آرشیف

نکات کلیدی درباره من:
 

من، شهلا لطیفی، اولین فرزند عبدالرحمن لطیفی و لیلا عظیمی در دهکده واصل آباد در چهاردهی کابل به دنیا آمدم. پدرم اهل ادب بود که برای تامین معیشت خانواده اش به حد لازم تلاش می کرد. و مادرم فرد فرزانه که به فرزندانش عشق می ورزید. من نخستین سالهای زندگیم را در خانه قدیمی پدرکلان در واصل آباد گذشتاندم. در پنج سالگی شروع به درس خواندن و مکتب رفتن کردم. در نوباوگی دختری خاموش و منزوی بودم و علاقه بسیار به موسیقی و فیلم و کتاب داشتم

در همان سالها به وسیله پدرم به ادبیات فارسی و جهانی؛ که اکثر آثار ادبی جهان با تلاش مترجمان برجسته ایران برای تقویت ذهن و توانایی های انسان با بهره گیری از علوم و فرهنگ دیگران در دسترس علاقه مندان و ادب دوستان قرار داشت، آشنا شدم که تاثیر رهایی بخشی در روح و روان من داشته است

دوره ابتدایی و متوسطه را در مکتب بی بی ایمنی گذشتاندم و بعد از دریافت دیپلم دوره لیسه آریانا (دبیرستان) در دانشکده فارمسی پوهنتون کابل به تحصیل پرداختم

در یک توضیح مختصر باید بگویم که من بیشتر از کتاب بهره برده ام تا تحصیلات تکمیلی یک علم و صنعت؛ یعنی من بنا به شرایط دوران عمل کرده ام ولیکن همیشه سخت کوش و پرتلاش بوده ام

عشق به کتاب و هنر در من از کودکی نهادینه شد و کتاب ها با تمام جدیت و زیبایی شان مرا به عمیق ترین جای هستی فرو برد؛ درهای بسته را به رویم گشود; مرا به ناشناخته ترین حقایق علم و فلسفه و ادب آشنا ساخت, همچون چراغی به پیرامون من پرتو افشاند و سرانجام به من امید پرواز داد

در سنین نوجوانی با تلاش و پشتکار, استقلال تازه ای را در زندگی تجربه کردم؛ برای اولین بار یک سروده ام به سبک سنتی در مجله “جوانان” آنروز به چاپ رسید و مدت کوتاهی در رادیو تلویزیون ملی افغانستان منحیث کارآموز/ دستیار احیای وظیفه کردم و ضمنأ بیرون از دانشکده در کلینیک تخصصی گوش، گلو و بینی (شفا) شروع به کار کردم؛ ولیکن به زودی همه چیز تغییر کرد و اتفاق عجیبی در زندگی شخصی من رخ داد. دکتر سرشناسی افغان مقیم آمریکا خواستار پیوند زناشویی با من شد و من هم در مسیری تعیین شده, راهی آمریکا شدم

من مدت چهارده سال سرپرستی کلینیک پزشکی( طبی) خانوادگی شوهرم را به عهده داشتم که نحوه ارتباط من با بیماران و خانواده هایشان محترمانه، صمیمی و مثبت بود و آن نوع ارتباط و مراوده ی صمیمانه و سازنده در رشد و تقویت خودباوری و اعتماد به نفس من نقش بزرگی را ایفا کرد. از آنهمه سالها، تجربه ها و درس های زیبایی آموختم؛ با اعتماد به نفس در میدان زندگی عقب نشینی نکرده و برای گسترش و حفظ آرمان هایم بیشتر تلاش کردم

در زندگی، چالش های زیست محیطی بر من بیشتر تاثیرگذار بوده اند؛ و در هر مقطع زمانی با چالشهای بی شماری روبرو بوده ام. چون جامعه افغانستان بیمار بوده است به همین دلیل پشت هر دختر و زن آزاده یک فرصت طلب و آزاردهنده جنسی وجود داشته است؛ و نیز در چهارچوب خانه، اکثرأ رفتار مرد/ شوهر با زن, خشونت آمیز و سلطه گرانه بوده است که بسیاری اوقات چنین چالشها به مهم ترین دغدغه های زندگی تبدیل می شوند. اگر چه از دوران نوجوانی تا کنون با روشهای آگاهانه عمل کرده ام، اما سالهای زیادی بهار عمرم را زیر سلطه شوهرم با اطاعت بی چون و چرا گذشتاندم

و چنان که در جامعه افغانستان آزار جنسی و سؤ استفاده جنسی محدوده وسیع از روش و طرز زندگی مردم است؛ هر کدام ما می بایست با آگاهی، پیشگیری و عزم راسخ از خود دفاع کنیم تا بازیچه دست هیچکسی نشویم؛ و با همان باور تا هنوز مبارزه ام برای حفاظت از خودم علیه خشونت و آزارهای جنسی ادامه دارد

عشق به هنر ادبیات به من انگیزه میدهد. چنان که انگیزه طیف وسیعی زندگی را شامل می شود برای من نیز انرژی بیشتری برای رسیدن به هدف میدهد؛ و باعث میشود که با تلاش و پشتکار و با صرف وقت و انرژی و تمرکز قابل توجهی به راه خود ادامه دهم

من پیروی سبک رمانتیسم ( رمانتیسیزم ) هستم؛ سبکی در برگیرنده ویژگی های عاطفی انسانی. در این مکتب« احساس به خاطر احساس و عاطفه به خاطر عاطفه اهمیت دارد.» با پیروی از این سبک من بیشتر آزادانه از چهارچوب تصویرگری های اجتماعی و سنتی ، به رؤیا و اندیشه خود اهمیت میدهم و به فرمان احساس و ذهن خود عمل می کنم؛ و با استفاده از واژه ها و کلمات به نمایش فضاهای اسرارآمیز و خیال انگیز پرداخته و در نهایت، هر بخشی از زندگی را با شیوه ی حرکت و رنگ به تصویر می کشم

:نشر شده از من
«دو مجموعه شعر فارسی «پرستوها» و «عسل وحشی
 مجموعه شعر انگلیسی – « Apple Orchard»

ضمن قدردانی از زنان رنجدیده دنیا، چنان که هویت خواهی و توانمند سازی نیروی “زن”در درون "زن" چون آتشی شعله می کشد، آرزومندم که با طرفداری درست از قوه" فمينيسم", با زبان و هدف مشترک پیشروتر و موفق تر برای یک دنیای عاری از خشونت به جلو بشتابیم.

بزرگترین آرزوی من برقراری آشتی و برابری در میان همه انسانهاست چون با صلح و دوستی میتوان زمان را فراموش کرد و دیوارهای سنگی ظلم و ظلمت را با کمک یکدیگر شکست

شعار زندگی من: آرمانهایت را تقویت کن

شهلا لطیفی
یازدهم جولای ۲۰۱۸ میلادی
Shahla Latifi 
July 11th, 2018

https://www.facebook.com/ShahlaTV/
https://www.instagram.com/shahla_latifi_1/