آرشیف

2015-2-6

مولوی عبدالمنان شوکت

هئيت لــــــوئ ‍‌‍حارندوالي با مرض هول انگيز طاعون در شهر چغچران

بعد از فروپاشي نظام خفقان و نژاد پرستانه بنام طالب از صفحه اين كشور برچيده شدن پلاس سياه ظلم و جهل حماقت محو تفكر و انديشه هاي تاريك و برداشته هاي متحجرانه شان از اسلام كه تقريبآ .تمام فضاي اين سر زمين را پوشانيده وفراگرفته بود .درطي پنچسال اخير بطور نسبي مردم اين كشور از بركت خون شهداي جهاد و مقاومت و بويژه آزادمرد قهرمان و تكرارنشدني در تاريخ اين كشور نفسي نيمه راحتي ميكشند و از سوي ديگر بعلت جبر شرايط و زمان و يا نابسامانيهاي كه در خود ما مسلمانان وجود دارد كه قدرت و توانمندي بيرون رفت از مشكلاتي دامن گير را نداريم . لزومآ .پذيرفته ايم تا نيروهاي كمكي خارجي به عنوان فرشتگان نجات و تحت نامهاي گوناگون سياسي و نظامي درين كشور مستقر گردند:وما بيچاره و مظلومانه هردو دست طلبكار ونياز مند خويش را كه البته از هر لحاظ خالي است :بسوي شان در از كرده واميدواريم كه دستمان را بگيرند وپر نمايند . زيرا مانه پول داريم ونه نان نه راحت ونه امنيت …..بلكه اينهمه رااز مادزديده اند و زمينه سازان محو ونابودي اين نعمات الهي همين دوستان حاضر و غايب مااند ….اما اكنون سرحرف اينجاست كه آيا ما داراي دولت واقعآ قانونمند شده ايم ويا خير ؟وآياشعارهاي عدالت گستري وانتقالي وقانوني پروروفساد زدايي دركشور ازسوي دولت مردان مادركابل شعارهاي عملي و باوركردني است ؟ويامانند دها شعارديگر مثل جملات ظاهرزيباي بازسازي ومعارف متوازن وغيره …فقط ابراز فريب و به غقلت نشاندن مردم اين كشور خواهند بود به هر حال تنهازمان است كه همه را نشان خوهند داد .و ازين سلسله است طوريكه قبلا "همه شنيده ايم كه محترم لوي خارنوالي كشور آقاي ثابت نماينده اجرايي وبا پشتباني قوي ازسوي رئس جمهوركشور بمنظور گسترش عدالت وتطبيق قانون تحت نام جهاد عليه فساد اداري ورشوت به يك سلسله اقدامات باالفعل كار خويش رابويژه درولايات كشور بگونه نظارت وتوقيف انفكاك و تعلق از وظيفه و غيره …..آغاز نموده است كه ما وشما هم كم وبيش شاهد كار كردهاي شان از طريق اعلانات دررسانهاي كشور مان بوده ايم واز سر اين رشته است ورود هئيت تازه دو نفري باصلاحت نيز ازسوي مقام لوئ خارنوالي درين ولايت خواهند بود .درحاليكه اين ولايت از هيچ لحاظ همانند باساير ولايات كشور نزد دولتمردان داراي چندان اهميتي نبوده و مردم اين ديار درطي دو قرن اخير .از خود دولتمردي داشتند و نه چوكي داري .و نه هميش دهن وچشم شان طرف كابل و ياقندهار باز بوده است باميد اينكه شايد قطره و لقمه از تهي خورده بالانشينان  ولايت داران ديگري كه در اريكه قدرت تكيه زده اند به پايان چكيده و يابيافتد.اما حالابه چه عبارت وبه چه تعبيري (خوشبختي وبابدبختي)بگويم كه روندوپالسي جديدقانونگستري وفسادا زداي ازسوي لوي خارنوالي كه اين چكيده هاي ناچيزراهم طبق پلان عمومي ويا طرداللباب نيزبه برسي گرفته وتحت نظارت قرارداده است.وشگفت آوراينكه يكعده ازمردم ساده لوح وعدالت خواه ويا مجبوراين ولايت آنقدربي دست و پاچه شدندكه گويا طبيبان وعلاج گران قطعي دردشان تشريف آورده وبا انداختن سروعرايض شان پيش روي اين نويدبخشان عدالت گستر.جلورويشان پرازكاغذوشكايت نمودندوبه آميدكه شايد اينهاهم وزيرگونه عمل وغوررسي خواهندنمود وازطرف مقابل شان انتقام خواهند گرفت وبالااقل مانند وزيرصاحب خواب آلود معادن وصنايع درحالت نيمه خواب وبيداري دست بكارشوند.اما افسوس ونه خير!بلكه ايشان (هييت تازه تشريف )طوريكه شايع است ميگويند كه گيرنده گان نان هستندازكام شكم پرستان "آيااين هم باوركردني وقابل پذيرش بي قيدوشرط است ويا خير؟زيرا طوريكه ديده ميشود ودرطي يك ونيم هفته كاري شا ن باهمه قلم فرساي هاي ماهرانه وزير كانه ازتجارب طولاني زماني كه داشته اند بازهم چيزي قابل ملاحظه وچشمگيري از ايشان ديده نشد .چون مانند يك مرض طاعون هول انگيز قديمي اما بي اثر سرو صدادربين مردم وادارات دولتي عرض وجود وشرف حضور داشته و شهرت كاري موردنياز خويش رانخست از توقيف فقط يك ملا بي واسطه ساده دل وبي پروا وضعيف از لحاظ جسمي وروحي وگاهگاه سرپرست ناباور رياست خارندوالي غور وبضمانت سپردن يك ودوي ديگر شروع وكسب نمودند .ولاخره باخير وعاقبت وباشعار واعلان كلمات همكاري ورهنماي باادارات گنهكاروبي گناه ما وباپيشاني باز ولطف خويش وخدمات فراوان طرفين باميد طول عمر واطمنان درازمدت وبازگشت ازبرخي حركات كارشان بعد ازيك ملاقات ضروري باوالاشان مقام ولايت خاتمه يافت.

چيزيكه درين اواخر خيلي قابل ملاحظه وتذكر است وتازگي داردهمانا يكسسله فعاليت هاي چشمگير ودلهر كننده رياست محترم امنيت ملي غور است وما هم نميدانيم كه اين همه اتفاق و تصادف است وياحقايق معجزه آسا.چون واقعآ قابل ستايش است كه اداره مردان اين رياست صد دل رايكدل نموده ودونفر ريس پرپول و نامدار دو اداره (رياست صحت ومستوفيت )غور رابه بنددوسيه وحتي به سرحد.
 
 

مولوی عبدالمنان (شوکت)