X

آرشیف

همان شهر و همان وقت

همان شهر و همان وقت

با ديدن برادران مهربان و گرانقدرم داكتر شعيب جان ظفر و پروفيسور داكتر ظفر جان ظفر (غايب) اوقات پر ميمنت نصيب ما گرديد و در ضمن يك عكس من كه در عقب ان يك غزل بنده نوشته بودم در سال ١٩٨٢ ، را در البم شان ديدم كه بايد با شما عزيزان شريك كنم

 

گر دوست سوى ما نظرى اشنا كند

رنج هزار ساله ى ما را دوا كند

 

بشكسته عضو را بكنز مو ميا دوا

لأروى هر شكسته دلى را خدا كند

 

هر عا شقى كه ايت مهرش به غمزه خواند

نا چيز سر به سجده نهد لا إلا كند

 

از شوق دل بگو كفن پاره ميكنم

روزى اگر ز مرحمتى ياد ما كند 

 

حاكم بپاى دوست بيفگن ز التماس 

كان كيميا سر شت مرا كيميا كند

 

ما را رهابي نيست ظفر از كمند مرگ

شايد كه نقش عكس پس از ما بقا كند

 

وستوف -روسيه 1982

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.