X

آرشیف

وطن‌ام: بخش دوم 
چه روح پروری بود
کبک دری آن‌جا
دُر دری آن‌جا
آهوی وحش آن‌جا
پلنگ برف آن‌جا
ماه و پری آن‌جا
دل می‌بری آن‌جا
دل می‌دهی آن‌جا
تمنا کنی آن‌جا
تضرع کنی‌ آن‌جا
تواضع کنی آن‌جا
تکاپو کنی آن‌جا
توقع‌ کنی آن‌جا
جست‌و‌جو کنی آن‌جا
زر خواهی آن‌جا
دریایی آن‌جا
گهر گر جویی آن‌جا
گنجِ گهر آن‌جا
نسیم باد بهاران
آفتاب گرم تابستان
فصل زیبای برگ‌‌ریزان
برف زمستان آن‌جا
راه سالنگان آن‌جا
مرگ لوامه آن‌جا
مطمئنه آن‌جا
شاه‌نامه آن‌جا
سفر نامه آن‌جا
ناصر خسرو آن‌جا
آبدانان آن‌جا
سنجنان آن‌جا
دشت اوپیان آن‌جا
گاز جوزجانان آن‌جا
کانِ میرزکان آن‌جا
مس عینکان آن‌جا
بند امیران آن‌جا
شاه‌و‌عروسان آن‌جا
بند سلما ها آن‌جا
زادگاه من بستر روان‌هاست
سرزنش‌روان‌ها آن‌جا
الهام‌گیرنده‌ها آن‌جا
بی‌گمان‌روان‌ها آن‌جا
خرسند‌‌‌‌روان‌ها آن‌جا
خرسند یافته‌ها آن‌جا
‌پالوده روان‌ها آن‌جا
زدوده بدروان‌ها آن‌جا
اگر بگذارندش آرام
پگاه زیبای زمانه آن‌جا
صیاد سیاح آهوانه آن‌جا
بی‌گاه مهتاب جانانه ان‌جا
فرقت راز است آن‌جا
نوای‌ساز است آن‌جا
گاه نیاز است آن‌جا
نه جای سراب است آن‌جا
غزالان غزل‌سرا آن‌جا
بلندای پرواز پروانه آن‌جا
زادگاه گندمی آن‌جا
پاس‌گاه گوهری آن‌جا
خواب‌گاه سوریایی آن‌جا
هم کمال بود آن‌جا
هم شایق جمال آن‌جا
فانوس فانی آن‌جا
استادان من آن‌جا
گوهران هر آئین آن‌جا
سر داران سرزمین آن‌جا
قَول ‌و قرار آن‌جا
مردانِ کار آن‌جا
مگر دیدی هم‌وطن
نادرِ غدار آن‌جا
قرآن‌ کرده انکار آن‌‌جا
نیرنگ زده چو کفتار
عیاری را زده به دار آن‌جا
دیری نگذشت ز روزِ چنودار
فرزند دلیری کشیدش دَمار
بزمین زد نعشِ نادرِ مردار
یادگار خالق قهرمان آن‌جا

 

بخش سوم

ره‌سپاران آن‌جا

غم‌گساران آن‌جا
زرنگاران آن‌جا
جوی‌شیران آن‌جا
چشمه‌سالاران آن‌جا
لاله‌زاران آن‌جا
گل‌عُذاران آن‌جا
آهو چشمان آن‌جا
شربت‌گُلان آن‌جا
آهن‌گران آن‌جا
پهلوانان آن‌جا
تابنده‌گی آن‌جا
پاینده‌گی آن‌جا
بافنده‌گی آن‌‌جا
هر معماری آن‌جا
هم کلُالی آن‌جا
هم سفالی آن‌جا
تنورسازان آن‌جا
جنگلِ سبز آن‌جا
کُتلِ‌سبز آن‌جا
نازدانه‌ها آن‌جا
دُر دانه‌ها آن‌جا
ایهات هم‌وطن
کویرٍسرد آن‌جا
چشمه‌ی درد آن‌جا
چندتا نامرد آن‌جا
چند بی‌خِرد آن‌جا
ویران‌گری کردند
مَی‌گُساری کردند
زن‌باره‌گی کردند
بد رهبری کردند
هر چی‌گویی کردند
سودا‌گری کردند
بی‌کاره‌گی کردند
شنیدی هم‌میهن‌ام
لافیدند بسیار
نه بافیدن یک‌تار
کشورم
چی گل‌ستانی بود
نیلوفران آن‌جا
شقایقان آن‌جا
آفتاب‌گردان آن‌جا
صحرای نرگسان آن‌جا
دشت‌ِ کاکتوسان
عنبری‌نان آن‌جا
گلِ خوش‌بویان آن‌جا
نازِبویان آن‌جا
عطر مریمان‌ آ‌ن‌جا
رنگ ارغوانان آ‌ن‌جا
رایحه‌ی جانان آن‌جا
کشور من
نور هفت‌رنگی بود
رنگین‌کمان آن‌جا
قوسِ‌قُزع آن‌جا
بنفشه‌ها آن‌جا
گلابی‌های آن‌جا
قرمز‌ی‌ها آن‌جا
سوسه‌نیان آن‌جا
ریشه‌پیچان آن‌جا
هر چه ریشه تند آن‌جا
هر چه زیباست آن‌جا
سیاه‌چشمانِ زیبا‌ک
زیبا رویان هزاره آن‌جا
سیاه زلفان بلخاب آن‌جا
سبزه‌قامتانِ آن‌جا
رنگین‌رخساران‌ آن‌جا
ار نگری حُسنِ اعلا آن‌جا
دل‌ربا‌های خرامان آن‌جا
ابریشمان هراتیان آن‌جا
ساخت و بافت حریران آن‌جا
کان‌ها و‌ِ سنگ‌ستان آن‌جا
کوهِ کوه مرمران آن‌جا
شهرِ شهر رُخامان آن‌جا
انبارِ انبار آهکان آن‌جا
انبازِ انباز ذغالان آن‌جا
یک کشور کرومیت آن‌جا
همه‌ یاقوتِ کبود آن‌جا
هر‌ بود و‌ نبود آن‌جا
دره دره گوهران آن‌جا
دره‌ی‌پیچان آن‌‌جا
راه پنجشیران آن‌جا
هم حصارکان آن‌جا
بالاحصاران آن‌جا
نُه گنبدان آن‌جا
هم سلطانان آن‌جا
هم بهلولان آن‌جا
هم دانایان آن‌جا
هم بازارکان‌آن‌جا
دشتِ گرزی‌وان آن‌جا
کویرِ گنبیریان آن‌جا
سنگ رنگین خواهی
کریستالان آن‌جا
هر چه بلورین گویی
کوهِ نورستان آن‌جا
در جهان هر چه پیداست
یادگارِ افغانستان آن‌جا
شوربای پروان آن‌جا
انجیر سمنگان آن‌جا
توتِ‌خنجانان آن‌جا
قابلی ازبیکان آن‌جا
مرچ‌تند کوه‌دامنان آن‌جا
قُلبه و یوغ و اسپار آن‌جا
برنج بغلانان آن‌جا
گندم کهن‌دژان آن‌جا
جهانیان خود سازند انبار
کَندوی خدادادِمان آن‌جا
هر چه داریم از آن‌جا
هر چه کاریم در آن‌جا
اسیر و در به‌دریم آن‌جا
حاصل رنج ما گر خواهی
چشم‌ِ نم‌ناکِ مادران آن‌جا
شهر شهر گورستان آن‌جا
سینه سینه دردِستان آن‌جا
در برهوتِ زمان دانی که
مدام است غمِ جان آن‌جا
فرزندانِ ناخلف فراوان آن‌جا
آتش‌ افروزان و ویران‌گران‌ آن‌جا
همه پلیدان ‌و شیادان آن‌جا
دشمنِ همه مِلَتان آن‌جا
همه دوستانِ دشمنان آن‌جا
همه اجیران و‌ مزدور ان‌ آن‌جا
همه ارکان و بی‌غروران آن‌جا
ویران‌کردند ویران‌گران آن‌جا
پابوسانِ اهری‌منان آن‌جا
ملتی به ماتم نشاندند
آن گروه گروه قاتلان آن‌جا
کرزی‌ها دشمنِ آن‌جا
غنی‌ها دشمنِ آن‌‌جا
معصوم‌ها دشمنِ آن‌جا
اتمرها و محب‌ها و طالب‌ها
هرچی زی و هرچی خیل بود
همه یک‌سر باطل بود آن‌جا
گروه گروه دجالان بود آن‌جا
گر کوچی بودی بُردی آن‌جا
گر‌ نه‌بودی مُردی آن‌جا
گر خیل نه‌بودی زی‌ نه‌بودی
گر کوچی احمدزی نه‌‌بودی
گر هر سه بودی و غدار نه‌بودی
گر عالمِ جهان بودی آن‌جا
گر رستمِ زمان بودی آن‌جا
گر پشتونیان نه‌بودی آن‌جا
گر پشتونِ‌‌عاقل باشی آن‌جا
تو نه‌باید غافل باشی آن‌جا
به چشمِ‌جاهلان دشمنی آن‌جا
ترا بكشند‌ گر برادری آن‌جا
پارسی‌گو و‌ ازبیکی یا که هزاره
جرم تو مشهود است آن‌جا
در بیداری همه ترا ربودند
آسایشی بر تو نه‌دیدند آن‌جا
مه‌پندار که کُشته‌ی دستِ قبیله‌یی
تو شهید دزدانِ هم قریه‌یی آن‌جا
کشته‌ی دست هم‌تبارانی با دشمن
همه وجدان فروختند به اجنبی آن‌جا
خود هم رسوا شدند به بند‌ه‌گی آن‌جا
گستردند بساط کابوسِ وحشت آن‌جا
گشودند کارگاه سیاهِ ظلمت آن‌جا
ادامه دارد….
X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.