آرشیف
ملکه گوهر شاد بیگم – مقتدر ترین بانوی تمدن ساز تیموری
عبدالقیوم ملکزاد
بدیهی است زمانی که سخن از بانوان نام آور و تاثیر گذار عهد درخشان تیموری به میان میآید، مقدمتر از همه، اسم بانوی خردمند، سیاستمدار ، باتدبیر و دانشمند آن خاندان (ملکه گوهر شاد بیگم) در ذهن و زبان متبادر میشود. بانوی نام آوری که صاحب اوصاف عدیده، نیک و برازنده و سزاوار تمجید فراوان است؛ در یک جمله امروز پس از گذشت سدههای طولانی، هنوز هم نامش ورد زبانهاست و به عنوان یکی از کسانی شناخته میشود که سنگ تهداب تمدن بزرگ عصر خویش را گذاشت و بذر مدنیت تیموریان هرات به وسیله وی غرس گردید. شرح مفصل کارنامه های درخشان وی را متعاقباً تقدیم خواهیم داشت؛ در آغاز پاسخ میافشانیم به این پرسش:
ملکه گوهرشاد آغا کی بود:
گوهرشاد بیگم یا گوهر شاد آغا، دختر امیر غیاث الدین ترخان، یکی از امرای شجاع و جنگاور عهد تیموری در ماورالنهر بود. (1)
تاریخ تولد گوهر شاد بیگم معروف به مهد علیا، به درستی معلوم نیست، اما برخی از منابع تاریخ زاده شدن وی را (780 ق/ 1379 میلادی) نوشته اند ( مدیر شانه چی، 1349، ص 549) و در بعضی از نوشته های گفته شده: وی در ماه رجب سال 814 هجری – قمری دیده به جهان گشود.
گوهر شاد با نام های گوهر شاد بیگم آغا، خاتون و القابی چون بلقیس زمان، قیدافۀ دوران، مهد علیا و ستر عظمی نامیده شده است. ( خوافی، 1339، ص207، 275)
اسم مادر وی بانو خان زاده بیگم (817 ق) ذکر شده است.
ملکه گوهر شاد، پس از آن که مدارج زندگی را با ناز و نعمت امیرانه پیمود، با پا نهادن به شانزدهمین بهار زندگی، جامۀ زیبای سفید رنگ عروسی را با شاهنشاه خوشنام، دلاور و ادب پرور میرزا شاهرخ تیموری، به تن کرد.
اینک سطر چندی در ذکر خیر امپراتور بزرگ شاهرخ میرزا پسر صاحبقران امپراتور امیر تیمور کوره گان:
شاهنشاه شاهرخ میرزا، همسر ملکه گوهر شاد بیگم:
آنگاه که ذکر خیری از ملکه گوهر شاد بیگم به میان میآید، لازم است حدیثی چند از همسر بلند آوازه و سزاوار وصف او ( شاهنشاه شاهرخ میرزا) نیز به میان آید، زیرا بدین باوریم، یادنامۀ مادر بلند آوازۀ تیموریان (ملکه گوهر شاد بیگم) تکمیل کنندۀ اوصاف والا و ذکر جمیلِ همسر عزیز و بزرگوارش (شاهنشاه شاهرخ میرزا) خواهد بود!
شاهنشاه شاهرخ پسر ارشد صاحبقران امیر تیمور کوره گان بود، وی در سال 756 خورشیدی در سمرقند پا به عرصۀ هستی نهاد. “تاریخنگاران، در مدح ستایش آن، اتفاق نظر دارند. او را مردی شجاع، انساندوست، دوستدار علم و ادب، حامی هنرمندان، سیاستمداری بزرگ و سرداری ورزیده توصیف کرده اند.” (2)
شاهنشاه مدبر و علم پرور (شاهرخ میرزا) در سال 1405 ، هرات را – که مشورۀ صائب همسر گرامیش (مهد علیا گوهر آغا) نقش برازنده ای در زمینه داشت – به عنوان پایتخت امپراتوری تیموری برگزید. شهری که در زمان غزنویان، یکی از مهمترین بلاد درخشانِ خراسان محسوب میشد و در عهد تیموریان با ملقب شدن به “مروارید شهرها” به عنوان یکی از بزرگترین کانونهای علمی و ادبی و هنری آسیا مبدل گردید.
در زمان شاهرخ کشور را سرداران بزرگ، گوهر شاد بیگم و فرزندان وی اداره می کردند. (بارتولد، بیتا، ص 138)
به روایت تاریخ، شاهنشاه شاهرخ میرزا مرد مذهبی بود و هرگز از انجام فرایض دینی غفلت نمیورزید. وی همواره با علما و اهل عرفان و تصوف و قاریان قرآن عظیم الشان محشور بود و به آنها حرمت ویژه ای قابل میشد. اهل هنر را نیز دوست داشت، گاه گاهی در محافل موسیقی نیز حضور مییافت، اما هرگاه فرصت ادای فرایض دینی و عبادات، فرا پیش میآمد، رسیدگی به امور عبادی را اساسی تر و سزوار تر و راجح تر از هر امر (دنیوی) دیگر، میدانست.
شاهنشاه شاهرخ میرزا در سن 82 سالگی بدرود حیات گفت. تاریخ وفات وی در شعری چنین بازتاب یافته است:
پادشاه زمانه طاب ثراه / وارث کیقباد و کیخسرو
وقت تحویل رفت زین عالم / صبح نوروز بود و مطلع نو.
با این تمهید صفحۀ تاریخ را ورق بر میگردانیم، برای برجسته ساختن تصویر این بانوی بزرگوار که عنوان جانبی آن چنین است:
ملکه گوهر شاد خاتون در عرصۀ سیاست:
ملکه گوهر شاد بیگم با درایت و ذکاوت خاصی که از آن برخوردار بود، پس از ورود به حریم زندگی فرمانروای بزرگ یا «پادشاه هفت اقلیم» (سلطان میرزا شاهرخ)، پی آن افتاد تا فعالانه در کنار شوهر در مسیر سیاست گامزد باشد. وی در این امر مهم چنان درخشید که به سرعت توانست به عنوان یکی از قدرت مند ترین و اثر گذار ترین زنان تاریخ جا اختیار کند و بر سر زبانها بیفتد. طوری که همه وی را بالاتفاق بانویی اهل فضل و دانش میدانستند و در تحولات دولت داری تیموریان، سهم وی را خیلی چشمگیر و بسی برازنده، و برخی دیگر دارای نقش اصلی وانمود میکردند. بر پایۀ نوشتۀ شماری از محققین، نفوذ مقتدرانه گوهرشاد نظمی در حکومت شاهرخ به وجود آورد که باعث فراهم آمدن آرامش و رفاه در اکثر قلمرو حکومت وی شد و شهرت شاهرخ مدیون کارآیی و درایت گوهرشاد تلقی میگردید. (3) ملکه گوهر شاد آغا چنان از جایگاه بلندی برخوردار بوده که دکتر حسین میرجعفری ، و ی را به دلیل بهره مندی اش از درایت و خردمندی و گسترۀ فضل و برخورداری اش از نقش تاریخی در دورۀ تیموریان، نه صرف در عرصۀ سیاست، بل در عرصه حکومت داری وفرهنگ ومدنیت نیز ستوده و تا آنجا جایگاه وی را بر سکوی وصف بر نشانده و گفته است که: “[گوهرشاد] رییس واقعی دولت و دربار تیموری بود”.(4)
در مورد تاثیرات رای و نظر گوهر شاد بیگم نسبت به شوهرش (شاهنشاه شاهرخ میرزا) نوشته اند: سید فخرالدین وزیر، که به دلیل گرفتن رشوۀ فراوان و دست درازی به خزانه محکوم و حکم قتلش از سوی شاهرخ صادر شده بود، با درخواست های مکرر از گوهر خاتون، او برای وساطت نزد شاهرخ رفت و حکم قتل وزیر را منتفی کرد و فقط به پرداخت جریمۀ نقدی حکم داده شد. ( سمرقندی، 1383، ج 3، ص 243)
و نیز طوری که مولف کتاب زنان خاندان عصر تیموری: دکتر محمدی، نگاشته است:
دخالت گرهر شاد بیگم در صدور حکم برای مجازات صاحب منصبان و افراد خاندان سلطنتی، محدودۀ قدرت وی را نشان می دهد که تا چه حد در تصمیم گیری های شاهرخ میرزا می توانست تاثیرگذار باشد. دراین میان علاءالدوله پسر بایسنقر که تحت سرپرستی گوهرشاد قرار گرفته بود، در مقایسه با دیگر پسران و شاهزادگان، از سوی گوهرشاد توجه بیشتری به او نشان داده می شد، شاد دلیل این توجه بیشتر گوهر شاد، وفاداری علاءالدوله به وی بوده است که با توجه به نفوذ سیاسی گوهرشاد در دربار، از راه های گوناگون تلاش می کرد تا مدعیان سلطنت را از سر راه علاءالدوله بردارد و زمینه برای جانشینی او آماده شود. از این رو گوهر شاد، نظر شاهرخ را نسبت به پسران خودش – به ویژه محمد جوکی که شاهزاده ای خردمند و بزرگ منش و مورد توجه شاهرخ بود، و شاهرخ نیز قصد داشت تا او را به عنوان ولیعهد معرفی کند- تغییر داد ( دولتشاه سمرقندی، 1383، ص 445) (5)
در اینجا فرصت آن فراهم آمده تا با پای اندیشه، سیری به هرات باستان، یعنی نگین خراسان داشته باشیم:
مجتمع مصلای هرات یا شهکارهای معماری ملکه گوهرشاد:
پس از آنکه سلطان شاهرخ میرزا تیموری به طرح بانوی قدرتمند دولت تیموریان در سال 1405 میلادی از سمرقند به هرات باستان انتقال داد، گوهر شاد بیگم دست به احداث ابنیۀ بزرگ در قلمرو های مربوط به خراسان به خصوص در پایتخت تیموریان (هرات) باستان و شهر مشهد یازید که مشهورترین آنها عبارت بودند از مصلی هرات، مساجد، مدارس دینی، دارالحفاظ ها و خانقاهها، کتابخانهها و رباطها و…، که جلوههای تابناک این آثار با شکوه تا هنوز به عنوان شاهکارهای هنر و معماری و کاشی کاری به جا مانده از سدۀ نهم هجری، دیده ها را مینوازد و قلب ها را از فخر و سرور سرشار میسازد. شهکاری هایی که نماد عشق زنی را به تمثیل می گیرد که حُبّ میهن در تار و پود وجودش تنیده بود و برای اثبات این عشقش سر و جان را فدای وطن نمود و در شهر دوست داشتنی اش (هرات) به شهادت نایل آمد.
معرفی مجتمع مصلای هرات:
مجتمع مصلی -که آن به نام مصلای گوهر شاد بیگم نیز یاد میشود- یک مجتمع مذهبی اسلامی سابق در هرات افغانستان واقع است که نمونههایی از معماری شکوهمند عهد تیموری را در خود جای داده است.
مجتمع یاد شده جمعاً داری (9) ساختمان به ترتیب آتی بوده:
- مدرسۀ گوهر شاد بیگم،
- مسجد جامع گوهر شاد بیگم،
- مدرسۀ سلطان حسین بایقرا،
- خانقاه سلطان حسین بایقرا،
- مسجد جامع امیر علی شیرنوایی،
- دارالحفاظ،
- خانقاه اخلاصیه،
- مدرسۀ اخلاصیه
- دارالشفاء.
با درد و دریغ باید گفت که بسیاری از بخشهای این مجتمع شکوهمندِ متعلق به قرن (15)، رو به خرابی نهاده و ساختمانهای باقیمانده نیاز جدی به توجه و بازسازی دارند.
خرابههای این مجتمع شامل پنج مناره مصلی هرات، مقبره امیرالکلام علیشیر نوایی، مقبرۀ ملکه گوهر شاد و خرابههای یک مسجد بزرگ و یک مجتمع مدرسه است.
تاریخچۀ مصلای شکوهمند نگین خراسان:
مصلای هرات یا شهکار های درخشانی که هر خشت و سنگ به جا از آنها، تداعی کنندۀ یاد و نام بانوی تمدنساز، ملکه بزگوار گوهر شاد بیگم است، از جملۀ بنا های شکوهمندی به شمار میرود که تاریخ به آن میبالد و اهل انصاف و هزاران تن از مردم خیراندیشی که توفیق دیدار آنها را رفیق خود ساخته اند، وظیفۀ دینی و اخلاقی خود میشمارند تا دست دعا برای شادی روان آن بانوی عالیقدر و دانشمند و دلسوز بر افرازند و رحمت پروردگار عالمین را شامل حالش بخواهند.
به اساس نوشتۀ استاد فکری سلجوقی این مجموعه بین سالهای 1441-1462 ساخته شد. ملکه گوهرشاد ۲۱ سال از عمر خود را به ساخت این مصلی اختصاص داد.
مصلی هرات، مدرسه گوهرشاد، مسجد جامع گوهرشاد، مدرسه سلطان حسین بایقرا، مسجد جامع علیشیر نوایی، دارالحفاظ اخلاصیه و دارالشفاء از جمله بخشهای این مجموعهاند.
مصلی شامل ده مناره بود که چهار مناره به مدرسه گوهرشاد، دو مناره به مسجد جامع او و چهار مناره به مدرسه سلطان حسین بایقرا تعلق داشت. (6)
بدینترتیب، مجتمع یاد شده در سال اواسط سدۀ هشتم الی دهم هجری، با ساخت یک باب مدرسه بزرگ توسط سلطان حسین بایقرا به پایان رسید.
تخریب مصلی به وسیلۀ کینه توزان متعصب:
محمد یوسف ریاضی، شاهد عینی تخریبهای انگلیسیها، نوشته است: «انگلیسیها در شمال شهر هرات قلعههای بزرگی ساختند و بناهای مصلی را تخریب کردند و مصالح آن را برای ساخت انبارهای سربازان استفاده کردند. این انبارها هنوز هم باقیاند.»
به گفته غلام محمد غبار، مورخ و نویسندۀ کتاب افغانستان در مسیر تاریخ: ژنرال انگلیسی (لمسدن) در سال 1882 م ، از ترس حمله روسها دستور داد تا مصلی هرات را تخریب کنند. اما زمانی که در برابر اعتراض گسترده مردم قرار گرفت، وی به ارائۀ سندی دال بر تایید این جنایت به مردم نشان داد که در آن، والی وقت هرات امیر عبدالرحمن و قاضی محمدعمر یکی از قضات آن زمان، مبنی بر تخریب مصلاها امضا کرده بودند .
فعلاً از مصلی تنها گنبد مقبره گوهرشاد و مناره مسجد گوهرشاد باقی ماندهاند.
به سلسلۀ تخریبات عمدی ای که به مجتمع مصلی صورت گرفت، در سال 1868، به دلیل آتش توپخانه، سر منارهها به شدت متحمل آسب شدند، متعاقباً در جریان حادثه پنجده در سال ۱۸۸۵، زمانی که سربازان روس به سربازان افغان در جنوبشرقی مرو حمله کردند. اکثر ساختمانهای مجتمع توسط بریتانیاییها و امیر عبدالرحمن خان تخریب شدند تا از استفاده روسها از ساختمانها به عنوان پناهگاه جلوگیری کنند. تنها مقبره گوهر شاد و نه مناره از بیست مناره اصلی باقی ماندند. هراتیها از عبدالرحمن خواسته بودند که مجتمع را نجات دهد، اما او پاسخ داد که نجات افراد زنده مهمتر از حفظ مکانهای استراحت مردگان است!! در نهایت بحران حل شد و هیچ جنگی رخ نداد و محرز گشت که تخریب عمدی بود و بر خاسته از سوء نیت عاملین آن.
منارهها
در مورد نحوۀ ساخت مناره ها این نکته نیز در خور ذکر است که مجتمع یاد شده قبلاً بیست مناره با تزئینات کاشی همراه با طرحها و طراحیهای پیچیده داشت. طوری که شاهدان می گویند: کاشی های مصلی در هر طرف فرو افتاده اند.
منارهها هر کدام 55 متر ارتفاع دارند و با کیبلهای فولادی محکم شدهاند. نه برج از وقایع 1885 جان سالم به در بردند، اما انفجارها آنها را از نظر ساختاری ضعیف کرده بود و در سالهای بعد به دلیل وضعیت سیاسی ناپایدار، بدون هیچ تعمیر یا بازسازی باقی ماندند. با گذشت زمان، چهار برج دیگر به دلیل ضعف ساختاری، زمینلرزه و کهنگی فرو ریختند. امروزه تنها پنج مناره از بیست مناره اصلی باقی مانده است.
مناره ها قبل از تخریب شود، دارای یک حیاط به ابعاد 103 متر در 105 متر بود. هر کدام یک بالکن داشت که با رنگ آبی روشنتری نسبت به چهار منارهای که در غرب هستند. جلوه نمایی میکردند که توصیف آنها در نوشتۀ رابرت بایرون اینگونه بازتاب یافته است: “گویی کسی آسمان را از میان شبکهای از موهای درخشان میدید که ناگهان با گلها کاشته شده بود”. سنگ قبر پدر بزرگ بایقرا، که به نام سنگ هفت قلم شناخته میشود، در نزدیکی آن قرار دارد.
گنبد سبز یا گنبد کلاه درویش:
گنبد سبز یا گنبد گوهرشاد؛ مقبره و یا گنبدخانه ایست که متصل به مدرسه، مسجد و مصلی هاي خيابان هرات، به دستور ملكه گوهر شاد بیگم همسر دانشمند و خردورز شاهرخ ميرزا، ساخته شده است.
امروز از تمام آن مجتمع شكوهمند ساختمانی كه از شهكارهاي صنعت معماري جهان اسلام شمرده ميشود؛ صرف پنج منار و همین گنبد سبز باقي مانده است كه اجساد گوهرشاد بیگم، پسرانش بایسنقر ميرزا و میرزا محمد جوگی؛ و نواسه اش علأالدوله پسر بایسنقر درآن آرمیده اند. بخشهاي ديگر اين بناي تاريخي متاسفانه از گزند حوادث روزگار مصئون نمانده، عمداً ويران ساخته شده است.(7)
به باور برخی از آگاهان گنبد سبز به اثر اشتباه به نام قبر گوهر شاد معروف شده، اما این ساختمان با رنگ سبز تزئین یافته و قبۀ وسط آن به کلاه درویش همانند است، قبل از اینکه ملکه گوهر شاد را به شهادت برسانند، به امر وی ساخته شده بود. اما بعداز شهادت وی پیکر آن شهیده نیز در آن جا جای گزین ساخته شد.
به قول برخی از منابع: پسانترها، تیموریانِ نسبتاً دورتر، از جمله احمد و شاه رخ (پسران ابوسعید میرزا که مسئول اعدام گوهر شاد بیگم شمرده میشدند) نیز در مقبره دفن شدند. شاهنشاه شاهرخ، پدر بایسنقر، را نیز برای مدتی در آنجا به خاک سپرده بودند، اما مدتی پس از آن عظم رمیمش توسط فرزند وی به سمرقند انتقال داده شد.
گنبد سبز 27 متر ارتفاع دارد که بین دو مناره غربی واقع میباشد. این بنای با عظمت در گوشه شمال غربی مدرسه ساخته شده و با گنبدی که مرکز آن را پوشانده مزین میباشد. گنبد یاد شده جالبترین ویژگی ساختمان را تشکیل میدهد، زیرا در واقع سه گنبد روی هم قرار گرفتهاند: یک گنبد داخلی کمارتفاع، یک گنبد بیرونی پیازیشکل و یک گنبد ساختاری بین آنها. گنبد بیرونی با موزاییکهای گلدار به رنگ آبی-سبز روشن تزئین یافته است. گنبد داخلی با ورق طلا، لاجورد و رنگهای دیگر آرایش گردیده است که الگوهای پیچیدهای را تشکیل میدهند.
به دلیل عادت گسترده جابهجایی و استفاده مجدد از سنگ قبرها، تعداد دفنها در مقبره ناشناخته است. اگرچه برخی منابع ادعا میکنند که زمانی تا بیست نشان قبر در آنجا وجود داشته است، در حال حاضر تنها شش نشان قبر وجود دارد. آنها در مرکز اتاق قرار دارند، به شکل مستطیلی و از سنگ سیاه مات ساخته شدهاند و الگوهای گلکاری روی آنها حک شده است. دو سنگ بزرگتر، سه سنگ قبر کوچک و یک قبر کودک اندازه وجود دارد. در سال 1998، برخی از اشیاء داخل ساختمان مقبره قرار داده شدند تا آنها را از دستبرد رهزنان در امان نگه دارند. این اشیاء شامل دوازده صفحه مرمری به ابعاد 100 سانتیمتر در 60 سانتیمتر، یک قطعه از پایه یک مناره که از مسجد برخاسته بود، یک صفحه بزرگ با هفت خط نوشته و سایر پانلهای مرمری هستند. (8)
ویژگی ساختمان آرامگاه ملکه گوهر شاد بیگم:
سایت گردشگری افغانستان در مورد ساختمان آرامگاه مادر معنوی تیموریان چنین نگاشته است:
اساس این گنبد از بیرون و درون به شکل مربع ساخته شده که بصورت مکعبی به پا ایستاده و از روی مکعب به شکل استوانه مدور بالا رفته که سر آن به شکل کلاه درویشی پوشیده شده. این استوانه مدور عبارت است از سه گنبد بالای هم که به وضع عجیبی یکی بالای دیگری قرار گرفته است. پوشش گنبد در قسمت بالا به شکل کلاه درویشی فتیله دار است و در انتهای فتیله و فاصلۀ فتیله دیگر به خط کوفی کلمات «یا جبار» و «یا ستار» نوشته شد و این سقف کلاه درویشی هنگام تخریب مصلی ویران گردیده بود. در زیر کلاه درویشی مانند کمر بندی دورا دور استوانه قسمتی از سوره مبارکۀ واقعه به خط ثلث بسیار عالی و ممتاز نوشته شده بوده است که توسط حکیم جعفر هروی معروف به بایسنقری نگاشته شده است.
(9)
مسجد گوهر شاد بیگم در شهر مشهد (پایتخت معنوی ایران):
طوری که نگاشته اند: ملکه گوهرشاد بیگم، در سی و دومین بهار زندگی قرار داشت که شوق دیدار شهر مذهبی مشهد بر آنش داشت سفری به آن دیار در پیش گیرد. همین که به منزل مقصود رسید، نذر کرد جواهراتی که فرا اختیار دارد، از جمله گردنبند الماس نشان خود را برای ساختن مسجدی با شکوه به مصرف برساند. وی این آرزوی بزرگ را جامۀ عمل پوشاند و با سپری شدن چند هفته از عزمی که بدان جزم کرده بود، شاهد خوردن کلنگ ساختمانی در ضلع جنوبی آرامگاه حضرت امام رضا (رضی الله عنه) شد. مساحت بزرگی که به این امر مهم اختصاص داده شده بود، بالغ بر ( 8798) متر مربع تخمین میگردد. ملکه گوهر شاد بیگم از آن به بعد وقتاً فوقتاً کار ساختمانی را شخصاً نظارت و دساتیر لازم در این مورد صادر مینمود.
برای مزید معلومات باید گفت:
مسجد بزرگ یاد شده به نام خود آن بانوی خردمند (مسجد جامع گوهر شاد بیگم) مسمی میباشد، چنان که این اسم در دو جا با کاشی معرق نگاشته شدهاست: یکی در قسمت بالای در نقرهای که به دارالسیاده منتهی میشود و دیگری بر کتیبه ایوان مقصوره که به خط زیبای شاهزاده بایسنقر نگارش یافته است. این مسجد کم نظیر، از لحاظ معماری چنان از عظمت و اهمیت به سزایی برخوردار میباشد که بیننده را به حیرت میافگند .
“مسجد گوهرشاد، به دلیل ظرافت و زیبایی کاشی کاری و خط و اسلوب معماری ، از مهمترین، زیباترین مساجد تاریخی در بلاد و اماکن اسلامی به شمار میآید. این مسجد مجلل و باشکوه یادگاری از قرون گذشته و نمونه ای از معماری سنتی اسلامی شمرده میشود.
در فرازی از توصیف مسجد گوهر شاد بیگم این سطور نیز جلب توجه میکند:
“نگین انگشتر فیروزهای مسجد گوهرشاد، گنبد 41 متری و آبیرنگ آن است. کتیبهای خوشنقشونگار به خط کوفی نیز این گنبد فیروزهای را زینت بخشیده است. در طرفین گنبد دو مناره با قدوبالای رعنا مشاهده می شود که ارتفاعشان تا 43 متر هم میرسد. از ویژگیهای منحصربهفرد این منارهها در مقایسه با دیگر منارههای مساجد، ساخت آنها از روی زمین محسوب میگردد. روال معمول ساخت منارهها اغلب از روی سقف و در مجاورت گنبد است. ترکیب زیبایی گنبد و منارههای مسجد گوهرشاد هوش از سر هر بینندهای میبرد.” (10)
گفتنی است: باستان شناسان، این مسجد را یکی از ده عمارت با ارزش دیرینه و عمارت مهم و با ارج جهان وانمود کرده اند. کار اعمار این مسجد از 821 قمری آغاز و طی 12 سال پایان یافت.
ملکه گوهر شاد بیگم این زن فرهیخته بسا خدمات عرفانی و کار های عام المنفعه و هنری و علمی انجام داده است که افزون از تعریف و توضیح میباشد. (11)
هرچند درباره زمان ساخت مسجد اختلافنظر هست، اما درباره زیبایی و شکوه آن اتفاقنظر وجود دارد. زیباییاش فقط به چشم ایرانیها نمیآید؛ تا پیش از این روزهای بیگردشگر، سالانه حدود یک و نیم میلیون زائر خارجی و حدود ده هزار گردشگر مذهبی و بیش از همه آلمانیها و ژاپنیها و چینیها از گوهرشاد و مجموعه حرم رضوی بازدید میکردند. (12)
جامع گوهرشاد؛ فراتر از یک مسجد
مسجد ملکه گوهر شاد بیگم واقع در شهر مشهد، تنها یک عبادتگاه ساده با ارزشهای تاریخی، معماری و هنری نیست، بلکه فراتر از اینها یک بنیاد فرهنگی و مذهبی بزرگ است که خدماتی را به مردم عرضه میکند.
این مسجد موقوفات زیادی در مشهد و پیرامون آن و نیز در شهرهای مختلف خراسان دارد که برخی به وسیله گوهرشاد آغا و در زمان ساخت مسجد وقف شدهاند و برخی دیگر در دورههای بعدی به وسیله نیکوکاران در زمره اوقاف مسجد گوهرشاد قرار گرفتهاند.در واقع از درآمد همین موقوفات است که مخارج مسجد تامین میشود.(13)
مدرسۀ پریزاد:
گوهرشاد، علاوه بر علمپروری و مدنیتدوستی، تأثیر عمیقی بر اطرافیانش داشت. از اشیای باقیمانده از مسجد گوهرشاد در مشهد، مشاورش پریزاد، مدرسهای ساخت و آن را به اختیار دانشجویان قرار داد. این مدرسه در سال 1712 توسط نجفقلی خان بازسازی شد و هنوز هم نوشتهای با عنوان «مدرسه پریزاد» بر روی لوح سنگی آن دیده میشود.
به اساس نوشتۀ شایسته فر، پریزاد ندیمۀ گوهرشاد بیگم بود که با وقف اموال خود در امور اقتصادی مشارکت داشت. یک روایت پریزاد را دختر شاهرخ تیموری گفته است. ( شایسته فر، 1388، ص80) یا از زنان خدمتکار گوهر شاد آغا ( آکا، 1390، ص35).
علاقه گوهرشاد به علم و دانش را میتوان در مدرسه و مسجدی که در هرات ساخت نیز مشاهده کرد. این مکانها مرکز علم و تربیت و محل تجمع علما و دانشمندان بودند. در این مدرسه دانشجویانی از سراسر کشور برای تحصیل میآمدند و اساتیدی مانند مولانا جلالالدین یوسف اوبهیی، مولانا نظامالدین عبدالرحیم، مولانا خواجه نصرالدین لطفالله و مولانا جلالالدین یوسف حلاج به تدریس مشغول بودند.
این مدرسه شامل یک کتابخانه بزرگ با هزاران کتاب، بیمارستان، خوابگاه و مهمانخانه برای دانشجویان جدید بود.
تلاش هایی در راستای ریشه کن کردن فقر و تنگدستی:
گوهرشاد خاتون بانی آثار معماری فراوانی شد و کوشید تا با بهرهگیری شایسته از موقعیت خود و نیز با تمسک به باورهای مذهبی و علائق عمومی، آن آثار را تبدیل به موزهها و نمایشگاههایی ماندگار از آثار هنری و هنرمندان زمان خود کند. در مسجد گوهرشاد مشهد و هرات، مدرسه خرگرد خواف، مدرسه هرات، سفیدگنبد تربت جام، و دیگر مساجد و مدارس و مصلاها و بناهای عامالمنفعهای که این بانوی بزرگوار بنیان نهاد، شماری از برجستهترین صنعتگران و هنرمندان زمان خود دعوت به همکاری شدند تا از آنان «نقشی بماند به یادگار». صنعتگران و هنرمندانی در رشتههای معماری، مقرنسسازی، کاشیکاری، آجرکاری، خوشنویسی، کتیبهنویسی، نقاشی، تذهیبکاری و امثال آنها که همگی زیر نظر برجستهترین معمار آن دوره یعنی استاد قوامالدین شیرازی فعالیت میکردند. (14)
یکی از کارهای ماندگار و موثر ملکه گوهر شاد خاتون فراهم ساختن زمینه کار به مردم آن روزگار بود. و این امر سبب گردید که ریشه های فقر و تنگدستی و بیکاری از خراسان زمین رخت بر بندد.
وی در احداث شماری از بنایهای خیریه نیز همت گمارد که در رفع حوایح مردم، بسیار اثر گذار و شایان تقدیر بود.
در این فراز نوشته لازم است از موقوفات بانوی بزرگ تیموریان ( ملکه گوهر شاد بیگم) نیز اشارتی صورت گیرد:
طوری که در بالا متذکر شدیم، از بانوی گرامی گوهر شاد خاتون موقوفات فراوانی به یادگار مانده است که آنها پس از اعمار مساجد مبارکی که در مورد شان عرایضی ارائه شد، بدین گونه به ثبت رسیده است:
1- از مجموع در آمد رقبات، یک عشر، حق التولیه متولی،
2- یک عشر دیگر برای کارکنان و ضابطان و عمال و معمار،
3- مابقی در آمد صرف عمران و آبادی مسجد گوهر شاد گردد.
پس از تنظیم وقف نامه مهد علیا گوهر شاد بیگم گروهی از خیرخواهان بر این مسجد نیز املاکی را وقف کرده اند.
مک چسنی در مورد موقوفات نگاشته است: گوهر شاد پس از پایان کار مسجد [مسجد مشهد] موقوفه ای برای آن ساخت و وظیفۀ ادارۀ آن را به نقیب واگذار کرد. (مک چسنی، 1374، ص68)
تولیت این موقوفات را به اولاد خود و در صورت انقراض نسل اولاد وقف کننده: اولاد علی حمیدی علوی مشهدی رضوی و در صورت انقراض اولاد ذکور و اناث علوی، تولیت را به یکی از علمای سادات عظام مشهد اختصاص داده است… (یزدی مطلق، 1380، ص 188-189)
و به اساس نوشتۀ صمدی: همچنین طبق وصیت واقف از محل این در آمد همه روزه، یک خطیب و دوازده حافظ و یک نفر صدر الحفاظ جهت شادی روان این بانوی نیکو کار به تلاوت آیات قرآن مجید می پرداختند. (صمدی، 1332، ص79)
همچنان گوهرشاد پس از ساختن مسجد و هزینه کردن ثروتی بی اندازه، روستاهایی بزرگ و دکان هایی چند در بازارچۀ کناری آن و آسیاب ها و باغ ها و زمین های پر درآمد بر آن وقف کرد تا سالانه درآمد هر روستا پشتیبان مالی آن بنا شود. ( سالک بیرجندی، 1381، ص98)
به نوشته خواند میر، برجسته ترین ابنیه ها و موقوفات عصر شاهرخ در مشهد از سوی همسرش گوهرشاد تاسیس شدند. (خواند میر، 1353، ج1، ص 167)
برای مزید معلومات در این مورد رک به تاریخ های متذکره و نیز کتاب تحقیقی دکتر لیلا محمدی به نام: زنان خاندان عصر تیموری، صص 129- 130.
شهادت غم انگیز ملکه گوهرشاد بیگم:
با در گذشت المناک شاهنشاه بزرگ (میرزا شاهرخ) متاسفانه اختلافاتی در خانواده تیموریان پدید آمد. از اثر آن در سال 855 هجری قمری میرزا سلطان ابو سعید ضمن راه انداختن جنگی، میرزا عبدالله را از میان برداشت و خود الی سنۀ 861 بر اریکۀ قدرت نشست. پس از آنکه میرزا بابر در مشهد درگذشت، دامنۀ هرج و مرج نیز در خراسان رو به گسترش نهاد.
مخاصمت فی مابین میرزا ابراهیم و میرزا شاه محمود تشدید یافت، در همین فرصت بود که سلطان ابو سعید، پسر سلطان محمد بن میرانشاه به قصد تسخیر مرکز خراسان، از طریق آمو دریا وارد هرات شده و آن شهر را به تصرف خود در آورد.
هرچند تاریخ کارنامه های سلطان ابوسعید را نیک موازی با سلطان شاهرخ میرزا ذکر کرده است، اما وی متاسفانه اولین کاری که بدان دست یازید، محبوس ساختن ملکه گوهر شاد بیگم بود. ابوسعید از این آگاه بود که ملکه گوهر شاد بیگم داری نفوذ و محبوبیت گسترده میان مردم و ساختار دولتی (ملکی ونظامی) میباشد، لذا زنده بودن او دردسر های جدی و حتی خطراتی برای وی در قبال دارد. همان بود که وی با کمال ناجوانمردی تصمیم اتخاذ کرد تا حکم اعدام ملکه را صادر نماید. این اقدام شنیع در باغ سفید، به اجرا در آمد. اما همانگونه که تصور می رفت، با وجود حذف فیزیکی مادر تیموریان، ابوسعید نتوانست آب راحتی از گلو فرو برد، همان بود که نواسۀ با شهامتش میرزا یادگار، در صدد انتقام مادر کلان خود شد و در سال 873 قمری، سلطان ابو سعید را روانۀ جهان دیگر نمود.
تاریخ غبار در مورد چگونگی ورود سلطان ابوسعید به هرات و اتفاقات بعدی چنین نگاشته است:
ابوسعید فرزند میرزا سلطانمحمد نواسۀ میرانشاه و کواسۀ امیر تیمور بود که در ابتدا ملازمت الغبیگ فرزند گوهرشاد را به عهده داشت؛ سپس به جمع مخالفين پيوست. ازينروعبداللطیف پسر الغبیگ اورا در سمرقند به زندان افگند؛ اما وي توانست از محبس فرار نموده در سال 1452م = 855 ق. میرزا عبدالله را از بین ببرد و تا 1457م = 861 ق. زمام حكومت سمرقند را به دست بگيرد. پس از آنکه ابراهیم میرزا در جنگ با میرزا شاه محمود مصروف شد، ابوسعید از پاردريا به قصد تسخیر خراسان حرکت نمود. با عبور از درياي آمو، پا به هرات گذاشت و آنشهر را تسخیر کرد. در ابتدأ گوهرشاد را به زندان افگند؛ ولي ازين حقيقت آگاه بود با موجودیت گوهرشاد که نفوذ عمیقی در بین مردم و شهزادگان تیموری داشت، نمیتواند براي مدت زيادي هرات را نگهدارد؛ لذا او را به بهانه ي دست داشتن در دفاع از قلعۀ اختیارالدین؛ در باغ سپید به شهادت رساند. مردم هرات جسد او را در مقبرۀ گنبد سبز در جوار قبر خالي خالي شاهرخ میرزا و آرامگاه پسرانش بایسنقر میرزا و میرزا محمد جوگی دفن كردند. (15)
قرار روایت تاريخ معروف حبیب السیر؛ میرزا ابوسعید خود نیز در 1468م = 873 ق. به دست میرزا یادگارمحمد بن سلطان محمد میرزا بن بایسنقر میرزا پسر گوهرشاد آغا ؛ به انتقام خون گوهرشاد کشته شد. (16)
گوهرشاد ـ این الهۀ نیکوکاری که اشرف زنان خراسان زمین بود؛ در زمان حیات خود تلخکامیهای زيادي چشید و بسا دیدنی ها دید.
در این قسمت نوشته سزاوار خواهد بود تا علاوه داریم:
واژه شهیده یا شهید که بار قدسی و ارزشی دارد و در شرع شریف ما برای آن جایگاه رفیعی در نظر گرفته شده است، این مفهوم عالی و ارزشمند به خاطر در این فراز نوشته افزوده می شود که به اساس یک روایت دیگر در نهم رمضان المبارک سال 1458م = 861 ق. توسط ابوسعید میرزا با نهایت بیرحمی به شهادت رسید.
و این اقدام ناجوانمردانه در حالی صورت گرفت که همه مردم خراسان زمین به خصوص اهل علم و فرهنگ و هنر و ثقافت از دل و جان دوستش داشتند و بودن او را به معنای استمرار حیات معنویت و شکوه و عظمت و دانش تلقی میکردند. آری، ملکه در حالی که در واپسین سالهای عمر یا حیات پر افتخار خود به سر میبرد، پشت سلول های زندان افتاد. اما ارباب قدرت با آگاهی از نفوذ گسترده، مردمداری و تواناییش در حوزه سیاست و فهم و درایت، ناجوانمردانه به پای اعدامش بردند و چراغ تانباک عمرش را برای ابد خاموش ساختند.
خدمات فرهنگی و اجتماعی ملکه گوهر شاد بیگم:
دوران با ابهت سلسلۀ تیموری به خصوص صد سال اخیر آن را که هرات پایتخت آن شمرده می شد، به دریایی همانند گردد، باید پذیرفت که گوهرشاد تنها مروارید این دریا بود.
گوهرشاد بیگیم همسر شاهرخ میرزا، چهارمین پسر امیر تیمور، بود و در تمام زمینهها همکار و مشاور فعال شوهرش بود. شهرت و شجاعت او از دوران سلطنت شاهرخ آغاز شد. او اغلب در سفرها همراه شوهرش بود و در مسائل اجتماعی و سیاسی به او کمک میکرد و مشاورههای موثری میداد. همچنین در مواردی از ظلم و ستم نیز کوتاهی نمیکرد و زنی قوی و محکم بود.
اگر گفته آییم، رشد و شکوه ادب فارسی- دری وامدار توجه همسر شایستۀ شاهنشاه شاهرخ میرزا ( ملکه گوهر خاتون است)، بدون هیچ تردید، رۀ مبالغه نپیموده ایم. این ادعا تراویدۀ ذهن این صاحب قلم نیست، بل با تکیه بر ده ها منبع معتبر فارسی بگوییم که:
زمان حکمروایی شاهرخ میرزا و همسر دانشمندش ملکه گوهرشاد را عصر رنسانس تیموریان یاد میکنند. دانشمندان زیادی از گوشه و کنار جهان آن زمان برای تحصیل دانش به هرات میآمدند و مورد حمایت گوهر شاد قرار میگرفتند. دارالعلوم آن زمان هرات صدها دانش آموز را در خود جا داده بود و معماریهای آن دوره، که با دستان هنرمند مشهور آن زمان قوامالدین معمار، مشهور به شیرازی ساخته شده است، تا امروز به عنوان آثار باشکوه دوره تیموری در افغانستان و ایران امروز موجود است. هرچند جنگهای متوالی در افغانستان این آثار را تا حد زیادی از بین برده است. با این حال نام ملکه گوهرشاد همچون آثار به جا مانده از دوره حکمرواییاش بزرگ و با ارزش به جا مانده است. (اندپندیت فارسی)
“تحت حمایت گوهرشاد، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به عنصر اصلی در دربار تیموریان ارتقاء یافت. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق صرف حمایت بیدریغ خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود بهوجود آوردند. عبدالرحمن جامی یکی از مشهورترین هنرمندانی بود که تحت حمایت ایشان قرار گرفت. گوهرشاد به تاریخ و ادبیات علاقهمند بود و مهری هروی، از زنان شاعر نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود. بسیاری از نمونههای بدیع معماری دوره تیموری در هرات هنوز باقی است و امروزه آثار معماری، مینیاتور، کتب خطی، آثار خوشنویسی و دیگر هنرهای صناعی بهجا مانده از آن دوران، از ممتازترین آثار هنری در جهان محسوب میشوند.” (کلکین(= پنجره ای برای شناخت افغانستان))
ملکه گوهر شاد بیگم کتابخانه بزرگی تاسیس نموده بود که در جوار مدرسۀ خودش قرار داشت. طوری که نگاشته اند: این کتابخانه حاوی 32000 نسخه کتاب به 43 زبان مختلف نگهداری میشد و هزینههای خانقاه، مسجد و کتابخانه توسط خود ملکه تأمین میگردید.
گوهرشاد به عنوان ملکه هرات در قرن 15، دارای ظاهر و باطنی زیبا و معنوی بود. توصیف او در دایرهالمعارفهای مختلف با کلمات مثبت همراه با وصف و تمجید و تقدیر به ثبت رسیده است.
دریغا که شخصیت و فعالیتهای ملکه گوهرشاد بیگم تا کنون به درستی در افغانستان شناخته و بررسی نشده و در کتابهای درسی نیز جایگاهی ندارد.
و نیز جای درد و دریغ است که چشم شماری را چنان پردۀ تعصب فرا گرفته که همواره سعی میورزند خدمات ارزنده و بزرگ شخصیت های علمی و فرهنگی و سیاسی تورکان را نا دیده انگارند و حتی حاضر نیستند دمی دست از زهر افشانی بربندند.
رمز موفقیت و محبوبیت شاهنشاه شاهرخ و ملکه گوهرشاد بیگم:
بدواً باید گفت: این یک امر بدیهی و غیر قابل انکار است که پیشرفت و ارزشمندی کار زمانی بیشتر تبارز مییابد و برجسته میشود که توافق روحی همه جانیه ای در دستگاه سیاسی و علمی و هنری با همدستان بر قرار بوده باشد. با مساعد بودن زمینه فعالیت های گسترده خصوصاً برای کسی که در جایگاه بانوی اول یک کشور قرار داشته و یا ملکه مسمی باشد که رابطۀ گسترده صمیمیت و مملو از مهر و محبت میان فرد اول دستگاه موجود باشد. ولی توجه باید داشت که تنها از طریق رابطۀ عاطفی و همسویی فکری کاری به پیش برده نخواهد شد. کما اینکه غنی کشمیری گفته است:
چو استعداد نبود کار از اعجاز نگشاید
مسیحا کی تواند کرد روشن چشم سوزن را
استعداد خدا دادی که ملکه خوشنام و بزرگوار از آن برخوردار بود، این زمینه را برایش مساعد گردانید که عاشقانه وارد میدان خدمتگزاری و رشد و تعالی حکومت تیموری شود و شهکاری هایی در عرصه های مختلف بیافریند که تا قیامت اهل فضل و هنر و انصاف، لب به وصف و تمجید او میکشایند و یاد عزیز او را گرامی و با نثار هدایای دعای شبا روزی روان وی را شاد میسازند.
آری، ملکه گوهر شاد بیگم بانوی دانشمند، بلند همت، خیر خواه، مبتکر و دارای احساس عالی و فکر بلندی بود که کارنامه های درخشانی از خود به جا گذاشته است. و اما ناگفته نباید گذاشت که میرزا شاهرخ شاهنشاه تیموری نیز از چنین وجاهت و همت بلند و استعداد عالی و اندیشۀ برازنده ای برخوردار بود و این ویژه گی ها سبب شده بود که شاهنشاه و هم ملکه عالیجاه همدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند و به ابتکارات و فعالیت های سازنده همدیگر را از صمیم قلب بستایند و حداعلای مباهات و سپاسگزاری را از همدیگر داشته باشند. به سبب همین حسن روابط و کمال محبت نسبت به همدیگر بود که ملکه در کنار شاه نه تنها به فعالیت های سیاسی عهده دار نقش شده بود، بلکه در قلمرو عمرانی و مدنی و ادبی وهنری و رشد علوم نیز درخشش های چشمگیری داشت. طوری که نگاشته اند:
زندگی ملکه گوهرشاد تنها به فعالیتهای سیاسی او محدود نمیشود، بلکه در زمینههای مدنی، ادبی و هنری نیز تاثیرات زیادی به جا گذاشته است. شاهرخ میرزا و گوهرشاد بیگم عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند و اندیشههای مشابهی داشتند. آنها از مناظر طبیعی، نقوش مینیاتوری هرات و شنیدن شعرهای زیبا به یکسان لذت میبردند.
استاد صفا می نویسد:
شاهرخ و همسرش گوهر شاد و فرزندانش باینسقر، اولوغ بیگ و ابراهیم میرزا، به دلیل علاقۀ خاصی که به آباد ساختن شهرها و ورفاه حال مردم داشتند، به بازسازی ویرانی ها.. پرداختند. به گونه ای که هرات ، سمرقند، تبریز و شیراز که مراکز عمدۀ حکومت تیموریان بودند، آباد شدند. افزون براین باغ ها، مسجدها و مدرسه ها در این شهر ها تاسیس شدند. از این رو رونق امور اقتصادی حکومت تیموری در این عصر می تواند مدیون علاقۀ ایشان به عمرانی و آبادانی باشد. از جمله در شهر هرات، که قبل از به حکومت رسیدن شاهرخ شهری عقب مانده، با ویرانی های بسیار بود، ولی به فرمان شاهرخ بازارهایی از آجر و آهک با طاق هایی از آجر و گچ ساخته شد که موجب رونق و رشد اقتصادی این شهر شدند. ( حافظ ابرو، 1380، ج1، ص 580)
تاریخ نویسان در باره نقش زنان دودمان تیموری در فعالیت های اقتصادی بدین گونه داوری کرده اند:
در حوزۀ اقتصاد با توجه به مدارک موجود، در دورۀ پیش از اسلام تا ظهور سلسلۀ صفوی، زنانی که فعالیت موثر در امور اقتصادی داشتند، بیشتر همراه سلاطینی بودند که در مناطق تحت نفوذ خود، املاک مزروعی وسیع، و در شهرها، دکان ها ، حمام ها، مدرسه ها و خانه هایی را در تملک داشتند. خاتون ها از طریق اقطاع های خود در آمدی کسب کرده و صرف معیشت و مخارجشان می کردند. چنان که سیرم (واقع در اطارف اصفهان) جزء اقطاع گوهر خاتون، همسر سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی [ترکان خاتون] بود. ( حجازی، 1376، ص 229)
گوهرشاد کتابخانهای تأسیس کرد و شوهرش مدرسه ساخت. اگر شوهرش از شاعران مشاوره میگرفت، او نیز شاعرهها را تحت حمایت خود قرار میداد. اگر شاه فرزندانش را به هنر شمشیر بازی میآموخت، ملکه نیز به آنان علم و فنون درس میداد.
دربار این ملکه ادبدوست همیشه به روی شاعران و غزلسرایان باز بود. یکی از مشاوران معروف او، شاعره مهری هروی بود. مهری هروی، عاشق مسعود، پسرعموی ملکه گوهرشاد و همسر طبیب ویژه شاهرخ میرزا، حکیم عبدالعزیز بود. اما برخلاف میل او، مهری را به این طبیب پیر دادند.
(17)
با این اشارات باید افزود، هم گوهر شاد بیگم و هم شاهرخ میرزا در ارائۀ خدمات در عرصه های مختلف نام جاودان و نیکی را از خود به جا گذاشتند. فلهذابه چنین زوجی میتوان با جملاتی اینگونه افتخار کرد:
- “مرد و زن مقتدری که با همکاری و اتحاد، در ساخت و پیشرفت کشور خود نقشی بیبدیل ایفا کرده و خدمات ارزندهای به مردم ارائه نمودهاند.”
- “این زوج، به عنوان مثالهای بارزی از همبستگی و همدلی، در مسیر خیر و خدمت به مردم قدم برداشته و محبوبیت چشمگیری در جامعه کسب کردند.”
- “زوجی که با قدرت و تواناییهای بینظیر خود، موانع را پشت سر گذاشته و با ارائه خدمات ارزشمند به مردم، الگویی برای دیگران شدند.”
- “آنها با همکاری و ارادۀ قوی، کشور خود را به سمت پیشرفت و تعالی سوق داده و به دلیل فعالیتهای خیرخواهانهشان، در دل مردم جایگاه خاصی یافتهاند.”
واقعاً گوهرشاد بیگم و شاهنشاه شاهرخ میرزا تیموری نمونههای بارز همبستگی و قدرت در تاریخ هستند.
چنین افرادی با اقدامات ماندگار خود، نه تنها در تاریخ جاودانه شدهاند، بلکه به عنوان الگوهایی برجسته برای دیگران باقی ماندهاند.
به طور فشرده باید گفت: هرگاه ملکه گوهر شاد بیگم در تصمیمگیریهای حکومتی و سیاسی نقش ایفا میکرد، بر خلاف بسا برخی از زنان مقتدر دیگر که در تاریخ نام آنها ذکر شده، سبب تضعیف نقش شوهر محبوب خود نشد، بلکه با فعالیت های گسترده و موثر و سازنده اش در تحکیم حکومت تیموری، باعث درخشش های بیشتر و چشمگیرتر و افتخار آفرینی های مزیدی به دوران اقتدار شاهرخ میرزا و حتی پس از آن گردید. این درخشش ها، تمدن والا و شکوه و مجد برخاسته از اندیشۀ سازندۀ ملکه گوهر شاد بیگم را میتوان در عرصه های آتی خلاصه کرد و یا برجسته ساخت:
- معماری و پروژههای ساختمانی:
o مسجد جامع مشهد: ایده، طراحی، ساخت و تأثیرات این بنا بر جامعه.
o مصلّیهای هرات و سایر پروژههای معماری مهم او.
o استفاده از هنر و معماری در تقویت فرهنگ و معنویت جامعه.
- خدمات اجتماعی و فرهنگی:
o فعالیتهای خیریه و اجتماعی او.
o نقش او در ارتقاء آموزش و حمایت از هنر و علم.
- تأثیرات بلندمدت:
o چگونه فعالیتهای گوهرشاد بیگم بر دورههای بعدی تاریخ و فرهنگ تأثیر گذاشت؟
o نمونههای دیگری از زنانی که از الگوی او پیروی کردهاند.
- شخصیت و ویژگیهای فردی:
o ویژگیهای شخصیتی گوهرشاد بیگم که او را به یک زن تمدنساز تبدیل کرده است.
o داستانها و حکایات جالبی که درباره او نقل شده است.(18)
دیدگاه شخصیتهای علمی و فرهنگی در مورد جایگاه بلند ملکه گوهرشاد :
در مورد جایگاه بلند بانوی سازندگی و دانش و فرهنگ و هنر ( ملکه گوهر شاد بیگم)، مقالات و کتاب های زیادی به رشتۀ تحریر در آمده است که بدیهی نام بردن از همه آنها محال است. اما به گونه مثال میتوان برخی از شخصیتهایی را نام گرفت که در مورد آن زن تمدنساز دیدگاهی دارند با این عبارات:
(دیباچۀ معنوی حکومت تیموری)
گویا اعتمادی یکی از محققان مسلم کشورماست. وی در فرازی از مقاله اش در مجله «آریانا» چنین نوشته است: «ملکه گوهرشاد با سایه مبارک، مهارت بالا، اخلاق شایسته، عدالتپروری، همت عالی، کمال باز، سیرت پاک، مقام بلند، عفت، دلی باز، خوشاخلاقی، عشق به فرهنگ، و قلم تیز و قوی، از جمله ملکههای بیمانند دوره تیموریان بود. او دیباچه معنوی حکومت تیموریان بود و از خود یادگارهایی به جا گذاشت که هرگز فراموش نمیشوند.»
(ادب پژوه، هنر پرور و آباد کننده)
استاد عباس اقبال آشتیانی در مورد آن شاه خوشنام چنین نگاشته است: « [شاهنشاه] شاهرخ [میرزا همسر ملکه گوهر شاد بیگم] یکی از بهترین پادشاهانی است که بر ایران سلطنت کرده؛ چون او علاوه بر دیانت و تقوا و عدالت و صلحجویی، بسیار بخشنده و علمدوست و ادبپژوه و هنرپرور و آبادکننده بوده و بسیاری از خرابیها که به دست پدرش، تیمور، روی کرده، به توسط او مرمت یافته است. در مدت چهل و سه سال سلطنت، بااینکه هیچ وقت به قصد کشورگشایی اقدام به جنگ نکرده، هر وقت جنگی پیش آمده است، با نهایت رشادت جنگیده و تقریباً در تمام نبردهای خود فاتح بوده است. خود او، هم شعر میگفت و هم خط خوش مینوشت و هرات در عصر او علاوه بر کتابخانهی بزرگی که به امر شاهرخ در آنجا تأسیس یافته بود، مرکز اجتماع علما و ادبا و شعرا و خطاطان و نقاشان بود. مخصوصاً در عصر شاهرخ یک عده از بهترین کتب تاریخی به زبان فارسی به تشویق و امر آن شاه هنردوست تألیف یافته و این کار در عهد فرزندان وی نیز دنباله داشته و تا اوایل عصر صفوی کشیده شده است. (19)
(رسیدگی به وضعیت دانش آموزان)
در زمان تیموریان، مدرسه عالی که تحت نظارت دقیق گوهرشاد ساخته شد، به محلی برای تحصیل قرآن، علما، و دانشمندان تبدیل شد. امکانات این مدرسه به همه یکسان ارائه میشد. ملکه شخصاً از وضعیت بناها و احوال مردم آن مکانها باخبر میشد. او شبها با مشاوران و خدمتکارانش به مدرسه میرفت، اتاقها را با دقت بررسی میکرد و بر فعالیتها نظارت داشت.
طبق نوشتههای سلجوقیان، شبی در زمستان سرد، گوهرشاد با چند نفر از خدمتکاران خود نیمهشب به مدرسه رفت و به یکی از اتاقها گوش داد. قاری نابینا تنهایی خود را به عربی با صدای بلند فریاد میزد. ملکه از مشکل قاری مطلع شد و به مشاوران خود دستور داد که مشکل او را حل کنند. ماهها بعد، وقتی ملکه دوباره به مدرسه رفت، شنید که همان قاری با صدای آرام قرآن تلاوت میکند. این امر باعث اطمینان خاطر ملکه شد. (20)
دربار این ملکه ادبدوست همیشه به روی شاعران و غزلسرایان باز بود. یکی از مشاوران معروف او، شاعره مهری هروی بود. مهری هروی، عاشق مسعود، پسرعموی ملکه گوهرشاد و همسر طبیب ویژه شاهرخ میرزا، حکیم عبدالعزیز بود. اما برخلاف میل او، مهری را به این طبیب پیر دادند.
(21)
(بانوی شجاع و نجات دهندۀ جان انسانهای بی گناه)
او توانست قدم های بزرگی برای رفاه مردم، سازندگی کشور و گسترش دانش و هنر بردارد. چندین بار هم با هوش و دانایی خود، سبب نجات جان انسانهای بیگناه شد.
گوهر شاد، بانویی باهوش، فرهنگ دوست و هنرپرور و در عین حال شجاع و نیک رفتار بود، او کسی بود که توانست از موقعیت های زندگی خود به خوبی استفاده کند و در سخت ترین شرایط، بهترین کارها را انجام دهد و سهم بزرگی در ارتقا فرهنگ و گسترش آن داشته باشد.
(22)
به گونه ییکه پیش ازین نیز اشاره نمودیم، سنگبنای نخستین دانش و هنر عهد تیموریان هرات توسط گوهرشاد بانو و شاهرخ میرزا گذاشته شد؛ ولی هنرپروری و علم دوستی، به تأسی از سلوک آنها، بین اخلاف شان بیک عنعنۀ نیکو مبدل گردید. چنانکه خدمات هنری و علمی پسر دیگرشان ـ الغ بیگ میرزا مثال برجستۀ این امرست.
گوهرشاد ملکه یی بود که در پهنای جغرافیای خراسان زمین محبوب عامه ی مردم و بانوی اول کشور شناخته میشد. همو بود که به دور از تعصب و تفوق پسندی اشراف منشانه، در خدمت مردمش قرار داشته، از بزرگترین فرهنگیان و هنرمندان کشورش حمایت کرد و نتیجه ی همین از خودگذری و محبتش به خلق بود که امروز پس از گذشت سده های طولانی، هنوزهم نامش ورد زبان هاست و به عنوان یکی از کسانی شناخته میشود که سنگ تهداب تمدن بزرگ عصر خویش را گذاشت و بذر اول مدنیت تیموریان هرات را افشاند. بناهایی را که او آباد کرد، برای تعیش خواص و اعیان نه بود، بلکه هریکی از آنها در خدمت عامه ی مردم قرار داشته؛ تأسیسات عام المنفعه شمرده میرفتند. (23)
روان ملکه گوهرشاد شاد باد! که در تاریخ فرهنگی زنان افغانستان، سنت نیکوی هنرپروری بی مانندی را از خود بجا گذاشت و سرمشق خوبی برای بقیه زنان و نسلهای بعدی از خود به يادگار گذاشت.
بانوی بزرگواری که به قول مولانا عبدالرحمن جامی معاصر و ندیم سلطان حسین بایقرا:
آنـی تـو کـه از نـام تـو مـی بـارد عـشق
از نـامه و پـیغــام تـو مــی بـارد عـشـق
عاشق شود آنکس که به کوی تو گذشت
آری ز در و بــام تــو مـی بــارد عـشق
نقش ملکه گوهرشاد در تربیت فرزندان دانشور:
ملکه گوهرشاد بیگم در پرورش فرزاندان خود سعی و همت بلیغی به خرچ داد که همه آنها از دانش، هنر و فضل سرشاری برخوردار بودند. ایشان در حمایت اهل دانش و هنر به همان مسیر گامزن شدند که پدر و مادر گرامی آن بدان راه رفته بودند.
- میرزا سلطان ابراهیم:
پسر کوچکتر گوهرشاد یعنی سلطانابراهیم نیز از بزرگان هنر و خوشنویسی زمان خود بود و قرآن مشهور و عظیم دروازه قرآن شیراز که اکنون در موزه شیراز نگهدای میشود، به خط او به نگارش در آمده است.
سلطان شاهرخ میرزا ، دارای هفت پسر بود که از میان آنها سه نفر شان مهمتر معرفی شده اند: بایسنقر، محمد جوکی و الغ بیگ. بایسنقر و محمد جوکی در زمان حیات پدر از جهان در گذشتند؛ متعاقباً تنها پسری که از شاهرخ بازماند، الغ بیگ بود. الغ بیگ به اساس ارزیابی اهل خبره نه تنها در حوزۀ سیاست به پای پدر نمیرسید، بل حتی قریحۀ لشکری و کشوری وی نیز نارسا بود، اما گفته شده است که وی یک مردی دانشمند و هنردوست بود.
نویسنده کتاب (بانو گوهرشاد) نوشته است:
پسر بانو گوهرشاد مدرسه علمی و رصدخانه سمرقند را بنانهاد
بانو شیخی درباره نحوه پرورش فرزندان توسط بانو گوهرشاد، توضیح داد: این بانوی بزرگ، پسران خود را افرادی اهل هنر، دانش و حامی هنرمندان و دانشمندان تربیت کرد. پسر بزرگش به ریاضی و نجوم پرداخت و مدرسه علمی و رصدخانه سمرقند را بنانهاد. پسر دیگرش خوشنویس برجسته ای بود و خط او بر سر در مسجد گوهرشاد مشهد بر جای مانده است. پسر کوچک ترش نیز از بزرگان هنر و خوشنویسی زمان خود بود. قرآن مشهور و عظیم دروازه قرآن شیراز به خط اوست که اکنون در موزه شیراز نگهداری میشود.
- میرزا اُلُغبیک:
میرزا الغ بیگ، پسر بزرگ ملکه گوهر شاد بیگم، بود که به ریاضیات و نجوم مهارت کم نظیری داشت. وی مدرسهای علمی همراه با رصدخانه در سمرقند بنیاد نهاد.
رصدخانه الغ بیگ میرزا در شهر سمرقند، که در دوران او ساخته شده بود و به عقیده دانشمندان یکی از بهترین رصدخانههای عصر به شمار میرفت که تا امروز نیز باقی مانده است. به همین دلیل یکی از دهانههای آتشفشانی کره ماه را به نام الغ بیگ نامگذاری کردهاند. (24)
نوشته اند: میرزا الوغ بیک حافظ قرآن کریم نیز بود، وی کلام الهی را طی شش ماه حفظ نموده بود.
- میرزا بایسنقر:
پسر دیگر او بایسُنقُر، ذوق سرشار هنری و فرهنگی داشت و مجلسش محل اجتماع ادیبان، مورخان، نقاشان و خوشنویسان بود. شهزاده هنر پرور و ادب دوست بایسنقر گروهی از بهترین ادیبان و خوشنویسان و نگارگران عصر خویش را برای تهیه نسخهای از شاهنامه فردوسی گرد آورد.
این اثر موقر، از مشهورترین آثاری شمرده میشود که در زمان و فرمان او پدید آمده و عنوان «شاهنامه بایسنقری» را به خود اختیار کرده است.
شاهنامۀ بایسنقری در سال 829 به نگارش یافته و حاوی مقدمه بسیار سودمندی است که به امر بایسنقر میرزا تحریر گردیده است. این اثر گرانبها به حق یکی از شاهکارهای هنری بزرگی محسوب میشود و به اساس نوشته منابع دیگر یکی از برجستهترین نمونههای هنر ایرانی و بلکه هنر اسلامی است که موسسۀ یونسکو نیز به ثبت رسانده است. شاهنامهی بایسقری تا کنون در چند کشور اروپایی به نمایش گذاشته شده و چشم و دل عاشقان هنر را صفا بخشیده است.
میرزا بایسنقر علاوه بر خوشنویسی که به خصوص خط ثلث سرآمد روزگار خود بود، فردی هنر پرور بود. در مورد هنر خطاطی وی نگاشته اند: “کتیبه پیش طاق مسجد گوهرشاد به خط ثلث از هنرهای بایسنقر است که به دست خود او نگاشته شده است. همچنین بزرگ ترین قرآن موجود که طول هر صفحه آن دو زرع و نیم است از جمله آثار ارزنده اوست که هم اکنون برخی صفحات آن در آستان قدس و کتابخانه آقای علی اصغر مهدوی در تهران موجود است. بایسنقر میرزا دوستدار و بانی زیباترین مکتب کتابسازی در ایران بوده است و در زمان خویش نسخه های نفیس و زیبا بسیار نوشته و به تصویر کشیده است. همچنین به جهت علاقه خاصی که به هنر نشان میداد هنرمندان بسیاری را حمایت می کرد و گرد هم می آورد. میرزا سلطان ابراهیم برادر میرزا بایسنقر نیز به گونه برادرش فاضل و هنرمند بود و هم اکنون قرآنی به خط نسخ بسیار عالی از وی در کتابخانه رضوی موجود است. و کتبیه های بسیاری به خط میرزا ابراهیم در شیراز وجود دارد که از جمله شماری از آثار خطاطی دارالصفا و کتبیه موجود در بقعه ظهیری از آن وی است. همچنین میرزا ابراهیم سلطان با رنج بسیاری کلیه مصالح و زندگی تیمور را به فارسی و ترکی جمع آوری و مقایسه و تدوین کرد و تحویل شرف الدین علی یزدی داد.” (25)
شهزاده بایسنقر در سرایش شعر نیز قریجۀ سرشاری داشت.
در مورد شهزادگان ( الوغ بیگ و بایسنقر میرزا) خواند در حبیب السیر نگاشته است:
« با وجود وفور جاه و جلال و کثرت حشمت و اقبال به مجالست ارباب علم و کمال به غایت راغب و مایل می بود. و در تعظیم و تجلیل اصحاب فضل و هنر در هیچ وقتی از اوقات اهمال و اغفال نمی نمود. و خردمندان کامل از اطراف ایران و توران به هرات آمده در آستان مکرمت آشیانش مجتمع می بودند و بلغا وافر فراست و فصحاء صاحب کیاست از اقطار و امصار عراق و فارس و آذربایجان به درگاه عالم پیاهش شتافته صبح و شام ملازمت می نمودند و آن شهزاده عالیشان (بایسنقر)در تربیت و رعایت تمامی آن طایفۀ گرامی کوشیده همه را به وفور انعام و احسان مسرور و شادمان میساخت و هر کس از خوش نویسان و مصوران و نقاشان و مجلدان در کار خویش ترقی می کرد، به همگی همت به حالش می پرداخت.» (26)
در مورد تاسیس کتابخانه بزرگ توسط بایسنقر میرزا نیز توصیف زیادی صورت گرفته است. این کتاب خانه در کاخ باغ سفید بنا یافته بود که از تزئینات چشمگیری بهره داشت.
بنابه نوشتۀ دانشنامۀ جهان اسلام، او دنباله رو سنت شعر درباری بود، که در آن ایام دیگر به مدیحهسرایی محدود نبود و دامنه بسیار گستردهتری داشت هر چند از زبان او نقل میکنند که گفتهاست امیر نباید به سرودن شعر بپردازد. با این وجود ابیات پراکندهای از او در تذکره دولتشاه سمرقندی نقل شدهاست؛ و با برادرانش: الغبیگ در سمرقند و ابراهیم در شیراز، دربارهٔ شعر فارسی مکاتبه میکردهاست. او اشعار امیر خسرو دهلوی را بر اشعار نظامی گنجوی، که الغ بیگ میپسندید، ترجیح میداد.
این شهزاده هنرور و فاضل خانواده موقر تیموری در هنر موسیقی و نقاشی نیز دسترسی داشته است.
میرزا بایسنقر شعر هم میسرود. نمونۀ از کلامش که ثبت تذکره ها گردیده، چنین به ثبت رسیده است:
ندیدم آن دو رخ اکنون دو ماهست
ولی مهرش بسی در جان ما هست
غـلام روی او شــد بـایـســـنــقـــر
غــلام روی خـوبـان پـادشـاهـسـت
تاریخ وفات وی را چنین دریافته اند:
سلـطان سـعید، بایسـنقر سحرم
گفتا که: بگـو به اهـل عالم خبرم
من رفتم و تاریخ وفـاتم اینست
«بادا به جهان دراز عـمر پدرم»
روان مادر بزرگوار تیموریان (ملکه گوهر شاد بیگم)، فرزندان هنردوست و دانشمند وی، همسر نیک نام و شجاع آن بانوی دانشور و سایر خدمتگزاران سلسلۀ تیموری شاد و یاد شان گرامی باد.
……………………..
رویکردها و توضیحات:
1- به نوشتۀ ابن بطوطه این واژه را ترکان اردوی زرین به منطقهای اطلاق میکردند که از مالیات و عوارض دیوانی معاف بود. ترخان آن بود که از همه ٔ مؤنات معاف بود و در پهر لشکر که باشد هر غنیمت که یابند ایشان را مسلم باشد و هرگاه که خواهند در بارگاه بی اذن و دستوری درآیند. (جهانگشای جوینی ). و کسک را ترخان کرد و از اموال چندان فرمود. (جهانگشای جوینی)
سعدی شیرازی برای این واژه یا لقب بیتی دارد بدین گونه:
ملک خان و میان و بدر و ترخان / به رهواران تازی بر سوارند.
“ترخان یا آغاجی یا آغجی، عنوان منصب خاصی در دستگاه امرای ماوراءالنهر و خراسان بودهاست که دارندهٔ این منصب، واسطه میان سلطان و مردم بوده، و به خاطر حشمت و نفوذی که داشته، بدون التزام به رعایت نوبت و رخصت، نزد سلطان بار مییافتهاست. در دورۀ ایلخانی، اغلب برای متصدی عنوان «آغاجی» از لقب «ترخان» استفاده میکردهاند.” (دانشنامۀ آزاد)
2- تاریخ مغول، لوسین بوات، صفحه ۹۶، سازمان چاپ و انتشارات، تهران ۱۳۸۴خورشیدی)
3- دکتر داوود اصفهانیان).
4- کتاب تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان نوشته دکتر حسین میر جعفری، توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: تاریخ, حوادث سیاسی و نظامی دوره حکومت تیمور, تاریخ سیاسی قراقویونلو.
5- زنان خاندان تیموری دکتر لیلا محمدی، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تابستان 1398،
مجلۀ آریانا 1345 مقالۀ مصلای هرات، به قلم استاد فکری سلجوقی،
6- وبلاگ هرات باستان، (غلام حیدر باری) بهمن 1392،
7- “Mousallah Complex in Herat – Afghanistan – Tourist Spots Around the World”. Touristspots.org. Archived from the original on 21 January 2019. Retrieved 21 January 2019.
8- سایت گردشگری افغانستان،
9- مجلۀ ره بال آسمان،
10- نشریۀ مجازی ویرگول،
11- خبرگزاری میزان سنگ تمام «گوهر شاد» خاتون در حرم امام رضا 12:40 – 05 آبان 1399
12- ویرگول،
13- “
14- تاریخ غبار،
15- وبلاک هرات باستان غلام حیدر باری
16- فرازی از سخنرانی دکتر رهین وزیر اطلاعات و فرهنگ وقت، در سیمینار بزرگداشت از جایگاه ملکه گوهر شاد بیگم- کابل،
17- بررسی عملکرد سیاسی امپراتوری تیموری – دکتر لیلا محمد، منبع: فصلنامۀ پژواک – پاییز 1399، و تاریخ کامل ایران، تألیف حسن پیرنیا و عباس اقبال آشتیانی، چاپ چاپ انتشارات اروند و انتشارات سما، ص ۸۰۲)
18- مجلۀ آریانا،
19-
20- دکتر سید مخدوم رهین (سخنرانی)،
21- کتاب ” بانو گوهر شاد” نویسنده: مژگان شیخی،
22- پایگاه علمی سعید سان،
23- جمهوری تیموریان، 24 آگست 2018،
24- دانشنامۀ جهان اسلام.
25- حبیب السیر، تهران، ج 3، ص622.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور