آرشیف

2015-1-22

فخرالدین شهریار شرق

نقش جــوانــــان در جریان هــــــــــای سیاسی در افغانستان چیست

 

بدون تردید جوانان با دانش و با فرهنگ بوده اند، بخشی دیگربا نیروی توانمندجسمی خویش در سربازخانه ها و سنگرها از حریم مقدس میهن حراست می کنند.
بدون شک که بخش اعظم شهروندان افغانستان را جوانان تشکیل می دهند،جوانان چه نقشی در آینده ی سیاسی افغانستان دارند؟
میتوان با یک نگاه کلی در تمام کشورها و به گونه ویژه آن در افغانستان میرهن می گردد که در طول تاریخ جوانان که به حق میراثداران امروزوگردانندگان چرخ اداره فردای کشوراند دایمأ منشای تحولات،دگرگونی ها و پیشرفتهای چشم گیردر بخشهای گوناگون اعم از سیاسی،اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی،بوده اند. نقش جوانان در همه عرصه ها تعین کننده و سازنده بوده است.اگراز گذشته های دورتاریخی صرف نظرنموده ونقش جوانان را در یک سدِۀ اخیر کشورمان مورد پژوهش وارزیابی قراردهم بخوبی می توانیم پی ببریم که جوانان کشورمان در این سدۀ پسن چه نقش و سازندگی داشته اند.و منشای اثرچه دگرگونی هایی بوده اند از آغازروشنگری تا ایجاد نهضت مشروطیت و بعدِأ پیروزی یک نظام سیاسی مترقی مبتنی بردید گاه و افکارمدرنیته و سرانجام فراچنگ آوردن استقلال وتامین حاکمیت مطلقه سلطنتی ظاهرشاهی وتشدید روشنگری فراگیر و متشکل در دهه چهل و ایجاد گروه های متعدد سیاسی با افکارو اندیشه های نوین ودوران دفاع مقدس از حریم مادروطن در برابرتجاوزو اشغال کشورو طرد دشمنان برون مرزی از تجاوزگران شوروی تاسیاه اندیشان پنجابی،همه برمی گردد به نقش خلاق جوانان در راستای پاسداری از ارزشهای ملی و خود بودن است.
اگر بخشی از جوانان با دانش و با فرهنگ بوده اند بخشی دیگر با نیروی توانمند جسمی خویش در سربازخانه ها و سنگرها از حریم مقدس میهن و خاک خود حراست نموده اند. پس در یک جمله اگر خلاصه کنیم جوانان سازندگان راستین یک جامعه بوده و هیچ کس نمی تواند منکر خلاقیت آنان گردد.
 
افغانستان یک کشورسنتی است.
از نظر بنده تردیدی نیست که میان دید گاه جوانان و کهن سالان دارای دانش و معرفت ، تضاد های آشکاری و جود دارد. این تضاد بر خاسته از منطق زندگی ودوران متضادی است که طیفهای اجتماعی در آن دوره ها حیات بسرمی برند.فلسفه و جودی واستمرارزندگی انسانی بگونه ای رقم خورده است که هر نسلی فرزند زمان خود است و زمان سیر صعودی و پیشرونده دارد، زمان مطالبات خاص خودش را دارد که خواست ازروانی و فکزی گرفته تا نحوه بر خورد به زندگی مادی،با مطالبات پیشین خود فرق دارد و از اینجاست که بروز تضاد ها میان نسل جوان و نسل پیشین امری است طبیعی و بدیهی،اما در پیوند با این که جامعه چقدر آماده پذیرش دید گاه های جوانان است،بر می گردد به درجه آگاهی اجتماعی جوانان از سنت و فرهنگ حاکم بر جامعه . اگرجوانان هر قدر آگاهی و درک منطقی از سنت و فرهنگ جامعه داشته باشند ورواشناسی وجامعه شناختی جامعه خودرا خوبتردرک کنند،درکارپیاده نمودن خواستها واندیشه هایشان موفق ترخواهند بود واگرهرقدردچارفقرفرهنگی جامعه شناختی جامعه خود باشند،به همان اندازه در جهت برآورده ساختن خواستهایشان دچارمشکل خواهند بود.اما منطق زندگی حکم میکند که خواست جوانان با همه دشواری هایی که  پسش روی دارد چون نیاززمان خویش است،باید تحقق پیدا کند.
 
برای   تحقق اهداف خویش ،جوانان باید تلاش بکنند.                                         
از نظرمن اگر جوانان می خواهند با واکنش منفی کمتر مواجه گردیده و منشای مثبت و سازنده واقع گردند،از همه باید از تازیخ،فرهنگ و سنت دیرپای جامعه خود آکاهی دقیق پیدا نموده و از تجازب غنی گذشتگان خود در کارنوآوری عمیقآ بیاموزند ودر کارپیاده نمودن دید گاه های مفید و سازنده خویش طوری عمل نمایند که افکارو اندیشه های بر جامعه خویش را تخریش نکنند.ما تجارب ارزشمندی از گذشتگان خود داریم که با وجود نظرات سازنده ونیک شان که همه در جهت آزادی ورفاه عموم ملی بود و هیچ نیتی جزخدمتگذاری نداشتند،اما نحوه عملکردشان بگونه ای بود که با افکار،دیدگاه وسنت حاکم بر جامعه در تصادم واقع گردیده واین گونه برخورد سبب گردید که مردم سنت زدۀ جامعه ما نه تنها آرزوهای نیک خدمتگذارانه آنان را نپذیرند،که با اندک تحریکات سازمان یافته دشمنان بیرونی ،بر خواستهای انسانی وپیشرو آنان خط بطلان کشیده ،بجای جا افتادن آنان دید گاه های سازنده جامعه را بیش از پیش سنت زده نموده ودر عمق خرافات فروبردو.باید از گذشته بیاموزند و در زاستای پیاده مقابل دشمنان خیش با جدیت مبارزه نمایند که این و ظیفه هر جوان نمودن اهداف پیش روخود،میانه روی خرد ورزانه را پیشه نمایند ودر منطقه است .
بیداری سیاسی در میان جوانان. دراین جای تردیدی نمی بینم که درجه بیداری سیاسی در میان جوانان امروز،به مراتب بالاتر و فراگیرتر از هر زمان دیگر است.بیش از سی سال جنگ و خونریزی و مداخلات آشکار قدرتهای بزرگ ورنگارنگ جهان در افغانستان بزرگترین عامل بیداری سیاسی نه تنها در میان جوانان ،بلکه درمیان عامه مردم افغانستان است.در این سی سال جنگ متداوم که بیشترین نیروی مصرفی آنرا جوانان تشکیل داده است،خود یکی از مهم ترین ابزار های بیداری سیاسی در میان جوانان است .چون جوانان که بیشتر از هر گروه و قشردیگری در برابر زندگی حساس اند،حس کنجکاوی شان بیشتر تحریک گردیده آنان را وامیدارد که نسبت به سرنوشت خویش که در گرداب جنگ گیر افتاده بیاندیشند وروی دلایل وانگیزه های آن تعمق کنند و به یک خود آگاهی برسند واز خود بپرسند که عامل این ویرانگری کی ها اند و چرا این  و ضعیت جریان دارد وراه رهای از این شب دشحوارگذر درچه عوامل وراه حل هایی نهفته است .این بزرگرین تکانه سیاسی و بیداری برای جوانان امروز است که به آرامش وزندگی نیازمند ووابسته تراند.
تفاوت در میان جوانان امروز و گذشته در این است که درجه آگاهی دیروزیان منحصر به گروه های سیاسی محدودی بود که بطورزیززمینی به فعالیتهای سیاسی می پرداختند ودانش آنها فراتر از جزوه های دست نویس منحصربه روش و مکتب خاص نبود.اما امروز در همه زمینه ها بخصوص فراگیری دانش سیاسی و علمی برای نسل جوان میسر است .از کتب واخباروروزنامه گرفته تا رسانه های صوتی تصویری و انترنیت در خدمت نسل جوان امروز قرار دارد که این خود بزرگترین عامل بیداری سیاسی بطور گسترده می تواند در میان جوان باشد . اگردر نتیجه جنگ بسیاری جوانان از نعمت دانش کتبی بی بهره ماندند،از نظرشنوایی وسایل زیادی وجود دارد که به بیداری سیاسی آنها می تواند کمک نماید . از یظرمن از ویژه گی های منحصر به فرد در میان جوانان امروز اینست که جوان امروز به هر چیزی از نظریه سیای ودانش ومکتب بکری تا باورهای عقیدتی با دید نقد مینگرد. جوانان امروز خلاف جوانان دیروز که بیشتر بینش تک بعدی و تعبدی داشتند،کمتر دچار تعصبات مکتبی بوده و بجای اندیشه های وارداتی دیکته شده خرد و مغزخودرا بکاربرده هیچ نگرشی از قبل برایش پذیرفته شده نسیت.جوانان امروزعلاوه بر مسایل سیاسی،به فرهنگ و تاریخ وارزشهای ملی وهویت وخودشناسی ملی خویش بیشترمحشوراست.که این نحوه نگرش در نسل پیشین کمتر مشاهده می شود و پیرانه سران وسیاسیون پخته سال ما هم که امروز حرفی در زمینه های مختلف برای گفتن دارند ، ناشی از تجاربی است که در نتیجه ریخت وپاشهای ناشی از اشتباهات گذشته بر ایشان دست داده و آنان را در طی سالهای پسین به این مهم متوجه ساخته است .من به جوانان امروز در سازندگی فردای خوب متنوع  و کثرت اندیشی بیشترباور دارم. 
 
جوانان که بیرون از افغانستان زندگی می کنند.
در این جای تردیدی نیست که نقش جوانانی که در داخل افغانستان زندگی می کنند و از یک احساس عالی میهن پرستانه و دانش علمی و سیاسی بر خوردار اند ؛نسبت به جوانانی که خارجی زندگی می نمایند،به مراتب تاثیر گذار ترومثبت تربه امر اجتماعی است. چون پیوند مستقیم با مردم دارند و روزانه می توانند بخشی از نیات معقول وسازنده شان را به گوش مردم برسانند .اما به هیچ وجه نمی توان منکر جوانان با درک و تاثیر گذارخارج از افغانستان باشیم . صرف نظراز این که عده ای از جوانان مصروف تامین مخارج زندگی خویش اند وناگزیر باید در این باره بیاندیشند ،ولی یک عده ی محدودی هم که در جنب تامین مخارج زندگی به کارروشنگری می  پردازند،بنابر امکاناتی که درخارج و بخصوص در غرب از نظروسایل روشنگری دارند،می نوانند تاثیرات ژرفی را در جهت بیداری سیاسی جوانان داخلی بگذارند. جوانانی که در خارج هستند بنابر مصسونیتی که دارند ، بهترمی توانند دست به افشای حقایقی بزنند که در داخل هنوز زمینه آن فراهم نیست . از جانب دیگر جوانان داخلی علاقمند به مسایل سیاسی بهتر میتوانند از این مقالات و نوشته های افشاگرانه  ورهنمون شونده از طریق سایتهای انترنیتی بهره ببرند.امروز زمینه های ارتباط بطور گسترده  فراهم است. از این تقطه نظراگربه مسایل مهم داخلی بنگریم ،نقش جوانان با درک و با احساسی که در خارج هستند مهم و قابل درک بوده و قطعآ می توانند تاثیرات و مثبتی را در جامعه افغانستان بر جای گذاشته و از این طریق رسالت میهنی خویش را به انجام بر سانند. 
 
شهریار شرق
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه پونه  
پونه هندوستان