آرشیف
پیشینه ای دادخواهی در منطقه و افغانستان
انجینر محمد نظر حزین یار
تاریخ انسان از آغاز تبعید حضرت آدم (ع) به کره خاکی، شاهد صف آرایی میان دو جناح حق و باطل، داد و بیداد و عدل و ظلم بوده است. کتاب تاریخ بشریت آگنده از داستانهای مبارزه وکشمکش دائمی میان این دو جناح است. تلاش همیشگی و خستگی ناپذیر جناح حق بر این بوده تا با دادخواهی و عدالتپروری، ارزشهای انسان محور و اساسات عدل و داد را استحکام بخشند. در جناح مقابل، تلاشها مسیر وارونه را طی نموده اند. از اینرو است که ما قاطعانه ادعا مینماییم که دادخواهی همزاد بشر بوده و با خلقت بشر آغاز و تا کنون ادامه دارد. در این مقطع، بنابر معاذیری نمیتوان به سیر دادخواهی در تاریخ انسان پرداخت. ولی مروری بر نمونههای دادخواهی در مشرق زمین و تآکید بر بستر شرقی دادخواهی و بویژه استناد به جنبشهای دادخواهانه خودانگیختهء منطقوی از مفید یت لازم در دو راستا بر خوردار خواهد بود. یک، الهامگیری و آشنایی با فعالیتهای دادخواهی در گذشتههای نه چندان دور تاریخ کشور و منطقه. دو، تصحیح برداشت و رد این مفکوره که دادخواهی یک پدیدهء غربی است.
یکی از کهنترین و قدیمیترین سند تاریخی منطقه در باب دادخواهی همانا "کتیبه کوروش کبیر" است که از آن به عنوان اولین "منشور حقوق بشر" نیز یاد میگردد. کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد) بهخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و زندانیان، احترام به ادیان و کیشهای گوناگون و گسترش تمدن، چهرهء شناخته شدهء تاریخ است. در اینجا سه فراز از ترجمهء متن کتیبه کوروش کبیر که پیوند عمیق با دادخواهی دارند را برمیگزینیم.
فراز اول: اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشتهام اعلام میکنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من میدهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم را محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من دین، آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملل دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
فراز دوم: من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.
فراز سوم: من امروز اعلام میکنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
در شاهنامه فردوسی، داستان دادخواهی "کاوه آهنگر" در برابر ضحاک ماردوش با زبان شعر و به شکل زیبا بیان گردیده است. هرچند شاهنامه اسطوره و تاریخ، افسانه و واقعیت را درهم میآمیزد، ولی انعکاس موضوع دادخواهی چه در اسطورهها و یا در متن تاریخ نمایانگر قدامت دادخواهی در حوزهء تمدنی ماست. ضحاک ماردوش پادشاه ستمگری که هر روز خوراک مارهای او از مغز دو جوان فراهم میگردید، بر آن شد تا بزرگان کشور را فراخواند و از همۀ آنان گواهی گیرد که جز راه نیکان و نیاکان نپیموده است و سخن جز به راستی نگفته است. گروهی از حاضران از بیم خشم ضحاک بیدادگر گواهی نوشتند، اما همان زمان فریاد دادخواهی به گوش رسید. آزاده مردی بنام "کاوه" که فرزندان او را خوراک مارها کرده بودند و آخرین فرزند او نیز در نوبت قرار گرفته بود، فریاد دادخواهی بر میآورد که:
خروشید و زد دست بر سر ز شاه
که شاها منم کاوهی دادخواه
زنی بر دلم هر زمان نیشتر
ز تو بر من آمد ستم بیشتر
ستم گر نداری تو بر من روا
به فرزند من دست بردن چرا؟
و پیشبند آهنگری خود را بر سر درفش نمود و در کوی و بازار سر به شورش برداشت و مردم را به قیام علیه ضحاک فراخواند. امروز "درفش کاویانی" کاوه آهنگر نماد پرچم دادخواهی است.
در تاریخ منطقه ما از دیرباز به این سو، نهضتها و جنبشهای فکری، اعتقادی و سیاسی بوده اند که نمونههای بارز و مشهود آنرا درنهضتهایی چون نهضت شعوبیه بر علیه برتری جوییهای نژادی خلفای اموی وعباسی، سفید جامگان عیاران، اهل فتوت و عرفان و کاکهها میتوان مشاهده کرد. عیاران خراسان دفاع از مظلومان و ستمدیدگان را در سرلوحه کوششهای خویش قرار میدادند. چنانچه یعقوب لیث صفار میگفت: "من داد را برخاسته ام بر خلق خدای تعالی عز و جل …." هم او بود که بر اساس روایت تاریخ روزهای جمعه بر فیلی سوار میشد و درمیان دشت به میان مردم میگشت. و چون دستور داده بود هرکسی را بر او ستمی رفته است و داد میخواهد و شکایتی دارد، باید لباس سرخ بپوشد تا در نظر آید و من او را پیش بخوانم. هر کسی را که لباس سرخ پوشیده بود، نزد خود میطلبید و ادعا و شکایتش میشنید ورسیدگی میکرد.
تاریخ افغانستان نیز برگهای زرینی از مبارزات عدالت طلبی و دادخواهی را در گنجینه خود به یادگار دارد که هر کدام بمثابه چراغی است فرا راه نسل آینده دادخواهان و دادخواهی. یکی از برجستهترین و زیباترین جلوههای دادخواهی و جنبش عدم خشونت را میتوان در چهره "نهضت خدائی خدمتگار" یا "خدمتگاران خدائی" مشاهده نمود. این نهضت به رهبری پادشاه خان (خان عبدالغفار خان) با تمرکز بر اصلاحات اجتماعی در صدد بهبود وضعیت پشتونها در برابر استعمار بریتانیا در شبه قاره هند بود. پادشاهخان در این مبارزه با مهاتما گاندی از رهبران هند و حزب کانگرس ملی هند همسویی داشت. وی و جنبش مذکور به عنوان یک حرکت اصلاح طلبانه و مخالف عملکرد زور و خشونت از اعتبار و جایگاه ویژهای نزد مهاتما گاندی برخوردار بود. نکتۀ شگفت انگیز در استراتیژی مبارزۀ خان عبدالغفار خان و جنبش خدایی خدمتگارانش به همین ویژگی عدم خشونت در خط مشی مبارزات او برمیگشت. زیرا عبدالغفار خان باور داشت که مبارزه مسلحانه در برابر سربازان بریتانیا نتیجه ای جز شکست را در پی ندارد درحالیکه مقاومت و مبارزه غیر خشونت آمیز هیچگاهی به شکست نمیانجامد. بنابرین، نهضت خدائی خدمتگار با تأثیرپذیری کامل از اندیشههای عبدالغفار خان، باورمند به روشهای غیرخشونتآمیز بمنظور ایجاد تغییر و اصلاحات در نظام اجتماعی بود. عبدالغفار خان در عین باورمندی به اینکه سازگاری میان اسلام و خشونت وجود ندارد، پایههای فکری جنبش خدائی خدمتگار را از متن آموزههای دینی اقتباس مینمود. این نهضت در ذات خود یک حرکت فرقه ای و منحصر به پشتونها و یا مسلمانان نبود بلکه در موارد متعدد و زمانیکه هندوها و سیکها در پیشاور مورد حمله قرار گرفتند، اعضای جنبش جهت حفظ زندگی و دارائیهای شان به آنان کمک نمودند. گوشهی از باورهای عبدالغفار خان در مورد جنبش عدم خشونت را میتوان در جملات زیرینی که از وی نقل و قول گردیده اند، مشاهده نمود.
عبدالغفار خان: پیامبر اکرم(ص) مبعوث گردید و به ما آموزش داد که: مسلمان کسی است که با گفتار و کردارش به دیگران آسیب نرساند، بلکه جهت رضایت و نفع خلق خدا کار نماید. اعتقاد به خدا یعنی دوست داشتن دیگران.
عبدالغفار خان: برای پشتون یا مسلمانی مثل من جای تعجب نیست که متعهد به کیش عدم خشونت باشم. این روش هزار و چهار صد سال پیش توسط پیامبر زمانیکه در مکه بود، عملی میگردید.
سید جمالالدین افغاني (۱۲۷۶ – ۱۲۱۷ هـ ش) بزرگترين متفكر و مصلح اجتماعي شرق ، مردي آزادي خواه و آزاد منش، داراي افكار و عقايد فلسفي و سياسي، طرفدار استقرار دموكراسي در ممالك شرق، طرفدار ايجاد وحدت ميان مسلمين و تشكيل اتحاديه دول اسلامي، تمام مدت عمر خود را صرف بيداري مسلمانان و در مبارزه با استبداد گذراند و پيوسته در حال سفر به شرق و غرب بود. تحلیل افكار و آراء سید جمالالدین باتوجه به نقش فعالی كه وی در بیدارگری مسلمانان داشته، از اهمیت خاصی برخوردار است. میراث فکری بجا مانده از خرمن اندیشههای سید جمالالدین افغان که در تشکل و راهاندازی جنبشهای اسلامی بس تأثیرگذار بوده اند را میتوان در چند عرصه خلاصه نمود:
-
اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرومندی و پیشرفت آنان
-
مبارزه با روحیه تسلیم، گوشه نشینی و بیحرکتی
-
بازگشت به منابع اصیل اندیشه اسلام
-
تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یاد گرفتن علوم جدید
-
مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه جنبش اجتماعی و فكری مسلمانان
-
اندیشه وحدت مسلمانان
مبارزات ضد استعماری مردم ما علیه بریتانیا، جهاد و مقاومت ضد شوروی، قیامهای مردمی بر ضد نابرابریها و بیعدالتیهای استبداد داخلی نظیر مبارزات آگاهی بخش و اصلاح طلبانهی مشروطهخواهان، همه و همه نمونههای روشن دادخواهی درتاریخ کشور ماست. پس از سومین جنگ افغان و انگلیس و رویکار آمدن امیر امانالله خان، زمینهها و امکانات بیشتری بوجود آمد تا دادخواهی پشتوانهی قانونی بیابد. گسستن از رژیمهای خودکامه واستبدادیایکه در آن شخص پادشاه قانون شمرده میشد، گام بلندی بود که با وجود تمامی کمبودیها و کاستیهایی که داشت، ورود به عصر تازهای را نوید میداد.
نوشتن اولین نظامنامه اساسی در سال 1923، ایجاد پارلمان، تعیین صدر اعظم مسئوول و نظایر آن زیربناهایی بود که برای اعمار فردای مترقی وشگوفا ضروری بود. اگر مروری هرچند کوتاه به نظامنامه اساسی دولت علیای افغانستان مصوبهی سال 1923 داشته باشیم درمییابیم که تهداب یک نظام عدالتخواه و مردمی در آنجا گذاشته شده است. درمادهی ششم این اساسنامه گفته شده است که هر کدام از وزرا مسئوول امور متعلقهی شان شناخته میشوند. این نظامنامه فصلی تحت عنوان حقوق عمومیه تبعه افغانستان دارد که آزادی شخصی در دومین مادهی آن به رسمیت شناخته شده است. ماده یازدهم آزادی مطبوعات و اخبارات داخلی را مطابق با نظامنامه مخصوص تضمین میکند. درمادهی سیزدهم همین نظامنامه حق اعتراض جمعی یا فردی مورد تأکید قرارگرفته است. درماده شانزدهم تساوی حقوقی همه اتباع افغانستان در برابر نظام مورد قبول قرار گرفته است. بر اساس ماده سی و نهم این نظامنامه از ضرورت شورای عالی دولت در مرکز و مماثل آن در ولایات سخن رفته است که مرکب از اعضای انتخابی و انتصابی میباشد. در واقع تشکیل شورای دولت در مرکز و ولایات، نخستین گامیست که میتواند مقدمهای برای تشکیل پارلمان باشد. به همین ترتیب در فصل محاکم، در ماده پنجاهم از علنی بودن هر نوع محاکمه و در ماده پنجاه و سوم از آزادی همۀ محاکم از هرنوع مداخلت ذکری به عمل آمده است. اینها همه مواد و مواردی هستند که دادخواهی را سهولت میبخشند و تکیهگاهی برای آن هستند. اساساً وضع قوانین و تحکیم قانونیت در هر سطحی که باشد یک گام مهم در راستای دادخواهیست. در دورۀ امانالله خان اساس یک نظام قانونمند پیریزی شد و تا امروز هر آنچه در این زمینه صورت گرفته است ادامهی کار آن دوره است. هر چند رژیم امانی دوام چندانی نیافت، خطوط اساسیایکه به همت او و یارانش ترسیم شده بود، با کندی و تعلل ادامه یافت. نیات و اهداف در واقع هر نوع کوششی منطقی را که انسانها بخاطر احقاق حقوق انسانی شان درطول تاریخ انجام داده اند، میتوان زیر عنوان دادخواهی فهرست کرد.
روند دادخواهی در زمان کنونی شکل کاملآ سازمان یافته و سیستماتیک و قاعدهمند یافته است. و این در واقع محصول تجربیاتی است که انسانها در طول تاریخ انباشته اند. اما به صورت طبیعی و با درنظرداشت اوضاع و احوال و موقعیت متفاوت کشورها و جوامع انسانی و نیز نبود امکانات یکسان در همه جا و نیز حساسیتهای فرهنگی متفاوت، شیوهها و روشهای متفاوتی برای اجرای آن وجود دارد که اصول و قواعد مشترکی برآنان حاکم است. عصر ما خوشبختانه عصر قانونمداریست وقانونیت جنبهی جهانی یافته است. از همین سبب روشهای متعدد دادخواهی متکی به قانون بوجود آمده است که روند دادخواهی را تسهیل میکند. مهمترین ویژگی عصر ما شاید اقرار حکام و فرمانروایان به حق شهروندی است که در قوانین بسیاری از کشورها مورد تأکید قرارگرفته است. در قانون اساسی ما نیز فصلی جداگانه در این رابطه تحت عنوان "حقوق و وجایب اتباع" وجود دارد که پارهای از مواد آن مثلاً تشکیل احزاب، انجمنها، آزادی بیان، برخورداری از حق د فاع در محاکم عادلانه، حق راهاندازی تظاهرات و نمایشات اعتراضی از جمله ای آنهاست. در اینجا به چند ماده از قانون اساسی از باب نمونه استناد میکنیم:
ماده 33:
اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا می باشند. شرائط و طرز استفاده از این حق توسط قانون تنظیم می گردد.
ماده 34:
آزادی بیان از تعرض مصئون است. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیلۀ گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید.
هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلی آن به مقامات دولتی، بپردازد.
احکام مربوط به مطابع، رادیو و تلویزیون، نشر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی توسط قانون تنظیم می گردد.
ماده 35:
فقره اول این ماده صراحت دارد که اتباع افغانستان حق دارند بمنظور تآمین مقاصد مادی و یا معنوی، مطابق احکام قانون، جمعیت ها تآسیس نمایند.
امروز داد خواهي به صورت سيستماتيك ، علمي ، فرهنگي در مقابل نا برابري هاي انجام مي شود ، مثال بر جسته اين پروسه را فرهنگيان و نهاد هاي جامعه مدنيو حقوق بشر غور به تاريخ 16/9/1389 در چقچران از خود تبارز داده اند كه مي تواند يكي از سطوح داد خواهي را در مجموع به نمايش بگذارد.( اين مطلب در مباحث بعدي به تفصيل بحث خواهد شد.)
در گذشتهها حق شهروندی وجود نداشت و مردم را رعیت مینامیدند که فقط تکالیف مشخصی برعهدهی آنها بود. میتوان گفت که بوجود آمدن حق در برابر تکلیف، یکی از ویژگیهای مهم زمانیست که ما در آن زندگی میکنیم. بر این اساس جریان دادخواهی تدریجاً روند قانونی یافته است و جز در برخی از رژیمهای تمامیت خواه و دیکتاتور و خودکامه، مردم ناگزیر از توسل به شیوههای غیرمسالمتآمیز نیستند. تثبیت حقوق شهروندی در قوانین اساسی بسیاری از کشورها، داعیهی شهروند جهانی را دست کم بعنوان یک ایده درچشم انداز حقوقدانان و متفکرین قرار داده است. با گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، این ایده بیشتر به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر درخواهد آمد. به هر صورت در تاریخ ما نمونههای روشنی از دادخواهی وجود دارد. البته با این تفاوت که این جریان بیشتر جنبه مقطعی داشته است ونتوانسته است استمرار لازم را داشته باشد یا نهادینه شده باشد. مشروطهخواهان شاید اولین جریانی باشد که پس از سالها رکود و خاموشی، به صورت یک جریان پیشرو منبع الهام و آموزش ارزشهای دادخواهانه شده است و کوشش کرده است تا زیر بناهای لازم را برای استحکام و بقای آن فراهم آورد. اما چنانچه دیدیم این نهضت عمر خیلی کوتاه داشت و به آسانی در زیر ضربات استعمار خارجی و استبداد داخلی به همدستی عقبگرایان و محافظهکاران، از هم پاشید. اجزای این نهضت به صورت پراگنده، غیرسازمانی، نامنسجم و اغلباً فردی تا دیرباز ادامه یافت و حتا هنوز هم ادامه دارد. تردیدی نیست که مشروطهخواهان هنوز هم منبع الهامبخش خیلی از جریانات آزادیخواه و عدالتطلب در کشور ما هستند. اما در عبور از روابط، مناسبات و ارزشهای قبایلی حاکم بر جامعه نقشی کمرنگ داشته اند. …………………. ادامه دارد.
با استفاده ازدستنامه آموزشي روشهاي داد خواهي (مجما)
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور