X

آرشیف

مکثی بر بعضی راههای حل! 

 

در دوقسمت/ قسمت اول

 

تراژیدی کشور و مردم ما هیچ انسان سالم را بی تفاوت مانده نمی تواند! 

بخشی از تلاشهای و نسخه های بیرون رفت ازین حالت رقت بار در موارد میلګند و در موارد تآثیر معکوس نیز دارند! درینجا  به بخش ازین حالات مثبت و منفی و به بعضی از راههای حل وارد و نا وارد، به صورت انتخابی متمرکز میشوم و فهم خود را در مورد با منطق مختصر آن با شما شریک میسازم! 

بخش از نسخه های ضروری و خوب ولی نسخه های حل  و خروج ازین حالت، تکمیل و  دقت بیشتر میطلبند و یا هم تغیر حالات به ضرورت تغیر نسخه ضرورت میافتد! راکد ماندن درین میان در موارد بی اثر شدن نتیجهٔ نسخه را موحب شده و در موارد سخت مضر و حتی مهلک و کشنده میګردد! 

 

عوامل بحران و تراژیدی امروز ما در عالم اسباب، داخلی و خارجیء، در توان ما و خارج از توان ما و عوامل خورد و بزرګ، از جمله موقعیت جغرافیایی و ترکیب اتنېکی که از عین قوم تعداد بیشتر در خارج از نقشهٔ موجود افغانستان وجود دارند، میباشد! 

عوامل  تفرقه ، تعصب و فتنهٔ قومی  به صورت مرکزی و بارز تر، در پهلوی عوامل تأریخی، بی عدالتی های کادری و ساختار های نظام که موجب حاکمیت های غېر مردمی شده، نیز بس مهم میباشد. عامل اصلی این پدیدهٔ مهلک در عصر امروز ، وجود تجاران قوم و زبان بخاطر کسب امتیاز، دسایس خارجی برای شکست اخوت اسلامی، تحقق و آسان سازی در غلام سازی ملت و دشمنی تأریخی استابلشمنت پاکستان و ایران با افغانها به علت پیدا کردن فرصت های اقتصادی و تجارت خون و باروت در افغانستان،  کسب  فرصتهای ګرفتن ټیکهٔ جنګ جدید و جدید در افغانستان، منطقه و جهان اند! 

درین عوامل ګاهی یکی و زمانی هم عامل و یا عوامل دیګری تقویت و برجسته شده أند! 

جنرال ضیاء الحق – پنجابی قبل از اینکه دیکتاتور پاکستان «اسلامی!؟» شود، در حدود ۶۰ هزار مسلمان عرب فلسطین را در مقابل دالر به أمر شاه اردن و حکام بعضې کشور های اسلامی که مهاجران فلسطین، برای شان درد سر بود و یا پایګاه های مقاومت ضد حاکمیت اسرائیلی بودند، در تفاهم به حکام دشمن، در منطقه به فجیع ترین شکل به شهادت رسانید و باز در چوکات سقوط دادن دیکتارتوری کارګری!؟  شوروی و در دفاع از اسلام!؟ در خدمت دالر،  قرار ګرفت و در برابر تولید انفجار و انتحار و مسلمان کشی در افغانستان،  جنرالان پاکستان چنان ملیونران شدند که جزایر مستقل در آسترالیا و جهان خریدند و با عدهٔ از حکام موجود کابل نیز تجارت مشترک دارند! 

جنرال راحل شریف و هزاران عسکر اردوی اجیر پاکستان به امر حکام کشورهای عربی هزار ها هزار مسلمان عرب  را  به قتل میرسانند و ګویا مقاومت علیه حکام خاین را دفعه میدارند.

 

برای ایجاد تفرقه ، انتقام تأریخی از افغانان سرکش، و  در سلسلهٔ محتاج سازی و تسلط بر مسلمانان و افغانستان، دشمنان افغانستان دریک شب  بعد از سقوط شوروی، دیګر رئیس حزب اسلامی جناب حکمتیار را در میدیای جهان به نمایندهٔ پشتونها، مرحوم احمد شاه مسعود رهبر تاجکان و جنرال دوستم نمایندهٔ ازبکان و ترکمنان و ……. نمایندهٔ شیعه و قس علی هذا!مبدل ساخته شدند! به این ترتیب جهاد  و اعلای کلمة الله و اخوت اسلامی به اولویت های قومی تنزل داده شد و این تصادفی نبود! عین نسخه بدون آګاهی رهبران حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بعد از کنفرانس ژنیو، کم وبیش عملی شد! 

 

ما قربانی ایم و ما را به قربانګاه فتنهٔ شرارت قومی و زبانی دیګران کشانده أند و روان کرده أند! 

ما هم که اینجا و آنجا ازین مصیبت آزار دیده بودیم و یا فرصت مطرح شدن را یافتیم، تا چیزی بګوییم، به این شرارت مستقیم و غیر مستقیم کمک کردیم و حد اقل مرتکب ګناه شدیم( من دعی الی عصبیه فلیس منا. حدیث. کسیکه به عصبیت دعوت کند از ما نیست. حدیث و دهها هدایت منع داشتن تعصب قومی و زبانی!)

پایان قسمت اول

 

 

—————————————–

در دوقسمت/ قسمت دوم 

 

راه حل راه خروج از بحران، راه ایجاد شورای نجات، بخش اجراأیه موقت، محدود زمانی و با وجایب مشخص و مسلکی، اجرا کننده تصامیم شورای عالی نجات، است! 

 

حکومت همه شمول و حکومتیکه درآن همه اقوام خودرا ببینند و … فریب بیش نیست!  و به این ترتیب تکرار تجربهٔ ناکام بن اول و حاکمیت استخباراتی خارجیان،  حاکمیت تجاران قومی و زبانی و …. بوجود آوردن است که نه راه حل بود و نه هم هست! 

 

تیم اجراییه و حکومت زمامدار بخش اجراییه و تطبیق کنندهٔ برنامه است که تیم قوی، معتقد به برنامه و مصمم به اجرای آن است. درین میان قوم و زبان را داخل کردن و تجربهٔ بیست سال جمهوزیت را تکرار کردن، خطاء بود و هست که حکام پراشوتی مجیور و محکوم به اجرای آن بودند! 

این راه ایجاد حاکمیت تقسیمات قومی و زبانی راه حل نبود و نه هم هست! 

سیاست کادری تقسیم کرسی های دولتی به دو بخش است! یکی پست سیاسی که به اساس نتایج انتخابات و دیګر مسلکی که نصب افراد، به اساس تخصص و مسلک، صورت میګیرد! 

عدم دقت درین مورد و افراط و تفریط درین مورد، مسأله و یا مسایل را بغرنج میسازند وحل نمی کند. چیزیکه درین خصوص حتی در جمهوریت بیست ساله شد و حل غلط، خو مشکل ساز شد! درین مورد عدهٔ  هدفمند و یا ساده لوحانه نتایج معکوس را عامل شدندو کار با افراط و تفریط همراه بود! 

 

در حل مسایل و بیرون رفت از بحران امروز باید عوض شخص محوری، ساختن زعیم و رهبر و کار برای آن به روش توافق به  برنامه و ساختاری کار کرد که چنان سیستم فعال و روی دست ګرفته شود که با رفت و آمد افراد ( رهبران!؟) پروسه متوقف نه شود! 

برنامه محور بودن و به نظام و سیستم مرکزی طرح های با دو و یا سه الترناتیفی دادن و تصمیم اصلی را به ملت واګذار کردن، ضرورت و روش  حتمی هست! 

تصمیم را که ملت بګیرید، چانس موفقیت اش بلند است! 

درین راستا اعمال فشار  و صدور فرمان از بالا، و خود را عقل کل دانستن و دیګران را در نقش صرف ګوسفند و سامع قرار دادن، روشهای استکبار و بلندی از دیګران و ګمان کردن که برهکه ودر همه موارد وی که هم همان حاکم کل اختیار دیروز  و با القاب توقع برخورد پرتوکلی دیروز کردن،  مشکل را عمیق ، حاکمیت ذا تجرید شده از ملت و در موارد سخت برای حاګمیت مهلک هم میسازد. 

شماری از عملکردها، از جمله ایجاد شوراء های قومی و زبانی با روشهای کاری افراط و تفریط  و ادامهٔ آن با روشهای چوبک زدن در کثافت های ګذشته و برتری خود را در توهین و تحقیر دیګران و یا نفیه دیګران جستن 

و جستجو کردن، و  هنوز هم به لږاین تجارب، نا درست ګذشته باقی ماندن، راه حل نیست و بوده نمی تواند! 

 

اصل یک شهروند و یک رأی و نظام مشروع متداول، جیزیکه بشریت در اختیار دارد و حاکمیت قوانین متداول و مشروع، منطبق به شرایط و امکانات عملی، راه حل و در موارد به بخش  از موضوعات به جزییات توافق راه حل دارد. 

نمونهٔ «قانون » همان  است که در مورد عملکر های محتسبین اخیرا از جانب طالبان به نشر رسید. نبود محلات مناسب و رسمی برای توقیف افراد، نبود امکانات دفاع، همه چیز را به ترحم محتسب ګذاشتن،  عدم مشروعیت محل که خود را صادر کنندهٔ قانون میداند و اختلاط مسایل اخلاقی با قانونی، اختلاط مسایل جزایی با قانون اجراأت جزایی و عدم روشن بودن دهها جانب قضایا درین میان افغانستان و سطح قانونیت را حد اقل به ۶۰ سال ګذشته و قبل آن بر میګرداند و فهم حکومت داری و حاکمیت قانون را منتفی ساخته و به یقین موجب بی عدالتی میشود که بی خبری روشن از دولتداری و در حالت خوب، شناخت قریه ای  و ساده لوحانه از دولتداری است! 

 

حاکمیت عدالت مطلق در جهان بشری وجود ندارد! اما بخش از دست آوردهای بشری با انطباق لازم آن به قوانین اسلامی ضرورت غیر قابل انکار است! 

انتخابات با تمام کم و کاستی هایش، الترناتیف خوب نه دارند! 

سؤال اینکه جه نوع انتخابات و چګونه میتوان با قوانین خوب جواب منفی را به حد اقل رسانید؟ امکان و دست آورد بشری است که الترناتیف و قایمقام خوب در عالم أسباب ندارد! رفتن به جزییات ایجاب بحث خارج از حوصلهٔ این نوشته است! 

 

تصمیم ګیر اصلی شدن مردم و در شرایط ما در چوکات اسلام الترناتیف خوب دیګر ندارد! 

این اصل و این اصړل را به هر بهانه و اینکه دیروز کی تخلف کرد، قابل قبول نیست! 

ملت افغان  اکثریت مطلقذمسلمان است،  و انتخاب مسلمان در وجود خطوط سرخ غیر قابل قبول در قانون اساسی، مطمیناً در چوکات اسلام خواهد بود که در مورد اطمینان از جانب رسول الله متعال و وجود قوانین خوب داده  و تضمین میکند! 

 

صلح بدون روشن بودن حقوق و وجایب شهروندان صلح و استقرار باغ وحش و زندان و لذا مردود است! 

ما صلح و استقرار دقیق تعریف شده در چوکات اسلام و معرفی شده در قانون اساسی کشور مان را میطابیم و درین راه دین مبین اسلام دساتیر، حدود و ثغور روشن دارد! 

 

باید بخاطر اهداف ملی و وطنی و اولویتهای خویش  متحد شد و چتر بزرګ ملی ساخت و قوت شد تا جهان نیز بداند که در افغانستان کتله های بزرګ نیرومند وجود دارند و دیګر ایشان نمی توانند، در مورد ما، بدون ما در بن، لندن، مسکو و  واشنګتن تصمیم بګیرند! 

تشکیل کنفرلنس های جهانی و تلاشهای ایشان برای زمینه سازی حاکمیت مردم افغانستان وجیبهٔ جهان بخاطر است که این مردم را دز موقف موجود ، سیاستهای غلط ایشان قرار داده و ما قربانی سیاستهای غلط ایشانیم! 

 

این و چند تدبیر و راهکرد دیګر باید مانند اهداف و برنامه شده و متحد برای تحقق آن کار و پروسه را هماهنګ به پیش برد! 

 

این است راه حل و این است راه بیرون رفت که مانند یک پروسهٔ انسانی، افغانی و قابل دسترس باید نیروهای خویش را  بسیج ساخت! 

هیچ کس، هېچ یتیم و هیچ یسیر و هیچ نوکر دالر و کالدار حق ندارد بر ملت تحمیل ساخته شود و یا اکت نمایندهٔ ملت افغان در سنای آمریکا، پشت کمرهٔ تلویزیون  و یا جای دیګر کند! چنین مشروعیت را در حالات أمروز هیچکس ندارد! 

چنین موقف و اکت بعد از کسب مشروعیت متداول ممکن است ولی قبل از آن ګستاخی، چشم سفیدی و خاک اندازی به چشم مردم افغانستان و جهان باید متوقف ساخته شود!

 

ما اولویت های داریم که باید به آن اول پرداخت و بقیه سایر موارد در وقت مناسب،  مطرح شده میتوانند و هیچ کس حق ندارد برای دیګران بدون مشروعیت و بدون قانوس اساسی، خط کشي کند! 

 

تبدیل و تعدیل در قانون اساسی و محتوایش از طرق پیشبیني شده در خود قانون،  ممکن ساخته شود!

مدافعان منافع ملی افغانستان ، برایرتحقق اهداف فوق به تومل الله متعال، کار مشترک  را با سایر نیرو های ملی و وطني دارند! 

و من الله التوفیق 

دوکتور ص سعیدی 

۳/۹/۲۰۲۴ 

۰۰۴۴۷۸۸۶۴۷۴۶۳۸

پایان 

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.