آرشیف

2015-1-22

مسيح محمدي

نقش رسانه هـــــای افغانستان در مدیریت بحران های طبیعی

 

تعریف بحران
تعريف لغوي بحران در لغتنامه هاي مختلف بيشتر به معناي تغيير وضعيت بيان شده است. در فرهنگ عميد بحران به معني آشفتگي و تغيير حالت، تغيير حالت ناگهاني تعريف شده و حالت بحراني را منسوب به بحران دانسته كه انقلاب، آشفتگي و تغيير حالت در بيمار يا در اوضاع و احوال مملكت بيان شده است. در فرهنگ معين نيز حالت بحراني را وضع غيرعادي در امري از امور مملكت تعريف كرده است.
با اين حال، در اصطلاح، تحليلگران و مفسران، درباره بحران تعريف روشن و بارزي ارائه نداده اند اما در چارچوب روشهاي تصميم گيري و روش هاي نظاممند بحران را اينگونه تعريف كرده اند:
"بحران عبارت از وضعيتي است كه نظم سيستم اصلي و يا قسمتهايي از آن را كه سيستم فرعي ناميده مي شود، مختل ميكند و پايداري آن را بر هم مي زند".

مدیریت : 
مدیریت فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.
مدیریت بحران : 
مدیریت بحران یعنی بازگرداندن تعادل دوباره بین منابع و نیازها. دقیقأ به معنای سوق دادن هدفمند جریان پیشرفته امور به روالی قابل کنترل و انتظار برگشتن امور در زودترین فرصت به شرایط قبل از بحران است.
مديريت بحران مجموعه مفاهيم نظري و تدابير عملي در ابعاد برنامه ريزي، جهت مقابله با سوانح هنگام، قبل و بعد از سانحه است.
درواقع در مديريت بحران معمولا چندين سازمان و ارگان مختلف، درگير انجام وظايفي مي شوند كه بايد با هماهنگي كامل نسبت به پيشگيري از بحران، كاهش اثرات آن و آمادگي لازم جهت رويارويي با آن، اقدام نمايند.
در يكي از معروفترين تقسيم بنديهاي مراحل مديريت بحران كه به لحاظ محتوايي مورد قبول بسياري از كارشناسان مي باشد، چرخه مديريت يكپارچه بحران به چهار مرحله كلي تقسيم شده است كه عبارتند از :
1. پيشگيري و كاهش اثرات
2. آمادگي
3. پاسخ به واكنش در برابر بحران "مقابله "
4. بازگشت به وضعيت قبل از سانحه "بازسازي"
در اين تقسيم بندي دو مرحله نخست پيش از بحران عملي ميشود. با اين وصف در يك تقسيم بندي ديگر که از این هم مشهورتر به نظر می رسد؛ براي مديريت بحران بيشتر به سه مرحله، پيش از بحران، در جريان بحران و پس از بحران اشاره شده است.
قبل از وقوع بحران باید سه فعالیت کلیدی صورت گیرد: تشکیل تیم مدیریت بحران در سازمان، ایجاد یک سناریویی که بدترین حالت ممکن را نشان دهد، و تعریف رویهی اجرایی استاندارد برای انجام فعالیتهایی قبل از وقوع بحران.
در زمان وقوع بحران سه فعالیت اصلی باید انجام شود: تمرکز بر اشاعه اخبار و اطلاعاتی که مورد تمایل عموم باشد، مشخص کردن یک نفر به‌عنوان سخنگوی سازمان، و ارسال پیامها و گزارشها به صورت حرفه‌ای در رسانه‌ها. 
بعد از وقوع بحران دو فعالیت اصلی باید صورت گیرد: شناسایی عوامل ایجاد کننده بحران برای استفاده‌های آینده و برقراری ارتباط با ذی‌نفعان برای آگاه‌سازی آنها از نتایج و اثرات بحران.
مدیریت بحران فرایندی است برای پیشگیری از بحران و یا به حداقل رساندن اثرات آن به هنگام وقوع برای انجام این فرایند باید بدترین وضعیتها را برنامه‌ریزی و سپس روشهایی را برای اداره و حل آن جستجو کرد.

اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث در افغانستان
اداره مبارزه با حوادث در افغانستان در زمان محمد داوود خان تاسیس شده که البته در آن زمان بنام DDP (Department of Disaster Preparedness) بخش آمادگی مبارزه با حوادث. این اداره یک اداره اجرائیوی بوده که در قبال حوادث طبیعی همیشه از خود واکنش نشان می داد و کمک هایی را به فامیل های آسیب دیده و آسیب پذیر ارائه می کرد.
به تعقیب ایجاد اداره موقت و انتقالی، اداره ملی مبارزه باحوادث بشکل جدید خود و با استانداردهای جدید عرض اندام کرد که بیشتر اداره هماهنگ کننده، پالیسی ساز، انسجام دهنده و اداره ای که بین نهادهای دولتی و موسساتی که در راستای ارائه کمک های اضطراری و فعالیت های بشردوستانه فعال هستند منحیث اندام پالیسی ساز فعالیت های خود را انسجام بخشید.
اداره ملی آمادگی مبارزه باحوادث در حال حاضر در 34 ولایت افغانستان نماینده گی ( دفتر ) دارد و البته متمرکز در هفت زون هستند که ریاست مبارزه با حوادث ولایت هرات به صفت اداره مبارزه با حوادث در زون غرب فعال است به این مفهوم که این اداره بخش های ایجاد هماهنگی با موسساتی را که در سطح ولایت هرات و به شکل زون فعال هستند مانند WFP یا سازمان غذایی ملل متحد و سایر نهادها، هماهنگی کرده و در بخش های اجرائیوی در ولایت های زون توسط ریاست ها اجرا می شود.
هدف از ایجاد اداره ملی مبارزه با حوادث طبیعی در سطح ملی، زون و یا ولایت ها، جلوگیری از تبدیل شدن حوادث به بحران ها می باشد به همین ارتباط مدیریت های وقایع و کاهش در ریاست های مبارزه با حوادث ایجاد شده و آنها نقش پالیسی سازی دارند و دقیقا تمامی پدیده ها و مواردی را که مربوط به مدیریت بحران و کنترل بحران می شود، آنها تجزیه و تحلیل کرده و نظر به آن پالیسی های خود را می سازند.
اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث در افغانستان مدیریت بحران را به چهار مرحله تقسیم کرده است که عبارت از مرحله قبل از بحران، مرحله وقوع، مرحله جریان بحران و در نهایت مرحله پس از بحران می باشد.
پیش از بحران : در این مرحله این اداره مکلف به راه اندازی برنامه های آگاهی دهی عامه، پالیسی سازی، هشدار دهی قبلی و سایر موارد می باشد.
مرحله وقوع بحران : در این وهله اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث وظیفه دارد که تمام نهادها و موسساتی را که در همین راستا فعالیت دارند هماهنگ ساخته و زیر یک چتر فعالیت های شان را انسجام ببخشد تا از پراکنده گی و تشطط جلوگیری شود.
در مرحله جریان بحران : این اداره موظف است تا ارزیابی های سریع را راه اندازی کرده و کمک های عاجل را به آسیب دیده گان بحران برساند و آنرا مدیریت کند.
مرحله پس از بحران : موظف است تا از طریق خلط سازی یا مخلوط کردن برنامه های کاهش دهی خطرات حوادث با برنامه های انکشافی ( طوریکه کشورهای جنوب شرق آسیا همین مدل را استفاده می کنند) مخلوط کنند؛ تا به احیاء مجدد تاسیسات و روال عادی زندگی اجتماعی بیانجامد.

نقش رسانه های افغانستان در مدیریت بحران های طبیعی
بر اساس تعاریفی که صورت گرفته مدیریت بحران های طبیعی عبارت از برگشت اوضاع بحرانی جامعه به حالت اولی آن می باشد. و یا به عبارت دیگر تنظیم امور به قسمی که بتواند از خسارات بیشتر جلوگیری کند و آنرا به نفع مردم رقم بزند.
در افغانستان در جریان چندین سال گذشته، توجه چندانی به مدیریت بحران بخصوص بحران­های طبیعی صورت نگرفته است. مشکلات سالیان گذشته افغانستان موجب آن شده تا برنامههای اجرا شده در این زمینه، برعلاوه اینکه به کنترل بحرانها کمک نکرده بلکه بخاطر علمی نبودن و تخصصی نبودن سیستم مدیریت بحران، به از بین رفتن منابع مادی و معنوی انجامیده است.
رسانه ها در مدیریت بحران نقش ارزندهای دارند، امروزه مدیریت بحران بطور منظم و برنامه ریزی شده آموزش داده شده و برای بحران های طبیعی آمادگی هایی گرفته می شود، رسانه­ها بخاطر امتیاز بزرگ آموزشی و تأثیر بر روان افکار عامه میتوانند برنامه های مشخصی در راستای کمک به مدیریت بحران داشته باشند. 
عمده ترین قربانیان بحران ( سیاسی، اقتصادی، طبیعی و … ) در یک جامعه مردم آن کشور هستند. رسانه نیز در میان اجتماع فعالیت کرده و مخاطبان آن مردم هستند بنابراین دقیقا رابطه بسیار مستقیم بین رسانه و مدیریت بحران وجود دارد، زیرا رسانه برای کنترل بحران ها و همچنان کنترل و هدایت اذهان عمومی بهترین و موثر ترین وسیله است. و دقیقا تنها رسانه است که در پهلوی موارد عملیاتی و اجرایی برای کنترل بحران موثر واقع شده و برای اطلاع رسانی، هشدار و آمادگی های لازم برای بحران قابل پیش بینی از هر وسیله دیگر حتی بیش از سیاستگذاران و پالیسی سازان یک کشور نقش بسیار اساسی تری را ایفا میکند.
دقیقا در هر کشور بخاطر مواجهه با بحران استراتیژی ها و یا برنامه های مشخصی وجود دارد و رسانههای آن کشور هم مسئول هستند که در مواجهه با بحران یا چنین حوادث و رویدادهای طبیعی قطعا راهبرد ویژه ای داشته باشند. و از طرفی هم رسانه ها به عنوان نهادهای مسئول در پهلوی دولت، دقیقا برای کنترل و مدیریت بحران ها در هر جامعه متعهد هستند؛ یعنی رسانه ها به نوعی مکلف می شوند که در مقابله با چنین بحران هایی وارد عمل شوند. اما متاسفانه در افغانستان چنین راهبرد مشخصی در مواجهه با بحران وجود ندارد و حتی رسانه ها در بسا موارد برای پردازش و بیشتر شدن بحران ها کمک کردند به این معنی که برخی از رسانه ها نه تنها برای کنترل و پیشگیری بحران و همچنان برای نجات مردم از خسارات بیشتر با دولت همگام نشدند، بل به نوعی به عنوان یک عامل باعث تیره گی اوضاع و یا فراگیر شدن بحران شدند. با این حال می توان گفت که رسانه های افغانستان هیچ راهبرد مشخصی در مواجهه با بحران ها ندارند در حالیکه باید نقش ترسیمی و نقش کمک کننده در وضعیت بحرانی داشته باشند.
در افغانستان دلایل زیادی موجب آن شده تا سیستم مدیریت رسانه ای در روند بحران را بخصوص در افغانستان ناکارآمد باشد. روند ناگوار چندین سال گذشته در زندگی مردم خواسته و ناخواسته تأثیرات منفی خود را بر روان جامعه گذاشت و زیرساخت ها و تهداب های اساسی جامعه از قبیل، تعلیم و تربیه، اقتصاد، سیاست و حتی زندگی اجتماعی را در کشور تخریب کرد. این نابسامانی ها موجب آن شد تا در افغانستان به زیرساخت ها و اساسات اجتماعی توجه چندانی صورت نگیرد. رسانه ها نیز ستونی بزرگ در کشور بودند که برای مدت ها به سکوتی طولانی مجبور شدند؛ اما پس از خفقان دوره طالبان بصورت ناگهانی به نظام دموکراسی دست یافتند و همه چیز برای شان مقدر شد. با این حال روند دموکراسی و آزادی بیان نیز تا به حال نتوانسته کمکی به رسانه باشد زیرا مشکل رسانه های افغانستان بزرگتر این هاست.

نقاط ضعف!
امروزه ژورنالیزم و فعالیت های رسانه ای در سطح دنیا به پیشرفت های بزرگی دست یافته، اما در رسانه های افغانستان از پیشرفت و تعالی حرفه ای خبری نیست. شماری از استادان دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات به این اعتراف میکنند که رسانههای کشور تا به حال هیچگونه کمکی به مدیریت بحران در افغانستان نکرده اند و حتی در بسا موارد در بحرانی ساختن جامعه نیز دخیل بوده اند.
پوهیالی بشیر احمد بهروان استاد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات معتقد است که غیر تخصصی بودن رسانهها یکی از عوامل مهم در این زمینه است، او میگوید که چون رسانه ها به یکباره وارد عمل شدند، بعد از ایجاد نظام دموکراسی و فروپاشی حکومت طالبانی شمار رسانه ها از لحاظ کمی افزایش یافت اما از لحاظ کیفی وقتی بررسی شود؛ واقعا رسانه های افغانستان چیزی برای گفتن و یا ارائه به مخاطب ندارند. بیشتر افرادی که در رسانههای کشور کار میکنند متخصص نیستند و هیچ علمیتی در مورد عملکرد رسانه بخصوص در مواجهه با بحران ندارند، این باعث میشود که عملکرد رسانه ضعیف باشد.
تخصص یک وجهه ضعف رسانه در افغانستان است، در مرحله بعدی تعهد و رسالت خبرنگاری و رسانه ای اهمیت دارد که یک رسانه هرچند اگر افراد متخصص داشته باشد ولی اگر تعهدی در قبال مردم و جامعه خود نداشته باشد باز هم مدیریت بحران قدرتمندی نخواهد داشت اما در افغانستان برعلاوه اینکه تخصص در بیشتر رسانه وجود ندارد، بخاطر خصوصی بودن و یا تجارتی بودن رسانه ها، تعهد حرفه ای و خبرنگاری نیز وجود ندارد. اگرچه این تعهد در سال های اخیر بیشتر از قبل مشاهده می شود؛ اما در کل می توان گفت که رسانه های کشور بخاطر مسایل مالی و اقتصادی از هرگونه تعهد و رسالتی در قبال جامعه عبور میکنند.
برعلاوه رسانه ها، دولت نیز هیچ برنامه ای را بخاطر مواجهه با بحران نداشته است. اینکه چطور باید عمل شود، کدام نهادها مسئول هستند و روند عملیاتی و امداد رسانی در مرحله بحران چطور است اما در این مورد باید گفت که در افغانستان وقتی یک بحران اتفاق می افتد آنگاه موضوع کمک به آسیب دیدهگان و یا مدیریت بحران مورد توجه همگان قرار می گیرد. بطور مثال هرگاه در یک منطقه برف کوچ میشود و تمام راه ها مسدود میگردد؛ آنگاه دولت به فکر انتقال کمک ها و وسایل اولیه امدادی به مردم است در حالی که دولت باید پیش بینی کند که کدام ولایت افغانستان زمستان سختی پیش رو دارد و در جریان سال کمک های لازم را به آن منطقه ارسال کند و پیشگیری های لازم را داشته باشد.
فیصل کریمی استاد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات معتقد است که در افغانستان رسانه ها نیز روزمرهگی میاندیشند، یعنی استراتیژی بلند مدت رسانه ای در افغانستان برای کنترل بحران و انجام مسئولیتها متاسفانه وجود ندارد و ا ین ناشی از آنست که بحران هنوز اهمیت لازم را بین اقشار جامعه از جمله رسانه ها و حکومت پیدا نکرده و امروز بحرانهای طبیعی چیزی ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسد. و رسانه ها وقتی به سراغ بحران می آیند که بحران اتفاق افتاده باشد در حالی که باید رسانه ها پیشگویی، تحقیق و اطلاع رسانی کنند دولت میتواند که با کمک و همکاری گسترده با رسانه ها بر قدرت این روند بیافزاید. 
در سایر کشورهای جهان برعلاوه رسانه ها، نهادها و ارگان های مختلفی از جمله معارف (تعلیم و تربیه) بخاطر مقابله با بحران های طبیعی فعالیت می کنند؛ تا به گونه ای جامعه را برای مبارزه با بحران آماده ساخته و آنها را آموزش می دهند. در این کشورها برنامه های زیر بنایی صورت می گیرد تا در صورت مواجهه با بحران، آسیب زیادی به جامعه وارد نشود؛ اما متاسفانه برعلاوه اینکه پالیسی و پلان مشخصی از سوی دولت در این مورد وجود ندارد؛ بل از رسانه ها نیز بصورت ساده و عادی آن استفاده می کند. دولت هیچگاه رسانه ها را برای اجرای رسالت و فعالیت های بزرگشان بیدار نساخته و از سویی نیز هیچ سرمایه گذاری در این مورد نداشته است.

راهبرد مسئولیت رسانه ها چیست؟
در افغانستان فصل زمستان و اوایل بهار حوادث طبیعی بیشتری از قبیل برفکوچ، سیلاب و در برخی مواقع هم خشکسالی بوقوع میپیوند در این صورت رسانهها باید این توانایی را داشته باشند تا از طریق تحقیق، پژوهش و بررسی اوضاع جوی کشور به نوعی پیش بین بوده و به دولت تلنگری بزنند تا بیشتر متوجه اقدامات اساسی برای رفع نیازهای جامعه در مراحل مختلف مدیریت بحران باشد. امروزه پیش بینی اوضاع جوی کشور تا ماه ها بعد هم کار ساده ای شده و رسانه ها باید در این زمینه برای دولت و مردم اطلاع رسانی کرده و مشکلات و یا بحران های قابل پیش بینی را با هشدار به خورد دولت و مردم بدهد و از طرفی هم آن را وادار به اقدامات جدی تر نماید. 
فیصل کریمی استاد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات می گوید که رسانهها قبل از بحران باید آمادگیهای کافی داشته باشند، سنجش و پیش بینیهایی از وقوع و یا سطح خسارات بحران و مشکلات بعد از بحران را انجام دهند؛ اما متاسفانه در افغانستان دیده میشود که رسانه ها بر علاوه اینکه هیچ برنامه مشخصی برای مواجهه با بحران ندارند حتی خود رسانه ممکن است در هنگام بحران با آسیب های بزرگی مواجه میشود به نحوی که نمیتواند خود را از بحران نجات دهد. این یک امر مهم و نگران کننده برای آینده فعالیت های رسانه ای در افغانستان میباشد. افغانستان یک کشور بحران خیز است و در طول سالهای متمادی بحران­های طبیعی مانند سیل، برفکوچ، خشکسالی، زلزله و برخی بحرانهای طبیعی دیگر در کشور به وقوع پیوسته است.
رسانه وظیفه دارد تا در هنگام بحران مناطق آسیب دیده و آسیب پذیر را زودتر و بهتر شناسایی کرده و با بازتاب این رویدادها و مشکلات ناشی از آن، دولت را به اجرای برنامه های عملی در این زمینه وادار کند و از سویی هم یک همبستگی و بسیج عمومی را برای کنترل بحران ها در جامعه ایجاد کند. به گونه مثال در سال 1387 هـ. خ، شهر هرات در غرب افغاسنتان شاهد بارش برفی سنگین بود ، این برف راه های مواصلاتی ولسوالی ها با شهر را مسدود ساخت، صدها نفر را مریض و یا خساره مند کرده و حتی درختان و زمین های زراعتی در این ولایت را از بین برد. در اثر این حادثه صدها نفر به شفاخانه منتقل شده و بخاطر یخزده­گی، دست و پای شان قطع گردید.
در همین زمان بود که رسانه ها با پخش تصاویر قربانیان و آسیب دیدهگان و همچنان وضعیت سخت و دشوار مردم، دقیقا توانستند که توجهات دولت، جامعه جهانی، نهادهای کمک رسان و حتی مردم خیر و تاجران را به وضعیت دشوار این شهر جلب کنند و دقیقا در همان زمان تاثیرات چنین اطلاع رسانی دیده شد و خیل عظیمی از کمکها و ابراز همدریها به این ولایت سرازیر و برای مواجهه و یا مبارزه با این بحران نیز کارهایی صورت گرفت.
به باور استادان دانشگاه هرات برنامه هایی که رسانه در هنگام بحران باید انجام دهد؛ قرار ذیل است :
1. بررسی چگونگی وضعیت جامعه 
2. طرح برنامه های هدفمند به منظور تاثیر گزاری بر روان جامعه
3. بسیج مردم برای جمع کردن کمک های مردمی
4. آگاهی دهی به مردم در هنگام بحران
5. کنترل اذهان عمومی و جلوگیری از پراکنده شدن جامعه
در هنگام بحران نکته ای که از همه مهمتر می نماید اینست که رسانه ها وضعیت بحران را چگونه انعکاس دهند. برخی اوقات بحران ها طوری از طریق رسانه ها منعکس می شود که خیلی خطرات بیشتری را متوجه مردم و جامعه می کند و یا به عبارت دیگر وضعیت را بحرانی تر ساخته و یک بحران جدید را خود رسانه ایجاد می کند.
در کشور ما رسانه ها پس از خروج طالبان و بوجود آمدن فضای دموکراسی در رسانه ها، گمان آن می رفت که فعالیتهای بهتری را به نمایش بگذارند؛ اما رسانه ها فعالیت خاصی را در جریان چند سال گذشته انجام نداده اند، آنها بصورت ساده به مسایل بحرانی و مهم افغانستان پرداختند. به گونه مثال امروز در کدام ناحیه کمک شد و یا شکایت برخی از باشنده گان را در این مورد منتشر کرده مسایل مهم و بحرانی را بصورت ژرف و عمیق بررسی نکرده و در مورد آن تحقیق نکرده اند.
با این حال باید رسانه بررسی کند که چه مناطقی آسیب پذیر است؟ چه اقداماتی صورت گرفته؟ گستردگی بحران و خسارات آن تا چه اندازه است؟ چه مناطقی نیاز به کمک داشته و چه مقدار کمک نیاز است؟ در کنار این برنامه هایی را برای رفع مسایل روانی پس از بحران ایجاد کنند، ساخت فیلم، نمایش نامه، برنامه های روانشناسی، انگیزه دهی به مردم و …
پس از بحران نیز رسانه ها نقش اساسی در ترمیم وضعیت بحرانی و پیامدهای احتمالی آن دارند. رسانهها با افکار مردم سرو کار دارند و فعالیت های آنها پس از بحران نیز تأثیرات بزرگی بر روح و روان جامعه بر جا میگذارد. رسانهها وظیفه دارند مردم را تسلی بدهند تا جامعه از حالت بد و ناگوار ناشی از بحران خارج شده و به وضعیت عادی خود برگردد. این فعالیت های رسانه هاست که باید برنامه ریزی شده و تنظیم شده باشد؛ اما متاسفانه در افغانستان، برعلاوه اینکه برای مراحل جریان و پس از بحران هیچ گونه پالیس مشخص و از قبل تعیین شده ندارند؛ مرحله قبل از بحران را نیز عملی نمیکنند.
در این وهله تمام انواع رسانهها ( دیداری، شنیداری، چاپی و انترنتی ) می توانند نقش خود را ایفا کنند؛ اما در افغانستان رادیوها بخاطر پوشش وسیع خود نقش موثرتری در این زمینه دارند. تلویزیونها کمتر میتوانند مناطق دور افتاده را تحت پوشش قرار دهند و یا حتی در بیشتر مواقع، در زمینه پرتاب امواج تصویری و ارسال تصویر به فضا و از آن سو، گرفتن تصویر مشکلاتی دیده می شود؛ اما رادیو در هروضعیت و حتی در هر نقطه ای از کشور قابل دسترس بوده و پوشش مکانی بیشتری دارد. گرچه از لحاظ تأثیر خود بر رفتار و کردار مردم، تلویزیون موثرتر می باشد، اما بخاطریکه در شرایط فعلی مشکل است تا تمام مردم افغانستان دسترسی به تلویزیون داشته باشند، بناءً رادیوها نقش اساسی را بازی میکنند.
نکته قابل ملاحظه نیز اینست که رسانه ها بصورت ساده و گذرا به نشر مسایل خبری بحران نپردازند، آنها مکلف اند تا جوانب مختلف بحران را بررسی و تحلیل کرده و با ژرف نگری به حل مسایل و کمک به مدیریت بحران بپردازند. گزارش دهی بصورت ساده از برنامه های اداره ملی آمادگی مبارزه با حوادث قسمتی از همکاری های مسئولان مدیریت بحران با رسانه هاست. توقع می رود که همکاری های رسانه ها با این اداره بیشتر شده و بیشتر به مسایل ژرف و مسایل اساسی بحران توجه شود، مسایل زیر بنایی بحران و عوامل اصلی را پیدا کرده و به مدیریت بحران بصورت مستقیم کمک کند.

نويسنده : مسيح "محمدي"