X

آرشیف

پژوهشی حد رجم یا حکم سنگسار در اسلام

مقدمه:

  • چرا واکوی وباز نگری؟
  • آیا مجازات سنگسار زانی یک حکم اتفاقی است یا اختلافی؟
  • مبحث اول جکم مجازات سنگساز زانی وزانیه.
  • معانی رجم.واحصان
  • توضیخ مفنی ومفهوم رجم.
  • احسان چیست ومحصن ومحصنه کیست؟
  • مبحث دوم دیدگاه حامیان مجازات سنگسار.
  • دلا ئل اثبات حد  رجم از نشر موافقان مجازات سنگسار.
  • مبحث دوم مخالفان مجازات سنگسار.
  • نام برخی دانشمندان مخالف سنگسار.
  • معنی ومفهوم رجم واحصان از دیدگاه مخالفین مجازات سنگسار.
  • دکتور شقیطی وملا حظات آن.
  • معنی رجم از دید مخالفین مجازات سنگسار.
  • کار برد واژه رجم در آیات قرآن.
  • معنی ومفهوم احصان از دید مخالفان مجازات سنگسار.
  • نقد ونظر
  • نا ساز گاری مجازات سنگسار با حکم آیات صریح قرآن
  • نا ساز گاری رجم با سنت پیامبر اسلام ص.
  • مبحث چهارم مقایسه دیدگا ها ونتیجه گیری.

 

مقدمه:

درین نوشته تحقیقی وپژوهشی، حد رجم را تعریف ،دلائل، شرائط  وامکانات اثبات  وعملی شدن این حد شرعی را مورد پژوهش وبررسی قرار میدهیم .مسلمانان  درعصر حاضر به وا کاوی وبازنگری پاره از احکام شرعی که از رهگذر مستندات ودلا ئل اثبات مبهم ومورد اختلاف اند نیاز شدید است ، زیرا در دوام تاریخ از اثرآرایش وپیرایش احکام دین توسط برخی مفتیان در باری وپیروان نا آگاه  قسمتی از احکام شرعی ما هیت عوض کرده  وبرخی احکام ومناسک دین با ذوق وسلیقه  وخواستهای انسانی آلوده گردیده  گاهی فرض در سیمای مستحب ، جائز در حکم واجب  ویا  یک امر مباح بجای فرض استاده است. آنچه در ادامه می آید  تحقیق و پژوهش مفصلی است پیرامون حکم رجم ویا سنگسار در اسلام  و اینکه رجم چه معنی دارد، ریشه آن از لحاظ تاریخی   از سر چشمۀ  کدام یکی ازادیان ومذاهب آب میخورد،. لذا ین پژوهش آزاد بدون در نظر داشت مصلحت حکام ،خلفاء، آمراء .وتقدس خشک به گذشتگان بنام خلیفه ومجتهدین صورت میگیرد .لذا این واکاوی بر بنیاد نصوص روشن قرآن وحدیث، ،منطق سالم  ودر خور عقل استوار خواهد بود    مخالفت کردن ورائی مغایر نظر دیگران دادن وحتی نقد کردن اجتهاد  گذشتگان گناه نیست چه بسا اجتهاد ها با خواست، نظر وغرض حکام وقت آلوده است.

 

چرا وا کاوی باز نگری؟

منی نویسنده با ملاحظه آیات قرآن عکس العمل پیامبر اسلام در مورد جاری ساختن حکم رجم در اسلام ومشروعیت آن شک کرده ام لذا لازم دانستم  آیات وروایات ومفاهم شانرا دوباره در فضای آزاد بدون فشار حاکم ومجتهد بازنگری ویافته های خودرا با مسلمانان شریک سازم . تا جا ئیکه ملاحظه میشود در دوام تاریخ خلفاٌ وحکام  مفتی خاص بنام مفتی در بار داشته اند تا  اعمال وکردار حاکم را با حنای دین رنگین ووجوب آنرا بر دیگران تحمیل کنند . نویسنده  مطلب تحقیقی فعلی پیرامون حکم رجم در اسلام به این باور است که  مسائل نظری ، فقهی و اجتهادی  از هر نوع که باشد  باید براساس مبانی و ادله شرعی  بازنگری وغبار دست برد حاکمان از چهره احکام بر داشته شود.  نظر مخالف در مسائل نظری یک امر طبیعی بوده باید به صورت آزادانه مطرح گردد؛ زیرا درک حقایق، اصلاح اندیشه‌ها و نظریات، از راه بحث‌های علمی، تبادل افکار و تفاهم کامل میسر میگرد نه تقدس خشک پیشوایان مذهبی  ویا ترس از خشم حاکم.

از آنجا ئیکه قرآن کتاب زمانه هاست باید هدایات واحکام آن پاسخگو ی نیاز های روز وروشنگر زوایای تاریک  همه ابعاد حیات  اجتماعی، سیاسی واعتقادی افراد جامعه باشد.مثلا وقتی از حکم نماز قصر در سفر وشرائط آن صحبت میکنیم با ید تفاوت اجتهاد آنزمان را که با قدم شتر سنجیده میشد واجتهاد این زمان که با بلندی و سرعت طیاره وموشک به سنجش گرفته میشود یک مقایسه داشته باشیم. این تحقیق اگر با نقد گذشتگان همراه است معنی اش نقد بزرگان دین نیست بلکه سره کردن روایات ونجات آن از دست برد آرزو ها وخواستهای حاکمان  مستبد،زور مندان ، زر مداران واحبار ورهبان است .هر چند حا میان حد رجم  به این باور اند که  دشمنان اسلام  با استناد به برخی آیات منکر حد رجم اند. باید عرض کرد که  دشمنان دین از آیات قرآن استمداد نمی جویند  این بر چسپ چقدر زننده است دشمنان اسلام با تمسک به آیات:مگر دشمن اسلام آیات را برسمیت میشناسد؟خوب  اگرمنکرین  یا مخالفین حد رجم به آیات صریح تمسک جسته  باشند باید مورد ارج واحترام باشند . در حا لیکه حا میان وموافقین مشروعیت سنگسار  از شان نزول آیه وحدیث فعلی پیامبر آنهم در حق یهودان وروایت واحد حضرت عمر رض  استفاده میکنند.که در ادامه تحقیق بیشتر مورد تحلیل وتحقیق قرار میگیرد.

 

آیا حد رجم یک حکم اتفاقی است یا اختلافی ؟

هر چند اغلب مجتهدین وعلمای اسلام در مسیر تاریخ  شعار سنگسار را با شرائط سخت وغیر محتمل آن به دیگران نقل کرده اند امکا این حکم برای همیش ازمباحث پيچيده واختلافی است که  درباره جزئيات آن اختلاف نظر فراوانی ميان مکتبهای فقهی سنی و شيعی وجود دارد.ولی در قرآنکریم من حیث نخستین منبع شریعیت هیچ آیه وحکمی بنام رجم زانی وزا نیه وجود ندارد.

. ﺣﮑﻢ ﺭﺟﻢ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺩﻋﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻨﺎﻗﺾ ﺑﺎ ﺁﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ، ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ شماری ﺍﺯ ﻓقیهان سرآمد روزگار ﺑﻮﺩﻩ ، امام ﺷﺎﻓﻌﯽ ﻣﺘﻮﻓﺎﯼ۲۰۴ﻫـ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ‏«اﻷٌﻡ» ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺨﺎلفت ها ﺍﺷﺎﺭﻩ کرده است و می گوید: برخی در حکم سنگسار تردید کرده و گفته اند ﮐﻪ مرد یا زن زناکار ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ،چون در قرآن آیات صریح وجود دارد که مجازات  زانی وزا نیه را بعد از اثبات صد دره ویا هم حبس در خانه تعیین کرده است.هیچ آیه روشنی بخاطر رجم وجود ندارد.که بعدا بطور مفصل ذکر میشود.خوب اگر باور ما این باشد که در قرآن آیات روشن وصریح بخاطر اثبات حد زنا بنام جلد وحبس  وجود دارد چرا بخاطر  مصلحت وقد سیت شخصیت های بعد از پیامبر اسلام از تحقیق وتفحص درین زمینه کوتاهی کنیم. همین اختلاف دیدگاه مجتهدین وواقعیت های تاریخی مارا وا میدارد تا این موضوع را از منظر منطق وواقعیت ها ونیاز های روز زیر ذره بین بگیریم. به ببینم جزم در عقیده با عث شده  تا با در نظر داشت شئوناتت حاکم بر جامعه صدر اسلام که با رسوبات فر هنگی یهود وشرک آمیخته بود حد رجم اجرا شده ویا واقعا حکم قطعی درین زمینه وجود دارد.

 

مبحث اول حکم سنگسار در مجازات زنا:

موضوع  مورد بحث حکم ویا حد رجم وسنگسار است که در عصر حاضر که بحث حقوق بشر ومبارزه علیه خشونت شعار جامعه مدنی وخوراک رسانه ها است  با داشتن موافقین ومخا لفین  بحث بر انگیز شده، بر حسب پندار ویافته های دینی برخی فقها و پیروان شان ، ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﯾﺎ رﺟَﻢ ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﺯﻧﺎﯼ ﻣﺤﺼﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ ﺗﺤﺖ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺧﺎﺹ ﺍﺣﺼﺎﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺮﺍﯼ  حکم مجازات زنا نزد بسیاری از فقها ومجتهدین تشیع وتسنن رجم ویا سنگسارپیشبینی شده است .، سنگساری که به معنی کشتن توسط  پر تاب سنگ بر زانی وزانیه  باشد .درمورد اینکه رجم  از حدود شرعی است در اوائل کمتر ودر اواخر یا عصر حاضر ایراد ها وملاحظات بیشتری از طرف برخی دانشمندان ومحققین مطرح شده  وباور بر این است که  مسلمانان درین مورد تحقیق لازم انجام نداده اند. درین مبحث  بعد از تعریف وتحلیل واژه های رجم واحصان  نظریه هردو طرف موافق ومخالف حد رجم را  به تحلیل وبر رسی نشسته وبه ترازوی اسناد، عقل ومنطق سبک وسنگین میکنیم. نخست لازم است معنی ومفهوم واژه های مرتبط چون رجم واحصان را هم بفهمیم .

 

نگاهی به مفهوم رجم واحصان.

اول رجم: رجم: در فرهنگ فارسی معین سه معنی دارد  1 – سنگسار کردن . 2 – دشنام دادن . 3 – طرد کردن ، راندن

درفرهنگ فارسی عمید هم سه معنی دارد. ۱.(فقه) سنگسار کردن همسرداری که مرتکب زنا شده.. 2-  سنگ زدن. 3- فحش دادن؛ دشنام دادن.

اصطلاحا ویا معنی شرعی رجم: سنگسار یک مجازات شرعی می باشد که از طریق پرتاب سنگ بر مجرم  طی مراسم خاصی صورت می گیرد. این مجازات یک نوع کیفر  ومجازات شرعی است که طبق شرائط  بر زناکار محصن و محصنه اعمال می شود.

از آنجا ئیکه شرط اساسی وذانی تطبیق حکم رجم  بر مرتکبین عمل زنا از طرف فقها  (محصن  ومحصنه) بودن مرد وزن یعنی زن دار، آزاد، عفیف   از متن آیه های قرآن پنداشته شده  ودر مورد معنی ومفهوم  احصان نزد فقها ومجتهدین وزبان شناسان اختلافات زیاد وجود دارد بهتر است قبل از وارد شدن به عمق قضیه  به مفهوم  محصن ومحصنه  نیز آشنائی پیدا کنیم.

 

احصان چیست ؟ محصن ومحصنه کیست؟

محصنة.  در فر هنگ عمید .محصنه زن پارسا. (منتهی الارب ).زن عفیفه و باحیا. (ناظم الاطباء).
محصنة. دارای بازوی استوار. دیوار استوار به گرد کشیده محکم . قلعه حصین : لایقانلونکم جمیعاً الا فی قری محصنة او من…)

محصنه یعنی زن شوهرکرده : امراءة محصنة. (منتهی الارب ) زن باردار شده. زن آزاد وشوهر دار (ناظم الاطباء). (زن پارسا. (زمخشری )..

در اصطلاح فقهاء محصن ومحصنه به مرد وزن متزوج ومتأهل گفته میشود.  محصنه زن بالغ و عاقلی است که در عقد نکاح مرد باشد.

 

مبحث  دوم  تعریف رجم از دیدگاه حا میان مجازات سنگسار

حالا که از درک مفهوم واژه ها فارغ شده ایم به  تعریف حد رجم می پردازیم .در نزد طرفداران وحا میان  مجازات  سنگسار رجم یعنی  سنگسار شخص زانی  به قصد کشتن ومعنی محصنه ومحصن به معنی متأهل یا زن دار وشوهر دارتعبیر شده است.  بناءٌ معنی طرد ودور کردن  در رجم ومعنی عفیف وپاکدامن ویا مصئونیت در تعریف محصن ومحصنه که در ترجمه  قبلی بکار رفته بود اینجا  محل اعراب ندارد.لذا رجم را چنین تعریف کرده اند.

رجم در لغت به معنای  زدن یک انسان محکوم با سنگ  به قصد کشتن  است. به عقیدۀ این گروه در قرآن كلمه رجم فقط به معنای كشتن آمده است.  چون در گذشته رسم بر اين بود كه هر مردی را كه می خواستند بكشند او را با سنگ می زدند و می كشتند و لذا به مرور زمان به هرگونه قتلی رجم يعنی سنگسار گفته شده.

در اصطلاح فقها  رجم  مجازات زنا است یعنی  آن  حکم شرعی  را  گويند كه اگر مرد ویا يا زن همسردار (محصن و محصنه) زنا كردند به اساس اقرار ویا شاهد جرم شان ثابت شد بايد آنان را به صورت سنگسار نمودن (رجم) بكشند. يعنی آنقدر به آنان سنگ بزنند كه تا كشته شوند و اين از اطلاق كلمه رجم  استنباط شده.

 

دلائل اثبات حد رجم از نظر موافقان:

آنعده ازفقها ومجتهدین که بر فرضیت حکم رجم تا کید دارند منبع مشروعیت ادعای شان قسما به تجارب تاریخی وبرخی روایت های بر میگردد  که از زمان پیامبر اسلام وخلفای راشدین بیاد گار مانده  ومدعی اند که  این حد در چند مورد معدود توسط رسول خدا ،خلفای راشدین چون حضرت عمر وحضرت علی بر اثر ادعا وفشار خود زانی ها  انجام یافته ، درین بخش به ذکر دلائل اثبات مجازات از طرف حامیان مشروعیت حد رجم در مجازات زنای محصن ومحصنه می پردازیم.

1-  دلیل اول حدیث فعلی پیامبر اسلام : در روايات آمده  كه پيامبر اسلام  دو نفر يهودی و نيز شخصی به نام ماعز و زنی به نام غامديه (از قبيله بنی غامد) را سنگسار نمود تا اینکه  مردند. ومتن این حدیث قرار ذیل است.

قال ابوهریره رضی الله عنه  جاء ماعز بن مالک إلی النبی (ص) فقال إنی زنیت فاعرض عنه ،ثم قال إنی زنیت فاعرض عنه، ثم قال إنی زنیت فاعرض عنه ثم قال قد زنیت فاعرض عنه حتی أقر أربع مرات فأمر به أن یرجم فلما أصابته الحجارة أدبر یشتد فلقیه رجل بیده لحی جمل فضربه فصرعه فذکر للنبی (ص) فراره حین مستة الحجارة قال فهل لا ترکتموه؛”

ترجمه: ابوهریره می‌گوید ماعز بن مالک خدمت پیامبر (ص) رسید و به او گفت من زنا کردم؛ پیامبر ص از او روی گرداند. باز گفت من زنا کردم؛ دوباره از او روی گرداند. سپس تکرار کرد؛ این‌بار هم پیامبر از او روی گردانید. او پس از این‌که چهار مرتبه اقرار به زنا کرد، پیامبر دستور رجم او را صادر کرد و او را سنگسار نمود. همین‌که مورد اصابت سنگ‌ها قرار گرفت، پشت کرد و پا به فرار گذاشت. فردی که استخوان شتری را در دست داشت، پس از آن‌که به او رسید آن را بر او کوبید و مرد. جریان را به پیامبر (ص) خبر دادند. حضرت فرمود چرا او را رها نکردید.؟ یعنی وقتیکه فرار کرده بود دیگه تعقیب کردن لازم نبود.

مانند این خبر را عبدالله بن بریده از پدرش روایت کرده است ، تنها فرقی که با این خبر دارد، این است که رسول خدا (ص) در این خبر از قوم و خویشان ماعز درباره عقلش پرسید، آنها به عقل او شهادت دادند و وقتی که  ثابت شد او عاقل بوده، پیامبر دستور رجم وی را دادند.

 

اول:آیت که در قر آن نیست : روایت  فقها  ازعمر فاروق  خلیفه دوم اسلام  مبنی بر اینکه یک آیت هست که همه فراموش کرده اند . در صحیح بخارى و صحیح مسلم نقل شده است که  عمر فاروق گفت: “ (فان آية الرجم ثابتة كما في البخاري عن عمر قال: إن الله بعث محمدا صلى الله عليه وسلم بالحق، وأنزل عليه الكتاب، فكان مما أنزل الله آية الرجم، فقرأناها وعقلناها ووعيناها، رجم رسول الله صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده، فأخشى إن طال بالناس زمان، أن يقول قائل: والله ما نجد آية الرجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضة أنزلها الله، والرجم في كتاب الله حق على من زنى إذا أحصن من الرجال والنساء، إذا قامت البينة، أو كان الحمل، أو الاعتراف. كما في سنن ابن ماجه: عن ابن عباس قال: قال عمر بن الخطاب: لقد خشيت أن يطول بالناس زمان حتى يقول قائل: ما أجد الرجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضة من فرائض الله وقد قرأتها: الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة، رجم رسول الله صلى الله عليه وسلم، ورجمنا بعده. والحديث صحیحه الألباني.

ترجمه: خداوند ج حضرت محمد ص را بحق فرستاد وقرآن را بر وی نازل کرد از جملۀ ایات که بروی نازل شده یکی آیه رجم است پس ما آنرا خواندیم و فهمیدیم و درک کردیم و پیامبر صلى الله علیه و سلم آنرا انجام داد و ما نیز بعد از او انجام دادیم، و من میترسم پس از مدت زمانى کسى بگوید: قسم به خدا که آیه رجم را در قرآن نمیبینیم، و سپس با ترک کردن این فریضه گمراه میشوند، و رجم در کتاب خدا واجب است بر محصن (کسى که ازدواج و جماع کرده باشد) زن و مرد، اگر دلیل اثبات شود، و یا زن حامله شود، و یا کسى اعتراف کند.”

و در روایت ابوداوود (آمده است که سپس گفت: قسم به خدا، اگرترس این نبودی که مردم بگویند ( عمر قرآن را اضافه کرده است آیه رجم را در قرآن مینوشتم”)و امام بخارى در کتاب “احکام” بصورت تعلیق (یعنى بدون سند) روایت کرده است که سپس عمر گفت: “اگر بجز این نبود که مردم بگویند عمر قرآن را اضافه کرد، آیه رجم را با دستم مینوشتم..

 

دوم :یکی از دلا ئل اثبات حد رجم روایت ابی بن کعب یکی از کا تبان وحی است  که چنین گفته(وعن أبي بن كعب ـ رضي الله عنه ـ ‏قال: كانت سورة الأحزاب توازي ‏سورة البقرة، فكان فيها: الشيخ ‏والشيخة إذا زنيا، فارجموهما البتة. رواه ابن حبان‏ وصححه الألباني.

ترجمه: سوره احزاب مانند سوره بقره طولانی بود.در بین آن سوره  همین کلیمات بود.که  هرگاه مرد وزن پیر زنا کردند بعد از اثبات سنگسار شوند .روایت از حیان وصحه گذاشته بر آن البانی

 

سوم: استفاده ازشأن نزول آیه 43 سورۀ  ما ئده: وَ کَيْفَ يُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فيها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنينَ)

تفسیر نمونه: این آیه بحث درباره یهود را در مورد داورى خواستن از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که در آیه قبل آمده بود تعقیب مى کند و از روى تعجب مى گوید: چگونه اینها ترا به داورى مى طلبند در حالى که تورات نزد آنها است و حکم خدا در آن آمده است( .و کیف یحکمونک و عندهم التوریة فیها حکم الله )
باید دانست که حکم مزبور یعنى (حکم سنگسار کردن زن و مردى که زناى محصنه کرده اند) در تورات کنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است .تعجب از این است که آنها تورات را یک کتاب منسوخ نمى دانند، و آئین اسلام را باطل مى شمرند با این حال چون احکام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها کرده و به سراغ حکمى مى روند که از نظر اصولى با آن موافق نیستند. و از آن عجبتر اینکه بعد از انتخاب تو براى داورى ، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمى پذیرند.(ثم یتولون من بعد ذلک ).حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند و گر نه با احکام خدا چنین بازى نمى کردند.(و ما اولئک بالمؤ منین.)

حامیان حد رجم میگویند رجم 2400 سال قبل از میلاد رائج بوده  ودر ادیان ابرهیمی خصوصا یهودیت نیز تطبیق میشده و در شریعیت اسلام از ده ها روایت فقهی استمداد جسته اند که قوی ترین شان همین سه مورد است.یعنی حدیث فعلی پیامبر ص روایت  عمر فاروق واستناد به شان نزول آیت که این حکم در تورات بوده ودر شریعیت اسلام نیز قابل تطبیق میباشد.

 

مبحث سوم  مخالفین حد رجم :

به نظر مخالفین سنگسار از سنت‏هاى زشتِ  و به یادگار مانده از قوم یهود است  که در اوائل  پیامبر اسللام من حیث بزرگ مدینه بر خلاف میل وعلاقه بالای یک ویا دو نفر براساس خواست واصرار خود شان  که به احکام یهودیت باور داشتند تطبیق کرد و بعدا خلیفه دوم بخاطر توجیه روش سختگیرانه  اول عمل پیامبر ص را حدیث فعلی خواند وبعد گفت  یک آیت از قرآن مانده که میخواهم آنرا شامل قرآن سازم  اما واقعیت این است که حدیث فعلی پیامبر با نزول آیه دوم سوره نور که حکم صریح در مورد زانی وزانیه است دیگر مورد ندارد ورجم هم  ربطى به اسلام ناب محمدى ندارد .پیغمبر اسلام هم به اساس احکام وآموزه های اسلام حکم رجم را تطبیق نکرده بلکه مطابق شرائط آنزمان که فرهنگ یهودیت در یثرب حاکم بود بر یهودیان تطبیق کرده هیچ وقت بر اجرای آن حکم نکرده است . به همین دلیل بسیاری ازآموختگان الازهر، سنگسار را سنتی تلمودی دانسته و جایگاهی در تشریعات اسلامی برای آن قائل نیستند. لازم است که نام برخی از دانشمندان وپژوهشگران مخالف رجم  را که بیشتر متاخرین اند درین مقال یاد آور شوم.

دا نشمندان کشور مسلمان که مخالف حکم رجم اند.

  • امام شافعیاز فقهای اهل سنت ، متوفای ۲۰۴هـ در کتاب «الأٌم» و «جماع العلم» به این مخالفتها اشاره می‌کند: «نَصَّ بَعْضُ النَّاسِ علماء عَلَی أَنْ لَا رَجْمَ عَلَی زَانٍ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی {الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ} [النور.
  • محمد ابو زهره: برای اولین بار در سال 1972 لیبیا یکی از فقهای جامعه الازهر مصربنام محمد ابو زهره در پیشگاه صد ها عالم ودانشمند ومجتهد بطور اشکارا اعلان کرد که شخصا از حکم رجم منکر هستم که با عکس العمل برخی فقها مواجه شد.ازان جمله شیخ فوأد عبدالولی فقیه یمنی بود گفت رجم  یک سنت فعلی مؤکده است که از فعل پیامبرص وخلفا ثابت است و قابل بحث وباز نگری نیست.وبه داستان ماعز بن مالک وروایت عمر فاروق اشاره کرد که قبلا یاد آوری شد.
  • از میان دانشمندان آهل سنت احمد صبحی منصور، استاد سابق دانشگاه الازهر، سنگسار را مخالف اسلام می‌داند و معتقد است که چنین تشریعی حتی در تورات حقیقی هم وجود نداشته‌است[.
  • فقیه معاصر، طه جابر العلوانی، رئیس پیشین مرکز جهانی اندیشه اسلامی نیز با حکم سنگسار مخالف است.
  • حسن ترابی، فقیه سودانی و از رهبراناخوان المسلمین سودان، نیز سنگسار را عقوبتی غیر اسلامی می‌داند[
  • مصطفی الزلمی، فقیهکرد عراقی از دیگر دانش‌آموختگان الازهر و استاد دانشگاه بغداد، در تحقیقی مفصل به اثبات غیر اسلامی بودن حکم سنگسار دست یازیده‌است.[.
  • محمد الشحرور، قرآن‌شناس سوریا ئی هم معتقد است که حکم سنگسار از تحریفات یهودیان یثرب بوده که به تدریج وارد فقه مسلمانان شد.[۴۷] شحرور معتقد است که سنگسار خیلی قبل‌تر از شریعت اسلام توسط عیسی نسخ شد[۴۸] الشحرور در فصل دوم کتاب «فقه المرأة» سنگسار را مخالف نصوص قرآنی مربوط به زنا می‌داند.[۴۹.
  • برخی از فقیهان سنی ایران مانند احمد مفتی‌زاده و ناصر سبحانی منکر سنگسار بودند. جمال البنا[۵۰] و ابوزهره[۵۱] هم از دیگر مخالفان حکم سنگسار در میان اهل سنت می‌باشند.
  • نصر حامد ابوزیدقرآن‌شناس مصری در کتاب (دوائر الخوف ص۱۹۲) دربارهٔ اینکه مجازات سنگسار جزء تشریعات اسلام باشد تردید کرده‌است.
  • عبدالله العلایلی از فقیهاناهل سنت لبنان نیز در اواخر عمر این حکم را خارج از تشریعات اسلام و در تضاد با قرآن معرفی کرد (أین الخطأ ص۸۰ ـ دارالجدید) شیخ عبدالله العلایلی معتقد است که تنها مستمسک موافقان سنگسار، احادیثی است که از درجه حَسَن عبور نکرده‌اند. او دربارهٔ حدیث رجم ماعز می‌نویسد: «این حدیث با عبارت (طهرنی یا رسول‌الله!: مرا تطهیر کن!) وارد شده. این نوع استعمال سخن، از تعبیرات اسلامی نبوده بلکه در میان ملل سابق شناخته شده بود» (أین الخطأ ص۸۱)…

دکتور شقیطی وملا حظات آن :

دکتور شنقیطی: محمد بن مختار شنقیطی موریتانیایی تبار و مقیم دوحه ی قطر است. وی که دانشنامه ی رشته های فقه،اصول، مدیریت و مترجمی زبان های عربی،انگلیسی و فرانسوی را در کارنامه ی آموزشی و علمی خود دارد، دکترای ادیان رااز دانشگاه تگزاس گرفته و هم اکنون استاد تاریخ ادیان دانشکده پژوهش های اسلامی دوحه و رییس دپارتمان حقوق و اخلاق قطر است ملاحظات ذیل را در مورد حکم سنگسار بر جسته ساخته.

  1. اول : مجازات سنگسار از جمله  دغدغه های بزرگ فقهی در تاریخ اندیشه ی اسلامی است که بارزترین نمونه آن  نادیده گرفتن محکمات قرآنی و پیروی از روایات و اخبار مضطرب است.
  2. مجازات زنا در قرآن کریم دربین سه گونه مجازات متغیر است.
  3. الف) تازیانه یا دره  زن و مرد زناکار؛ چنان که می فرماید:”فاجلدوا کل واحد منهما آیه 2 سوره نور
    ب) خانه نشین کردن اجباری زنان زناکار؛ چنان که می فر ماید:”فامسکوهن فی البیوت” آیه 15 و16 سوره نساء.
  4. ج) تنبیه مرد زناکار؛ چنان که می فرماید:”فاذوهما) مجازات های (قرآنی) چون خانه نشین کردن زنان و تنبیه مردان زناکار توسط فقیهان بدون دلیل روشن منسوخ وکنار گذا شته شده باید توضیح داده شود که حکم این آیات چطور کنار گذاشته شده.مجازات سنگسار با روح وجوهر متن قرآن در تضاد است .اگر سنگسار را حکم شرعی برای مجازات حد زنا بدا نیم درانصورت آیات که مجازات زانی را دره ویا حبس خانه حکم کرده است ما هیت خودرا از دست میدهند. در حقیقت به صورتی ضمنی به تحریف قرآن حکم شده  است و مفاد غالب روایات و اخبار سنگسار مفید چنین چیزی است.
  5. : نمونه دیگر این که عمر رض میگوید: اگر بیم آن را نداشتم که مردمان بگویند عمر چیزی بر قرآن افزوده است، آیه  سنگسار را با دستان خویش در آن می نگاشتم!  شاید کسا نیکه پیش روی شان حاضر بودند گفته باشند أحسن یا خلیفه اسلام  اما حالا که خلیفه نیست وسایه ترس دره عمری از سر ما دور است ،میگو ئیم خیلی جسارت خطر ناک است که کسی بعد از پیامبر ص ادعا کند که دلم میخواهد این را در قرآن اضافه کنم.اما از ترس طعنه مردم اضافه نمیکنم .حالا اگر از اضافه کردن لفظ مکلاحظه میشود چرا در تطبیق حکم بدون دلیل ولفظ ملاحظه نمیشود؟ اگر لفظ آنرا در قرآن ننوشته اند حکم آنرا عملی کرده که قابل ملا حظه است .راستی چطور ممکن است چیزی که بنام قرآن از زبان پیامبر اسلام شنیده نشده.در زمان ابوبکر صدیق هم در موردش بحث نشده اما در زمان خلیفه دوم به حکمش من حیث آ یت قرآن فراموش شده عملی میشود؟ ویا اینکه به روایت اتکا شود که عائشه رض گفته همین آیه بوده ولی از خانه ما گم شده>چرا عائشه رض این موضوع را به پدر خود ش نگفت که خلیفه اول بود ولی در وقت خلیفه دوم گفته.وچرا بعد از حضرت عمر فاروق که قرآن توسط حضرت عثمان جمع وتدوین میشد  این آیه را ضمیمه قرآن نکردند؟
  6. : روایت رجم به این دلیل مضطرب وقابل مکث است که  کیفر زنای محصنه را زدن سنگ  تا سر حد مرگ قرار داده است در حالی که قرآن کیفر زن  غیرمحصنه را نصف قرار داده است، آیا می توان مرگ را نصف کرد ویا سنگ هارا حساب کرد؟!پس به درستی فهمیده میشود مجازات زانی باید حدی باشد که قابل محاسبه وتقسیم باشد.
  7. : ماجرای غامدیه مشحون از تناقض و غموض است. نخستین آن تضارب روایات مبنی بر این که زن مرجومه غامدیه بوده یا جهنی! و آیا این دو یکی هستند یا دو ماجرای متفاوت از یکدیگر اند این هم مغشوش ومشکوک است
  8. . علامه جوزقانی در کتاب “الاباطیل و المناکیر” در روایت داجن که به روایت از ام المومنین عایشه وارد شده است، طعن زده و آن را روایتی باطل قلمداد نموده است چطور ممکن است آیه قرآن به صدر وسینه حافظان وکا تبان قرآن نباشد ودر یک روایت گفته شود که کبوتر ویا مرغ آنرا خورد این درست نیست ..چون مغایر مفهوم آیه ( إنا نحن نزلنا الذکر وإنا له لحافظون) است
  9. : هر گا کسی  کمترین ذوقی در زبان و ادبیات عربی داشته باشد و آیه ی قرآن را خوانده باشد که بعد از فرضیت تازیانه می گوید”ولاتاخذکم بهما رافه” می داند که شلاق به اندازه کافی مجازات شدیدی است و مجازات سنگین تری برای زنا وجود ندارد. که خداوند ج میفر ماید از اثر این شدت  کدام ملا یمت وترحم در دل شما ایجاد نشود.
  10. : بسیاری از مقلدان که انکار روایات و اخبار سنگسار وارده در بخاری و مسلم را قبیح شمرده و آن را ناپسند دانسته اند در حالی که نمی دانند قبل از ما دارقطنی قریب به صد روایت آن ها را منکر شده است و حتی ابن تیمیه و آلبانی نیز روایت هایی از آن ها را منکر شمرده لذا این سوال ها  پاسخ میخواهد که امام بخاری چند حدیث را جمع آوری  واز بین آنها چند چند حدیث را من حدیث ضحیح  انتخاب کرد دلیل حذف باقیمانده چیست ودلیل تا ئید  احادیث موجود چیست واگر دلیل پیدا شود که با عث جرح وحذف حدیث شود اجازه است حذف شود ویا خیر واینکه منبع تا ئید صحاح سته کدام مرجع است؟
  11. : شیخ محمد ابوزهره که از فقیه ترین فقها به مدارس و مکاتب فقه اسلامی در سده بیستم است، مجازات سنگسار را منکر شده و آن را مجازاتی یهودی  دانسته است نه اسلامی..اگر روایت ابی ابن کعب را قبول کنیم که سورۀ احزاب به اندازه سوره بقره طولانی بوده از جمله آیه رجم جزء سوره احزاب بوده باید این سوال مطرح شود که باقیمانده سوره کجاست .چرا از بین همه تنها رجم را پیدا کرده اند؟ اگر این بخش خشن آنرا که رجم است ثابت بدانیم چرا قسمت های رحمت وشفت ومهربانی حذف شده .این روایت مضطرب وسوال بر انگیز است.
  12. حدیث فعلی پیامبر ص احتمال خصوصیت را دارد که مربوط به شخص پیامبر ص درست مثل تعدد ازواج النبی که در حق امت صدق نمیکند. ویا اینکه مسئله رجم درست مااند همین تعدد ازواج بود که بر حسب عادت ورسم قبل از اسلام اجازه بود هرچه زن در نکاح باشد که با نزول آیه فأنکحوا ما طاب لکم من النساء ) نکاح یا ازدواج محدود شد .لذا رجم هم قبل از نزول آیه دوم سوره نور بر حسب رسم ورواج قبل از اسلام اجرا میشده وحتی پیامبر اسلام ص بر بنیاد همان رسم ورواج بدون تمایل وتشویق اجرا کردند ولی با نزول آیه جلد که مجازات زانی وزانیه را صد دره تعیین کرد دیگر حکم بر حسب رواج ویا شریعیت ادیان سابق جواز ندارد.

معنی رجم از دیدگاه مخالفین  مجازات (سنگسار)

از نظر مخالفین مجازات سنگسار معنی رجم تنها کشتن با پرتاب سنگ نیست بلکه  این کلیمه در قرآن به چندین معنی آمده است مثلا نفرت ،دور کردن از محیط زندگی، زدن سنگ به قصد تهدید واظهار بیزاری وتنفر نیز میباشد.که چندین بار در قرآن ذکر شده ودرفر هنگ  عمید نیز چندین معنی دارد که یکی کشتن است.متبافی اظهار نفرتـ زدن به سنگ بخاطر دور راندن.طرد کردن .

از مفهوم بسیاری آیات بر میاید که رجم  زدن ودور کردن کسی  از خود، از محیط زندگی وجامعه است .کسی را به سنگ زدن علامت تنفر نسبت به آن است که آنرا از خود دور کنیم نه اینکه بکشیم.. طور نمادین از بابت همه گناهان و زشتی ها و جنایت ها نفرت خود را بیان کنیم نه این که برای نفرت از یک گناه، خود به یک جنایت، آن هم سنگدلانه متوسل شویم. همچنان که رمی جمرة ابراهیم نیز پرتاب سنگریزه به سوی شیطان به قصد راندن اش بود تا او را وسوسه نکند، نه این که از ترس هوای نفس با انجام قتل عملاً فریب شیطانی را خورده باشیم که اینبار در جامه شریعت و سنت و مذهب، ما را فریب می دهد و از فطرت الهي كه همان وجدان ماست، دورمان سازد! به همین سبب، در قرآن نیز هیچ حد سنگساری برای هیچ جرم و گناهی سفارش نشده است، حتی برای محاربه با خدا؛ و برای زنای محصنه نیز در ابتدا محبوس کردن در خانه و سپس تازیانه ذکر شده است.که در جایش ذکر شده است.

 

واژۀ رجم درآیات قرآن ومعانی آن:

1-  آیه 20 سوره دخان( وإنی عذت بربی وربکم أن ترجمون«و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم». منظور از سنگسار درینجا طرد ودور راندن ویا هم زدن است با سنگ نه کشتن.

2 – آیه 91 سورۀ هود (قالوا یا شعیب ما نفقه کثیرا مما تقول وإنا لنراک فینا ضعیفا ولو لا رهطک لرجمنک وما انت علینا بعزیز 91«گفتند ای شعیب بسیاری از آنچه می گویی درنمی یابیم و تو را در میان خود ناتوان می بینیم؛ و اگر خاندانت نبود، بی شک سنگسارت می کردیم و تو نزد ما عزیز نیستی». باز هم همان معنی ومفهوم که راندن است.

3— آیه 20 سورۀ کهف (إنهم إن یظهروا علیکم یرجموکم او یعیدو کم فی ملتهم ولن تفلحوا إذا ابدا  آیه 20 سوره کهف «چرا که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می کنند یا شما را (به زور) به آیین خویش در می آورند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد».  دانسته میشود که وسیله زدن ساده هم سنگسار بوده  که مفهومش طرد است نه کشتن.

4- آیه 46 سورۀ مریم(  قال أراغب أنت عن آلهتییا ابراهیم لئن لم تنته لا رجمنک واهجرنی ملیا«گفت ای ابراهیم، آیا از خدایان من روی برمی تابی؟ اگر دست برنداری سنگسارت می کنم و روزگاری دراز از من دور شو». .

5- آیه 18 سورۀ یس ( قالوا إنا تطیر نا بکملئن لم تنتهوا لنرجمنکم ولیمسنکم منا عذاب الیم- «گفتند ما به شما فال بد زده ایم، اگر دست برندارید، شما را سنگسار می کنیم، و از ما عذابی دردناک به شما می رسد».

.6- آیه 116 سورۀ شعراء(قالوا لئن لم تنته یا نوح لتکو نن من المر جو مین «گفتند ای نوح، اگر دست برنداری از سنگسار شدگان خواهی شد».

در تمام آیات قرآن کریم  رجم مطابق محل واقعه وزمان معنی بخصوص خودرا دارد مثلا  زدن سنگ ودور کردن از ساحه  اظهار تنقر .اگر فکر کنیم معنی رجم تنها  کشتن است می بینسم که در قرآن اجرای این عمل زشت منسوب به کفار ومشرکین  است که کشتن از طرف مشرکین ومنکرین دین صورت گرفته یا اینکه  انبیا خدارا به مرگ تهدید کرده اند نه اینکه یک مؤمن ومسلمان دست به کشتن خشن توسط سنگ شده در قرآن هیچ  پیامبری وهیچ مسلمانی مامور به زدن سنگ ویا کشتن کسی توسط سنگ نشده بلکه این پیامبران ومنادیان راه حق اند که با عکس العمل کفار مثل  زدن سنگ به قصد راندن وکشتن مواجه شده اند.

 

احصان از دید مخالفین حد رجم (سنگسار)

حا میان حد رجم برای احصان یک معنی قائل اند آنهم زن ومرد متأهل اما ازنظر کسا نیکه با مجازات سنگسار مخالف اند احصان چندین معنی دارد ، زن ومرد شوهر دار.عفیف وپاک دامن، آزاد ، ممنوعیت ومصونیت بخشیدن و حفظ كردن ، بناى مستحكم و غیرقابل نفوذ یا به معنای مکان مرتفع و نفوذناپذیر  است. به همین مناسبت به مردان و زنان دارای همسر و زنان پاک دامن و عفیف که از آمیزش جنسی با دیگران خود را حفظ می‌کنند محصن و محصنه گفته می‌شود و نیز به زنان آزاد در مقابل کنیزان نیز گفته شده، زیرا آزادی آن‌ها در حقیقت به منزله حریمی است که مانع دخالت دیگران در کارهای آنان می‌شود.

مصئونیت: قرآن می‌فرماید صنعت زره‌ سازی را به حضرت داوود (علیه السلام) یاد دادیم تا مردم، از خطرهای جنگ حفظ شوند: «و‌عَلَّمنهُ صَنعَةَ لَبوس لَکم لِتُحصِنَکم مِن بَأسِکم‌.). قلعه محکم :در جای دیگر، از قلعه‌ها و دژهای مستحکم که یهود بر اثر ترس از جنگ در آن‌ها پناه می‌گرفتند، نام می‌برد: لایقتِلونَکم جَمیعًا اِلاّ فی قُرًی مُحَصَّنَة اَو مِن وراءِ جُدُر‌.«… و‌ ظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ‌

«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ…». در این آیه، معنی احصان  ازدواج با زنان شوهردار است

احصان به معنی عفت وپاکدامنی : (وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا: و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود! ».

«وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْ‌جَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّ‌وحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ: و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش (مسیح‌) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم.

پاکدامنبی: آیه‌ ۳۳ سوره نور از واداشتن کنیزان به زنا براى كسب درآمد، نهی مى‌كند و مى‌گوید: اگر خود آنان میل به پاكدامنى دارند، فحشا را بر آنان تحمیل نكنید: «وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا.

در آیه‌ ۵ سوره مائده نیز «محصَن» سه بار به همین معنا آمده است.«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَ‌هُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ‌ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَن يَكْفُرْ‌ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَ‌ةِ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ:

ترجمه: امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آنها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

نقد .نظر.

حا میان حد رجم بخاطر درک بیشتر از مفهوم احصان هیچ گاهی از تعریف فقهی خود شان بیرون نیامدند فقط  تا کید کردند که محصن ومحصنه یعنی زن ومرد متاهل شوهر دار وزن دار. حتی یکنفر از کسانیکه خودرا عالم، مفسر قرآن  ومرجع تقلید می شناسد، نیافتم که به معنی  متداول آن اشاره ای کرده باشد فقظ به معنی فقهی آن اشاره کرده اند که محصنه   زن شوهردار میباشد. ولی همین بزرگواران که خود را امانتدار کلام خدا می دانند و فتواهای دینی را در انحصار خود در آورده اند، در مورد سایر مسائل، انواع و اقسام معانی کلمات قرآنی و  اشاره وکنایه ومجاز را در لغت عربی گفته اند و بعد هم به معنی فقهی و حقوقی اش رسیده اند، اما در مورد زنای محصنه چنین نکرده اند! فقط برسم احترام به  عمل گذشتگان  گفتند  که محصنه همان زن شوهر دار وزنا کار است ومجازات شده  می دانید چرا؟ چون با باورهای مألوف ومزاج های مرسوم شان سازگاری ندارد. باور منفی گرا وخشونت مزاج ،  باور تقدس خشک  ومرد سالارانه عهد جا هلیت   که  در عصر حاضر هم غالبا زنان متهم را بجرم زنا سنگباران  ومردان را فراری معرفی میکنند.

معنی محصنه  در حد قذف . در آیات قذف هم محصنه به معنی عفیف وپاکدا من آمده  است :آیاتى كه به مجا زات متهم‌ كننده اشخاص پاكدامن پرداخته وقذف محسنه را مطرح كرده، دو آیه در سوره نور است. در آیه ‌۴ آمده: كسى كه بدون آوردن ۴ شاهد، زن محصنه را به زنا متهم كند، سه حكم دارد. نخست آن كه حد قذف (۸۰ تازیانه) را بر او مى‌زنند؛ دوم این ‌كه شهادتش پذیرفته نمى‌شود و سوم آن كه به فسق محكوم مى‌گردد: «وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) .و در آیه ‌۲۳ سوره نور، بار دیگر مسأله متهم‌ سازى زنان پاكدامن كه مؤمن و از آلودگى‌ها بى‌خبر هستند، مطرح شده و دورى متهم‌كنندگان از رحمت پروردگار و مواجهه آنان با عذاب را بیان كرده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ.. قرآن مى‌گوید: تصور نكنند كه با این عمل مى‌توانند از کیفر الهى دور بمانند. خدا آنان را از رحمت خویش دور مى‌كند و در آخرت، كیفرى سخت مى‌دهد.

 

ناسازگاری مجازات سنگسار با آیات صریح قرآن در سورۀ نساء ونور.

اگر در قرآن شریف آیه یا حکمی در مورد مجازات زنا نمیبود میشد به حدیث فعلی وعملکرد پیامبر اسلام  ویا  به روایت خلیفه دوم حضرت عمر استناد کرد. اما با مو جودیت آیه صریح   رویات  آن هم خبر واحد اعتبار ندارد چون روایت عمر فاروق روایتی است  که بشکل متواتر از پیامبر اسلام نقل نشده  رجم  با حدیث  فعلی  یعنی سنگسار ماعز بن مالک وچند یهودی تجسم یافته وهیچ تا کیدی بر اجرای این حکم بصورت قولی  صورت نگرفته..آنچه در قرآن وجود دارد اول مجازات حبس دوامدار زنان واذیت مردان تا سر حد توبه واصلاح بوده اینجا شاید ایراد وارد شود که چرا قرآن حکم مجازات زنان زانیه را حبس ابد تا دم مرگ تعییین کرد واز مردان را در حد یک آزار واذیت وبرائت با یک توبه؟ .احتمالا جواب این باشد که در صدر اسلام که فر هنگ مرد سالا رانه حاکم بودایجاب میکرد تا در بین مجازات مرد وزن  تفاوت باشد ولی همینکه اسلام قوت گرفت با نزول آیه دوم سورۀ نور مجازات مرد وزن طور یکسان  صد جلد یا تازیانه  تعیین شد، درست مثل حرمت شراب که اول بطور قطع  منع نشد وبعد ازینکه مسلمانان قوت گرفتند با امر قاطع (إنه رجس من عمل الشیطان فاجتبوه )ممنوع وحرام اعلان شد.. توجه نما ئید به آیات  15 و 16 سوره نساء .
(وَاللاَّتي‏ يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلا» «وَالَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيما).

درباره آن دسته از زنانتان که مرتکب فحشا ( زنا)می‌شوند، پس باید چهار نفر را علیه آنان به شهادت گیرید. پس از آن که شاهدان شهادت دادند، زنان را در خانه حبس کنید تا آن که مرگ شان  فرا رسد و یا خداوند راهی برای ایشان قرار دهد.( یعنی حکم روشنی درین زمینه نازل شود مانند آیه 2 سوره نور.

و درباره مردانی از شما که مرتکب فحشا ( زنا)می‌شوند، پس آنان را آزار دهید. اگر توبه کردند و اصلاح شدند، پس از ایشان دست بردارید که خداوند توبه ‌پذیر و مهربان است….توضیح معنی کلیمه فحشا در اینجا به معنی  زنا است بخاطر اینکه خداوند ج در آیه 32 سوره اسراه اینچنین میفر ماید: وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا) به انجام عمل زنا نزدیک نشوید چون زنا  فاحشه وراه نهایت زشت است. بعد ازصدور این حکم اسلام به مرحله قوی تری قدم گذاشت واحکام را روشن وقاطع صادر کرد.مانند آیه 2 سورۀ نور:
حکم روشن وواضح در آیه دوم سورۀ نور حکم زانی وزانیه اینگونه بیان شد « الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‏ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‏ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنين».دربارۀ زن و مرد زناکار، پس هر یک را صد دره  زنید و در دین خدا نسبت به آنان رأفت روا مدارید و گروهی از مؤمنان را بر مجازات ایشان شاهد بگیرید.

آِیه شریفه «الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» (نور/2) با حد رجم ناسازگار است چرا که در آیه شریفه، حد زنا شلاق است و این حد برخلاف رجم، سبب مرگ زنا کار نمی شود.ایه جلد خیلی واضخ وروشن است در مورد رجم چنین حکمی روشنی اصلا وکود ندارد  که در قرآن موجود باشد دوم توجیه محصن در روایت عمر فاروق وغیر محصن در ایه دوم سورۀ نوریک تکلف اجتهادی است.وهم مقایسه یک روایت بشری با وحی صریح الهی است.

نقد بر روایت عمر فاروق:اگر واقعیت این بود که آیه شیخ وشیخوخه جزء از سوره احزاب در قرآن بود چرا پیامبر اسلام در حیات شان از آن یاد آوری نکردند وچرا حضرت ابوبکر صدیق از وجود چنین آیت که در بکس دخترش عا ئشه ام المومنین بوده پرده بر نداشت.وچرا حضرت عثمان روایت عمر فاروق را من حیث آیه قرآن جمع آوری قرآن آنرا در کنار آیات  سورۀ نور تنظیم وتدوین نکرد؟

 

سنگسار نصف نمیشود:

مجازات سنگسار با مفهوم آیات دیگر قرآن که مجازات کنیز زا نیه را نصف مجازات زن آزاد قرار داده  در تضاد است وحتی اگر مفهوم محصن را شوهر دار وغیر محصنه را بی شوهر بگیریم باز هم با فتوای حامیان مجازات سنگسار متفاوت است..کسا نیکه با حکم سنگسار مخالف اند استدلال میکنند که در برخی آیات که مجازات کنیز زانی را نصف مجازات محصنه آزاد گفته است  که با سنگسار نا سازگار است  چون سنگسار قابل نصف نیست. مثلا  قسمت اخیر آیه  25 سوره نساء «فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ» (نساء/25) ترجمه:  چون شوهر کردند چنانچه عمل زشتی از آنها سر زند بر آنها نصف عذاب (یعنی حدّ) زنان پارسای آزاد است. این حکم درباره کسی است که بترسد مبادا به رنج افتد، و صبر کردن برای شما بهتر است، و خدا بخشنده و مهربان است.)

آیه فوق  حد محصن آزاد را دو برابر حد کنیز محصن یاد می کند، مجازات که قابل تقسیم ونصف است  تازیانه است  نه سنگسار اگر حکم زانی محصن رجم باشد حکم غیر محصن نیمی از رجم خواهد بود! (شیخ طوسی، 3/172) شافعی نیز به همین دلیل سنگسار را برنمی‌پذیرد.(شافعی،/533)

همچنان با استناد به آیه یاد شده و آیه شریفه « یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ» (احزاب/30) از ناسازگاری سنگسار با آیات قرآن سخن می گوید. دو برابر بودن حد زنا در آیه شریفه، با مجازات سازگار است که در خور دو برابر بودن باشد در صورتی که سنگسار حدی نیست که بتوان حکم به تنصیف یا دو برابر شدن آن کرد. پس نمی توان حکم به نیمی از حد سنگسار در مورد غیر محصن داد و حکم به دو چندانی سنگسار در مورد همسران  پیامبر(ص) نمود اما اگر حد زانی صد تازیانه باشد این حد در خور کاهش و افزایش است و می توان غیر محصن را پنجاه تازیانه و محصن را صد تازیانه زد و یا بر اساس آیه « یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ…» همسر پیامبر(ص) را دو صد تازیانه و غیر محصن را پنجاه تازیانه زد. (

منبع : عقوبه الرجم تتناقض مع تشریع القرآن و الاسلام،

 

نگاهی به مفهوم آیات دیگر.

در شماری از آیات قرآن از توبه، ایمان، عمل صالح زنا کار، حرمت تزویج زانی و زانیه، اخراج ازمنزل و … سخن گفته شده است: « یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلا صَالِحًا…» (فرقان/69-70) « الزَّانِی لا یَنْکِحُ إلا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ…» (نور/3) بر این اساس، میان سنگسار و آیات یاد شده ناسازگاری رخ می دهد چه اینکه با سنگسار زنا کار که با عث مرگ آن میشود هیچ محلی برای احکام یاد شده باقی نخواهد ماند. چون در رجم که به معنی کشتن است دیگر چانس برای زانی وزانیه نیست که با یکدیگر ازدواج کنند..منبع (عقوبه الرجم تتناقض مع تشریع والقرآن..

 ناسازگاری رجم با سنت پیامبر(ص)

بررسی روایات نشان می‌دهد که رجم با سنت پیامبر(ص) نیز سازگار نیست  چون پیامبر بخاطر اینکه گروهی ماعز اسلمی را پس از فرار از رجم، دستگیر کرده و به قتل رساندند، اندوهگین شد گفت تعجب میکنم که شما آنرا بعد از فرار تعقیب کردین . گذشته از آن حضرت محمد ص  پیش از آغاز رجم، به اعترافات ماعز وقعی نمی نهاد اما وقتی اصرار بیش از حد ماعز را دید و چهار بار اعتراف او را شنید از وی پرسش هایی کرد تا شاید راه فراری برایش باز شود اما هنگامی که پاسخ های اسلمی، زنای او را اثبات کرد پیامبر(ص) دستور رجم او را صادر فرمود. (فقه الحدود و التعزیرات،/192)

 

مبحث چهارم مقایسه دیدگاه ها ونتیجه گیری

وفور شبه در حد رجم : در احکام فقهی بخاطر عملی ساحتن حدود یک اصل است وآن اینکه در اثباتش شبه وجود نداشته باشد در حالیکه در مسئله حد رجم  در مراحل وامور مربوطه شبه است مثلا در دلائل اثبات شبه است.یعنی رویات رجم مورد سوال است که در قرآن نیست، اینکه چرا پیامبر نگفت آیه رجم نازل شده، چرا حضرت عثمان خلیفه سوم که  بعد از حضرت عمرفاروق  قرآن راجمع وتدوین کرد آیه رجم را شامل قرآن نساخت واگر لفظ آیه رجم منسوخ است به کدام دلیل؟ واینکه روایات خلیفه دوم وعائشه ام المؤمنین  با آیات صریح قرآن که مجازات زانی را نخست حبس واذیت وسپس صد تازیانه  تعییین کرده تناقض دارد وحتی با حدیث فعلی پیامبر اسلام تناقض دارد چون پیامبر ص هم گاهی نگفت .مثلا نگفت  آیه رجم نازل شده نزد من است.نه خیر هیچ حدیث قولی  از پیامبر اسلام در مورد جاری ساختن حد رجم وجود ندارد بلکه با بی علاقگی مطابق حکم تورات رجم را بر یهودیان آن زمان  جاری ساخت. لذا درحد رجم به پیمانه زیاد شبه وتردید وجود دارد که نمیشود به آسانی آنرا یک فریضه خواند.حدیث فعلی جنبه تعمیم ندارد وآنچه منبع تشریع عام است حکم صریح وحدیث قولی پیامبر ص است.

لذا حد رجم از حدودیست که  علاوه بر مسائل دیگر در دلائل اثبات آن نیز اختلاف است  حتی در مفهوم کلیمات  چون رجم واحصان  دیدگاه واحد وجود ندارد. لذا فرضیه مجازات زنا حدیست که  از رهگذر دلیل اثبات،  مشبه و ازرهگذر فهم کلیمات  مشکوک واز منظر شرائط اثبات بحد نا ممکن است.پس چطور ممکن است من حیث یک فریضه قابل اجرا باشد؟ .مگر چنین نیست که مسلمانان  از اول تحت تاثیر روایت حضرت عمر قرار گرفتند وبناء به حرمت خلیفه اصل آیات قرآن وروایت های قولی پیامبر وحتی بی اعتنائی وعدم علاقه ایشان را در تطبیق حکم رجم بر ماعز بن مالک پشت سر گذاشته اند.در رجم نه تنها که در اثباتش اشکال وجود دارد در مورد خود دلیل اثبات هم ابهام واختلاف وجود دارداین در حالیست که پیامبر اسلام بروایت عبدالله ابن عباس فرموده حدودرا با شبهات دفع کنید. في مسند أبي حنيفة للحارثي حديث رواه عبدالله بن عباس عن الرسول ﷺ: ادرؤوا الحدود بالشبهات)

 

نتيجه گيری :

از مطالعه مباحث که طور تفصیلی  درباره حكم سنگسارداشتيم به طور فشرده نتايج ذيل را می توان گرفت:

از صراحت آیات  قرآن نتیجه میگیریم که سنگسار مجال برای تطبیق ندارد چون مجازات زنا در آیات صریح  قرآن جلد ویا تازیانه است وقتی در مورد یک حکم شرعی آیات قرآن  حکم صریح دارد روایا ت  واجتهاد را باید کنار گذاشت.

2- فقاهت در حدود هم حکم میکند تا سنگسار را کنار بگذاریم چون سنگسار حد یست در بین موج از شبهات .در مورد  دلیل اثبات حد رجم یا مجازات سنگسار بین علما اختلاف وجود دارد که همین اختلاف  دلیل روشنی است بر وجود شبه در دلیل اثبات. لذا اگر در شیوه اثبات شبه باشد حدود جاری نمیشود واگر در دلیل اثبات شک وتر دید وجود داشته باشد بطریق اولی حد ساقط میگردد. مثلا نخستین حکم مجازات زانی حبس زنان تا دم مرگ وآزار مردان تا پیشیمانی وتوبه است. آیه 15 و16 سوره نساء .وبعد آیه دوم سوره نور بطور صریح مجازات زنا را بعد از اثبات شرعی  تازیانه گفته است.لذا مجازات سنگسار در اسلام یک فریضه نیست.

3– در  آيه که مجازات را تازیانه تعیین کرده  از لحاظ حکم  فرقی ميان محصن و محصنه  بيان نشده است. لذا توجیهات فقهی بخاطر هموار کردن راه به روایت عمر فاروق صورت گرفته که  از چندین رهگذر قابل ملاحظه وباز نگری است. از احتمال به دور نیست که رسميت بخشيدن به حكم رجم در دوره خلافت عمربن خطاب انگيزه ها و جنبه سياسی داشته  ومسلمانها بحکم احترام به امیر ویا خلیفه در زمینه سکوت کردند واین سکوت به روایت عمر فاروق رسمیت بخشید ،چون دلا ئل مخالفین مجازات سنگسار از معانی رجم واحصان شروع ،تا موجودیت آیات صریح، مجازات زانی وزانیه واینکه سنگسار قابل تنصیف نیست  همه دلالت بر این دارد که دلائل مخالفین نسبت به موافقین خیلی مسدل تر منطقی تر وقویتر است.که فرضیت مجازات سنگسار را کاملا  منتفی میسازد.

4-  خبر مربوط به سنگسار مرد و زن يهودی به جرم زنای محصنه از نظر علم تاريخ  فقط نشانگر آن است كه تا آن وقت حکم صریح درین مورد نازل نشده بود و  پيامبر اسلام  درباره آنان طبق شريعت خودشان حكم صادر كرده است و به معنای پذيرش مشروعيت آن در اسلام نمی باشد. چون نزول آیه دوم سوره نور درین مورد رفع ابهام میکند که در اسلام مجازات سنگسار ویا حد رجم نیست.

5- مجازات سنگسار من حیث یک روش خشن وبدوی با روح دین اسلام که دین رأفت وشفقت است ومقام رسالت که رحمت للعلمین است  با روح مدنیت در تضاد بوده و  من حیث حد شرعی  از منظر دلائل اثبات دچار شبه واضطراب واختلاف است که بر اساس فرموده پیامبر اسلام که( أدرءوالحدود بالشبهات)در جایگاه حد شرعی قابل تطبیق نمی استد.به همین تر تریب از رهگذر اثبات جرم که اساش شهادت چهار شاهد رائی العین دخول وخروج را شهادت دهند ویا کسی بر خود چهار مرتبه اعتراف کند وقاضی مانند پیامبر اسلام رد کندوبی اعتنا باشد مجال برای اثبات جرم باقی نمیگذارد.

منابع: درین تحقیق به منابع اجتهادی گذشته تکیه نشده بلکه دیدگاه ها گذشته باز نگری شده .اگر قرار باشد منبع ومراجع گذشته کافی میبود نیازی به وا کاوی قضیه نبود .لذا  نویسنده از لا بلای  دیدگا ها ونظر نویسندگان ومفاهم واقعی نصوص ومنطق روز دیدگاه خودرا باز تاب داده ..که گویا رجم در اسلام یک حد شرعی نیست ومیدان برای تطبیق ندارد وتا این دم بسیاری از مسلمانان  بر حسب احترام به خلیفه دوم اسلام  رجم را شعار داده اند درست مثل بیست رکعت نماز تراویح که حکم خلیفه دوم است.

 

: پژوهشهای قرآنی 1387 شماره 53 ویژه نامه تفاسیر معاصرمحمد بهرامی

ملاحظانه بیست گانه محمد مختار شنقیطی .

قرآنکریم

سورۀ نور

سور] احزاب.

سوره نساء

تفسیر نمونه.

 

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.