن وی وحتی دادن ویزه به او خود داری نمود… بالآخره پس از هفته ها اصرار از طرف کابل موجب شد تا به اکرم عثمان ویزای ورود به ایران داده شود، ولی ایران براین موقف خود پافشاری داشت که وی را به حیث مستشار وزیر مختار (شارژدافیر) نمی پذیرد.�فرقانی یکی از مقامات وزارت امور خارجهء ایران در دیدار با یکی از مقامات وزارت خارجهء رژیم داکتر نجیب الله در تهران گفت: در رابطه با آقای داکتر محمداکرم عثمان باید بگویم که ما موصوف را به حیث شارژدافیر به رسمیت نمی شناسیم به همین سبب ما نمی خواستیم که او به ایران بیاید، اما پا فشاری های زیاد شما سبب شد تا وی را منحیث مستشار نه مستشار وزیر مختار بپذیریم.
گفته میشود با آنکه اکرم عثمان از جمله تحصیل کر دگان ایران بود ,اما مقا مات ایرانی در آن زمان اصل سر نخ های وا بستگی خصوصی اکرم عثمان را بخوبی درک نموده واز پذیرش وتحمیل وی به حیث شارژدافیر آنکشور اجتناب میورزیدند که بعداً در یک رویکرد جدا گانه وبا تغیر سناریوی سیا سی حوزه منطقوی نقش داکتر اکرم عثمان در اصل بازی سیا سی بر جسته شده وسوا لات بی پاسخ را , پاسخ می دهد؛ در عدم تما یلات مقا ماتی ایرانی نسبت به داکتر اکرم عثمان میتوان چنین استنتاج کرد که از یکسو پیشینه های عضویت وی در سازمان سا واک به حیث دشمن تاریخی جمهوری اسلامی واز سوی دیگر قرابت ووا بستگی کنونی وی به سازمان ( کی گی بی ) , مقا مات ایران را از پذیرش وی بر حذر مینمود …)
لینک:
https://baztabehaqiqat.jimdofree.com/new-page/
ادامه دارد…
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور