آرشیف

2015-12-28

رسول پویان

هــنـــــد و پــــــاکستان

اگـر پنجـاب دیــو و طالـب جـلّاد می سازد
دل دهلی فـرشته حـور مـادر زاد می سازد

میان هـنـد و پاکـسـتان دیـدم آنـقــدر تـوفـیر
یکی ویران کند مُلک و دیگر آباد می سازد

نشستیم در پلاس غم ز جور و کین همسایه
ولی لطف وسخای هند ما را شاد می سازد

ز پاکستان نخیزد جـز سـموم ذهـن افراطی
فـقـط فـوج ترور و ظلم و استبداد می سازد

به جـز عشـق تمدن از دل هندی نمی خیزد
نـوای نـو ز کلک خسرو و بهزاد می سازد

ز گنداب مـدارس انتحـاری می کنـد فـوران
بیابنگر که دهـلی فاضل و اسـتـاد می سازد

اگـر آتـش بـه بنیاد طبیعـت می زنـد طالـب
هـری با سد سلما سـنبل و شمشاد می سازد

ز هندوستان هنر آید، ز کینه فـوج پاکستان
بـرای قـتـل مـردم خنجــر فــولاد می سازد

برای ســاختن افغانسـتان هندی کند کوشش
ولی اردوی پـاکـستان همه بـرباد می سازد

وطـن را می کشد در بند اسـتبداد، پاکستان
بیا بنـگـر که هـندی از سـتم آزاد می سازد

بـه دزدد از گلـوی مـردم ما نان، پـاکسـتان
ولی هندی غـدا و مرهـم و امداد می سازد

خـدا خصم وطن را خوار گـرداند در عالم
محبّان وطـن را سـرفـراز و راد می سازد

27/12/2015