X

آرشیف

نگذاشتند که سبز ببینم بهار را

اهدا به فر خنده شهید هموطن معصومم

نگذاشــــــتند که سبز ببینم بهار را 
دیدم ز خون پیکر خود لاله زار را

نگذاشتند که راز دل خود کنم بیان
سنگسار جور گشتم و دیدم شرار را

نگذاشتند که شمهِ افشا کنم به خلق
اشرار خشمگین و ملامت شعار را

نگذاشتند که صفحهء تعویذ وا کنم
روشن کنم سوانح صاحب مزار را

نگذاشتند که ظرف خرافات بشکنم
با آن طلــــسم ساحرِ نا پایه دار را
 

با اظهار تسلیت قلبی به خانواده شهید فرخنده و کافه ملت مستضعف که زیر سا طور جباران قرون وسطایی بسر میبرند .
در کدام دین و آیین رواست که دوشیزهِ معصوم و بی دفاع را به اتهام نا حق ببندند و وحشیانه بر وی یورش کنند و با سنگ و چوب بر وی حواله نمایند و آوای لرزان قلبش را نا شنیده گیرند و به قتل اش اقدام ورزند و با آنهمه جنایت هنوز این سیه دلان ارضا نمیشوند و جسد مبارک اش را به آتش میکشند ؛ ای جانیان اگر هر کدام تان این صحنه را در خواب می دیدید و عوض فر خنده شهید خواهر و یا یکی از اعضای فامیل تانرا می دیدید آیا تب خال وحشت لبان کثیف تانرا فرا نمی گرفت هیچ قیاس نکردید که این خواهر تان است ؛ هموطن تان آنهم بی دفاع و بیچاره ؟ یقین داشته باشید که صدای این شهید تا قیامت در فضا خواهد بود و گواه روشن بر جنایات تان میباشد.
لعنت بر ریا کاران ؛ جباران و ظالمان و حا میان شان . شاد باد روان شهید فر خنده

نوشته : نذیر ظفر
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.