آرشیف
ناله های دل
عثمان نجیب
باده گر شوی
پیاله و جامت شوم
درد گر شوی
نالهیی نایت شوم
روح گر شوی
نَفَسِ جانت شوم
جان گر شوی
گفتارِ زبانت شوم
آتشگر شوی
کورهی سوزانت شوم
آسمان گر شوی
اَبر و بارانت شوم
رعد گر شوی
صاعقه افشانت شوم
آفتاب گر شوی
گرمای تابانت شوم
مهتاب گر شوی
نور درخشانت شوم
لاله گر شوی
ساقهی سبزِ نامت شوم
دریا گر شوی
خروشِ خروشانت شوم
طوفان گر شوی
خاکِ راهِ گدازانت شوم
بحر گر شوی
موج و گوهرِ نایابت شوم
شور گر شوی
فریادِ بلندِ بانگت شوم
شر گر شوی
تیغ براق و برانت شوم
رهرو گر شوی
زمین و فرشِ پایت شوم
پرواز گر کنی
توان و بالِ پروازت شوم
غزاله گر شوی
شکار چشمانِ نازت شوم
سایه گر شوی
سردی سردِ رخسارت شوم
لب گر شوی
پیام و بیانِ گفتارت شوم
سِحر گر شوی
پیدا و پنهانِ رازت شوم
مهر گرکنی
فدای وفا و خِرامت شوم
آهو گر شوی
آهوانه اندوهِ زارت شوم
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&+++&
نه
رنگِ جهان هم رنگ تست
نه
برگِ خزان همسرِ تست
آئینه
تویی آبگینه تویی
نه
عروس جهان مانند تست
دل
نهدادی هزاران دل ربودی
دلی نه
که دلسِتان هم دل تست
گلعُذارانِ
همه حسرتِ تو خوردند یارا
نه گل
و نی گلستان به مثلِ تست
در
کوچه باغِ مهرویان روان شدم
دیدم که
نورِ جهان در چشمان تست
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
نه
بی تو میشود افتاد
نه
باتو میشود در افتاد
جان
چطور میشود گر نهباشی
جانم
بی تو میشود گر نهباشی
کجا
روم بی تو که نتوانم رفت
نه
ز دل رَوِی نه با دل بروی
رخ
بنمای صنمی عشوهگر
بی رخ
تو دين وایمان نیست دگر
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
در
بیابان درد بی تو افتاده ام
در
کویر سرد بی تو افتاده ام
در
غریبی دیدار تو افتاده ام
عمر
گدایی کنم از خدا نور ام
در
تقلای دیدار تو افتاده ام
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
در لبم
بوسه ها از جای گاه تست
یادگاری
از سوی تو و نگاه های تست
خوشه
خوشه بوسه دهم برات
دلِ
من تحفهی جان من برات
گشوده
کتاب دل گرفتم برات
نالهی
نای و درد سرودم برات
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
درگرمای
پاهای تو غرقاب ام گواراست
عطر
آگینی جسم تو چی زیباست
آن
نیلگونی رخسارِ نیلوفرانی تو
با
تو در خواب غنودنم زیباست
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
دویدم
بی تاب تا رسیدم به تو
نه
خود دیدم و نه خواب
من
در بند دیدار تو زنجیر شدم
بمان
که برای بودن تو پیر شدم
گر
لبِ نوشِ تو باز شود
چی
جوشوخروش برپا شود
هزار
راز و صد رهِ نهان دارد دل
کسی
نداند که چی پنهان دارد دل
بدان
که دل در گروِ بساطِ تست
قیل
و قالش همه برای تست
ره
بزنم ره تا به دلِ تو رسم
پارو
نهزنم تا به دِل دگر رسم
کلیدی
دارم اندرِ دلِ بستهی خویش
با پیچ
و تاب باز کنم قفل بستهی دل
گذریست
هردم مرا سوی آغوش تو
دست
خیالم مدام است در بناگوش تو
تو
خوابی و من بیدار دیدار روی تو
تو
بیداری و من رویای سر کوه تو
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
هم
سلام تو شدی هم کلام تو شدی
نا
دیده به من روح و روان تو شدی
شهپر
های تو بود و شب ظلمانی من
گر
تو نبودی چی بود درد طوفانی
خواب
دیدم که بام بلند دیدارِ من توی
برف سرد
زمستان و شکوه بهار من تویی
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور