X

آرشیف

مـشــــــــــاوره

يكي ديگر از راه حل ها منازعه يا منازعات مشاوره است ، مشاوره بهترين گزينه است براي طرف هاي درگير تا بتوانند خود براي حل مشكل شان اقدام نمايند ، مشورت كردن و مشورت گرفتن صريحأ در قرآنكريم تذكر داده شده و انساها را به مشوره گرفتن و يا مشوره دادن راهنمايي مي نمايد (وامرهم شورا بينهم ) يك امر خداونديست براي اصلاح فرد و اجتماع ، بهر صورت قبل از آنكه منازعه به وخامت كشانيده شود ، راه هاي حل آن از طريق مذاكره بين الفردي ، مذاكره بالوسيله ، مذاكره با واسطه و بلاواسطه وغيره مي تواند گره كور مشكل را بگشايد و اگر طرفين نتوانند مشكل شانرا خود حل كنند راه مشورت يك راه معقول ،پسنديده و قابل قبول بسا انسانهاست ، مشاورت مي تواند بين خود طرف ها صورت گيرد كه جانبين در مورد موضوع شان باهم بنشينند و از همديگر مشورت بخواهند ، يا اگر اختلاف نظر شان بحدي باشد كه نتوانند همديگر را تحمل كنند مي توانند مشكل را با يكي از بزرگان ، دانشمندان  روحانيون و يا ساير اشخاص شريك نموده روي آن تصميم بگيرند . مشورت نمودن گزینه ای است برای بیرون رفتن از مشکلاتی که بدان روبرو هستیم ، مشورت وسعت تفکر و اندیشه را افزوده و زوایای تاریک موضوع را باز می کند، موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و … که در زندگی انسان رو نما می گردد ، گاهی بقدری پیچیده و دارای ریشه های است که ما شاید متوجه آن نباشیم ومشورت مارا متوجه آن ریشه ها نموده و برپیچیدگی آن پی مي بریم.
هرازگاهی دیده می شود که انسان در چهار راهی قرار میگیرد که تشخیص راهی که خیر انسان در آن است مشکل بوده و عقل انسان از درک آن کوتاهی می کند ، عقل برای پیدا نمودن راه های حل مشکل در گل و لای فرو رفته و نمی تواند موضوعات را حلاجی نموده و راه درست را انتخاب نماید ، اینجا است که مشورت ارزش خود را در می یابد بگفته ای مولانا جلالدین محمد بلخی :
 
مشورت ادراک و هشياری دهد
عقل ها مــــرعقل را یاری دهد 

مولانا بدین باور است که عقل از عقل دیگر قوت می گیرد:

عقل قوت گــــیرد از عقل دیگر 
نی شکر کامل شود از نی شکر 

در آموزه های دینی نیز اکیداً تأکید در مشورت خواستن شده است چنان حضرت علی کرم الله وجه می گوید : "هیچ پشتیبانی همانند مشورت نیست " گویی مشورت نیرویی است که انسان را از عمق بحران در آورده و دست نامریی است که از او حمایت می نماید .
موضوع مهم دیگری که طرح آن لازم می باشد ، شناخت اهل مشورت است ، درست ما به اهمیت مشوره پی بردیم ولی با کی مشورت صورت گیرد ؟ چه کسی میتواند یک مشاور خوب باشد ؟ وِیژگی های اهل مشوره کدامها اند ؟مولا نا رومی در پاسخ به سوالات فوق می گوید : 

گفت امت مشورت باکی کنیم 
انبیا گفتـــــــــــند با عقل سلیم 

یعنی کسانیکه عقول شان از هر گونه پلیدی پاک است ، خواسته های شوم نفسانی ، مادیات دنیایی عقل آنان را احاطه نکرده اند ، از آنان باید مشورت گرفته شود .

یکی از گزینه هایکه همواره از آن مشوره گرفته می شود ، همنشین است ، لذا از همنشین بد باید دوری نمود ،زیرا علي الرغم اینکه مشورت نادرست او انسان را ذلیل میکند ، همنشینی با او نیز تهدید بزرگی بدست می آید چنانچه در ابیات ذيل :

گفت پیری برمرید خویش فاش
دور ازهم صحبت اوباش باش

همنشینت گر بود شخص پلید
برپلیدی ات دلیل آیــــــد پدید

خلاصه به طور مثال میتوان اذعان داشت که انتخابات یک موضوع اجتماعی وسیاسی خیلی مهم بوده و سرنوشت مارا را رقم می زند و بعضاً انتخاب کردن نیاز به مشوره خواستن از دیگران دارد ، در همچو اموری از کسانی باید مشوره خواسته شود که چشمان و عقل شان را تعصب و وابستگی های پوچ کور نکرده است.
همانطوريكه در بالا گفته شد ،لازم به ذكر است قبل از آنكه وارد پروسه مشاوره شويم بايد بدانيم كه مشاور كيست ؟ چه شخصيتي مي تواند حيثيت يك مشاور را كسب نمايد ؟ نخست تعريف مشاور را بايد دانيست به شرح آتي :
   مشاور «فردي است كه در شناخت، غالب آمدن و مقابله با مشكلات به ديگران كمك  مي كند.» به طور معمول، ما اغلب كمك كننده هاي روابط انساني را افراد متخصصي تصور مي كنيم: مانند : دوكتوران رواني، روانشناسان، مشاوران، مددگاران اجتماعي و پرستاران رواني. با اين حال، پوليس ترافيك چهار راهي ها، گروه زيادي از كاركنان خدمات انساني براي طيف وسيعي از مراجعان در موقعيت هاي خصوصي و عمومي خدمات مشاوره اي مستقيم يا غير مستقيم ارايه مي كنند. برخي از اين افراد، كمك كننده هاي حرفه اي هستند و برخي ديگركمك كننده هاي نيمه حرفه اي  كاركنان نيمه متخصص خدمات انساني هستند كه به صورت مستقل يا در كنار كمك كننده هاي حرفه اي كار مي كنند. همچنين كمك كننده هاي غير رسمي مانند دوستان، اقوام، داوطلبان و همسايگان نيز به طور رسمي يا غير رسمي در نقش كمك كننده يا ياوران عمل مي كنند. اين گروه هاي مختلف كمك كننده ها مانع الجمع نيستند و مي توانند با همديگر همكاري داشته باشند.
مشاور (ياور) حرفه اي
مشاوران حرفه اي متخصصاني هستند كه در زمينه مطالعه رفتار انسان و يادگيري راهبردهاي عملي مشاوره و روان درماني در سطح فوق ليسانس و بالاتر به طور فراگير آموزش ديده اند و دوره هاي كارورزي خاصي را زير نظر يك استاد ناظرگذرانيده اند. اگرچه ممكن است شباهت هاي زيادي بين خدمات ارايه شده توسط اين متخصصان وجود داشته باشد، اما داراي زمينه هاي آموزشي و صلاحيت هاي حرفه اي متفاوتي هستند. دوكتوران رواني، طبيباني هستند كه دوره هاي آموزشي خاصي را در بيمارستان هاي رواني يا بخش روانشناسي بيمارستان هاي عمومي گذرانده اند . نقش منحصر به فرد اين افراد در حرفه هاي ياورانه، شامل داشتن اطلاعات در زمينه توانايي تجويز دارو، آشنايي با بيماري هاي طبي و روش هاي درمان آنها و داشتن تجربه در مورد بيماران رواني شديد است. از طرف ديگر روانشناسان باليني در زمينه علوم رفتاري آموزش ديده اند ( معمولاً در سطح دوكتوراي) و به ويژه در زمينه نظريه هاي روانشناسي (يادگيري، رشد و شخصيت )در مقابل مدل داكتر، بسيار خبره هستند. نقش بي همتاي روانشناسان باليني در تشخيص گزاري رواني و روش شناسي پژوهش است. گروه سوم مشاوران حرفه اي را مشاوران تشكيل مي دهند. مشاوران معمولاً حداقل دو سال در سطح فوق ليسانس و با تاكيد بر ارايه خدمات پيشگيرانه و رشدي در مقابل اصلاح و درمان اختلال هاي شديد، آموزش مي بينند. بسياري از دروس دوره فوق ليسانس مشاوران با روانشناسان مشترك است. ولي در آموزش، مشاوران بيشتر بر كارآموزي تاكيد مي شود تا روش شناسي تحقيق.  مددكاران اجتماعي نيز دو سال در سطح فوق ليسانس آموزش مي بينند. هرچند آموزش هاي مددكاران رابطه تنگاتنگي با مدل طبي توانبخشي دارد. مددكاران با استفاده از دانش و مهارت هاي خاص خود در جهت هماهنگي امكانات دولتي و اجتماعي براي مراجعان تلاش مي كنند.
همه اين متخصصان، خدمات مشاوره و روان درماني فردي، خانوادگي و گروهي به مراجعان ارايه مي دهند. از اين رو، ايجاد تمايز ميان انواع درمان ها بر اساس هويت حرفه اي ممكن نيست. مطالعه هاي انجام شده نشان مي دهد كه از لحاظ كارايي و اثربخشي بين روانپزشكان، روانشناسان و مددكاران اجتماعي تفاوت معني داري وجود ندارد. آموزش حرفه اي مداوم، زمينه تعامل ميان رشته اي و آشنايي با دانش مشترك در تمامي حرفه هاي ياورانه را فراهم مي سازد. بنابراين، احتمال دارد كه شباهت ها و تفاوت هاي ميان ياوران مختلف، بيشتر به سبك و شيوه فردي آنان مربوط باشد تا به هويت حرفه اي آنان.
با اين حال، فشارهاي اقتصادي دهه 1990، برخلاف روند يكپارچه سازي دهه 1980 ، به افزايش رقابت بين رشته هاي تخصصي مختلف منجر شده است. متاسفانه اين رقابت مي تواند به ادعاهاي تخصص گرايي بيهوده منجر شود و هنگامي كه متخصصان حرفه اي  مختلف به دفاع از قلمرو حرفه اي خود مي پردازند، بر كار گروهي ميان رشته اي تاثير منفي مي گذارد.
کاركنان(مشاوران) نيمه حرفه اي خدمات انساني
مشاوران نيمه حرفه اي خدمات انساني شامل آدم هاي اند كه در سطوح ديگر از زندگي اجتماعي به مشورت مي پردازند آنها درس مسلكي و حرفه اي نخوانده اند ، بلكه در كنار يك داكتر به تداوي مريضان پرداخته و با استعمال دوا و دارو مهارت كامل دارند ايشان مي توانند براي مريض ادويه را به صورت ماهرانه تجويز نمايند . برخي ديگر از كار كنان (مشاوران) غير حرفوي به آن عده از دهقانان با تجربه اطلاق مي شود كه در بذر و كشت غلات تجربه كافي دارند ، آنها مي توانند ديگران را در زمينه كشت و زراعت با در نظر داشت فصل كشت ، استعمال كود ، استعمال ادويه زراعتي ، خيشاوه و غيره سايرين را راهنمايي و مشورت دهد .
به همين منوال در كشور ما بسا اشخاصي اند كه از تجربه و چشم ديد هاي شان در حل مشكلات ، رفع منازعات و استقرار صلح بين گروه هاي متخاصم به خوبي مي توان استفاده كرد ، يك بخش عظيم از مردم كشور ما را روحانيون شرافتمند كشور تشكيل داده كه آنها هميشه به استقرار صلح و تحكيم روابط انسانها مي انديشند ، ايشان اصول و فنون ميانجيگري و مذاكره حرفوي را نخوانده اند بلكه انديشه انساندوستانه و خدا پرستانه شان به آنها توانمندي آنرا بخشيده كه به ديگران مشاورت هاي نيك و ارزنده اي بدهند و به معضلات كه سبب دوري انسانها از يگديگر و بوجود آمدن تنازعات  گرديده كمك شايسته نمايند.
مشاوران غير حرفه اي
شكي نيست كه در ادامه اين بحث بايد به نقش مشاوران غير حرفه اي نيز بپردازيم. هرچند ممكن است اين افراد رسماً به عنوان مشاور(ياور) آموزش نديده باشند، با اين حال ممكن است هر از چند گاهي در سمينارها و همايش هايي كه در زمينه موضوعات گوناگون خدمات انساني برگزار مي شود، شركت نمايند. مشاوران (ياوران )غير حرفه اي افرادي هستند كه هم در سطح رسمي (مصاحبه كنندگان، سرپرستان و معلمان ) و هم در سطح غير رسمي(دوستان ، اقوام و همكاران ) كمك هاي مهمي ارايه مي دهند.
فصل مشترك سه گروه مشاوران (ياوران) آن است كه همه آنها جهت برقراري و گسترش رابطه با كساني كه درصدد كمك به آنان هستند، بايد از مهارت هاي ارتباطي مؤثّر استفاده كنند. همه ياوران به منظور كمك به رفع انواع مشكلات، از راهبردهاي خاصي استفاده مي كنند. كاربرد اين راهبردها مستلزم آموزش رسمي و تجربه عملي است.
بلي ! خواننده عزيز شما هم يك مشاور خوب و يا ياورمناسب در محيط خانواده خويش هستيد ، شما مي توانيد با استفاده از آنچه در مكتب فرا گرفتيد ، از روش هاي استادان در تنظيم و تحكيم روابط شاگردان در صنف استفاده نموديد براي رفع منازعات (اختلاف نظر هاي ) فاميلي به حيث يك مشاور(ياور) خوب عمل نمائيد .
مشاوره در حل منازعات بين گروه ها احتياج به متخصص حرفوي ندارد ، در بسا حالات خود گروه ها و يا طرفها مي پسندند كه اختلاف شانرا چگونه حل نموده و از جدايي ها و آزردگي ها جلو گيري كنند ، تجربه نشان داده كه بهترين مشاور خود شخص منازعه كننده است كه يكي از طرفهي در گيربا تعمق فكر كند كه چه كرده است ؟ آيا كاريكه او انجام داده است واقعأ حق به جانب بوده و يا تجاوز بر امور طرف مقابل نموده است ، اين عمل را مشوره دروني مي نامند . و بعد از آن موصوف به يكي از دوستان مراجه نموده موضوع را بيان و طالب مشوره ميگردد ، آنگاهي كه دوباره به عقل سليم برگشت خود به خود به شخص مصدوم يا شخصيكه برايش ضرر تنازع رسيده مراجعه و يا يك مذاكره كاملأ دوستانه مشكل را حل مي نمايند ، اين پروسه« اختلاف بالاي موضوع»است نه اختلاف بالاش اشخاص كه در مديريت منازعه مهم آنست تا شخص بداند كه اختلاف بالاي شخص است يا بالاي موضوعي كه سر آن منازعه صورت گرفته يا ميگيرد.
متأسفانه در كشور ما هميشه اختلاف روي شخصيت ها و سليقه هاي شخصي بوده نه بالاي موضوع مورد منازعه از همين سبب است كه اختلاف نظر ها كه تعريف كلي منارعه را تشكيل مي دهد به خشونت هاي مسلحانه و جنگ هاي ويران گر مبدل شده است و همان گونه ادامه دارد….
 
چه عواملي موجب موفقيت يك مشاور مي شوند ؟
مشاور موفق با رويكرد ها و راهبردهاي مختلف آشنا است. در اختيار داشتن دامنه وسيعي از راه حل هاي مختلف، مشاور را قادر مي سازد تا راهبردهايي را انتخاب كند كه به احتمال زياد نيازهاي مراجع خاص را برآورده مي كند. راهبردهاي انتخاب شده از فيلتر شخصيت بي همتاي مشاور مي گذرند. به عبارت ديگر، ادراكات، نگرش ها، طرز فكر و احساس هاي هر فرد بر نحوه تفسير و استفاده او از يك نظريه تاثير مي گذارد. در حقيقت اغلب گفته مي شود كه ويژگي هاي شخصيتي يك مشاور بسيار مهم تر از مهارت هاي راهبردي او است.
ميزان اعتماد بين مشاور و مراجع كه در مرحله اول مشاوره – مرحله برقراري رابطه- به وجود مي آيد، پايه و اساس اثربخشي يك راهبرد خاص را تشكيل مي دهد. اعتماد در اثر مهارت هاي ارتباطي در يك بافت همدلانه به وجود مي آيد. همدلي يعني درك احساس ها و هيجان هاي فرد از ديدگاه او، براي اثربخشي مهارت هاي ارتباطي، بسيار مهم و ضروري است. بنابراين مهارت هاي ارتباطي همدلانه كه موجب ايجاد اعتماد بين مشاور و مراجع  مي شود براي اثربخشي كل فرايند مشاوره، بسيار ضروري است. مشاوران بايد متوجه باشند كه بين گروه هاي مختلف از نظر شيوه ابراز همدلي تفاوت هاي فرهنگي وجود دارد. به عبارت ديگر، رفتاري كه ممكن است از نظر يك فرد همدلانه باشد (مانند لمس كردن) احتمال دارد براي فرد ديگر چنين نباشد. بنابراين انتخاب راهبردها متاثّر از عوامل فرهنگي است. با توجه به اينكه، بسياري از مهارتها و راهبردهاي مشاوره اي در مورد نژادها، طبقه ها و فرهنگ هاي مختلف كاربرد پذير هستند، مشاوران لازم است سبك مشاوره اي خود را با نظام ارزشي مراجعان وابسته به فرهنگ هاي مختلف هماهنگ سازند. براي اين كه مشاوران در كار با مراجعان وابسته به فرهنگ هاي مختلف مفيد واقع شوند، بسيار مهم است كه نسبت به تفاوت هاي فرهنگي ظريف، حساس باشند.
براي اينكه مشاور به راحتي از راهبردهاي مختلف استفاده كند، بايد بتواند در سه حيطه عاطفي (احساس ها و عواطف )، شناختي (تفكر و شناخت) و رفتاري (اعمال و رفتارها) با ديگران ارتباط برقرار كند. در نهايت مشاور بايد به مراجع كمك كند تا در تمام اين سه حيطه به شيوه مؤثّر عمل كند. از اين رو مشاور بايد پيوسته بر خودشناسي خود بيافزايد و ارزش هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خود را بشناسد تا بتواند بين نيازها و مسايل خود و مراجعش تمايز قايل شود. راهبردي كه مشاور جهت كمك به مراجع خاص بر مي گزيند به ارزيابي او از كمبود مراجع در حيطه خاص (عاطفي، شناختي و رفتاري ) و نيز به ديدگاه نظري او بستگي دارد. همچنين بافت و موقعيت درمان نيز در انتخاب راهبرد خاص تاثير مي گذارد.
در مشاوره مهم است تا شخص مشاور به نكات ذيل توجه عميق داشته باشد :
 
1)    رابطه (ايجاد رابطه حسنه، اعتماد، همدلي و صداقت)
الف) شروع
ب‌) شناسايي و روشن سازي مشكل مطرح شده
ج ) رسيدن به توافق در مورد ساختار درمان و عقد قرارداد
د) بررسي عميق و همه جانبه مشكل
و) تعيين اهداف احتمالي رابطه مشاوره اي
2)   راهبردها (كاربرد )
الف) پذيرش متقابل اهداف تعيين شده براي رابطه مشاوره اي
ب‌) طرح ريزي راهبردها
ج ) به كار گيري راهبردها
د ) ارزيابي راهبردها
و )  اختتام
ه ) پي گيري

فرض ها و تلويحات اشكال مشاوره روابط انساني
فرض هاي نظري اشكال مشاوره روابط انساني، نشان دهنده تاثير رويكرد هاي رفتاري و هستي گرا بر اين اشكال است. فرض هاي اساسي مدل مشاوره روابط انساني عبارتند از :
1)      انسان ها مسئول و قادر به تصميم گيري در مورد خودشان هستند.
2)  افراد تا حدودي به وسيله محيط شان كنترل مي شوند. با اين همه، انسان ها بيش از آنچه تصور مي كنند، مي توانند مسير زندگي خود را تعيين كنند. انسان هميشه از قدرت انتخاب برخوردار است، حتي اگر عوامل محيطي و ارثي انتخاب هاي او را محدود كرده باشند.( اقتصاد دان بزرگي مي گويد : اگر سجايايي انسان زاده محيط است ، پس محيط را انساني ساخت) چون ما سازنده محيط ماحول ما مي باشيم ، نخست بايد به ساختن فضاي پرداخت كه درآن فضا مشورت اثر گزار باشد .
3)  همه رفتارهاي انسان هدفمند هستند. انسان پيوسته درجهت ارضاي نيازهاي خود از نيازهاي فيزيولوژيكي اساسي تا نياز هاي خود شكوفايي انتزاعي (نيازهاي رواني، اجتماعي و زيبا شناختي )تلاش مي كند. مشورت بر اساس نياز جوانب درگير صورت ميگيرد ، مشوره دهنده ( مشاور) نيازهاي جابين را بيغرضانه در نظر گرفته و در زمينه رأي خود را ارائه ميدارد.
4)  افراد دوست دارند خودشان را بهتر حس كنند و هميشه نياز دارند در مورد ارزشمندي خود از افراد مهم تاييد مثبت بگيرند. آنها مي خواهند بين رفتار و احساس هايشان هماهنگي باشد و از ناهمخواني بين واقعيت هاي دروني و بيروني بكاهند.
مسلم است كه در مشورت دادن عزت نفس طرفها شرط مهم و اساسي است ، هيچ مشاور يك طرف را محكوم و ديگري را تبرئه نمي نمايد ، مشوره به منوالي صورت ميگيرد كه طفها خود اشتباهات شانرا درك نموده و به مصالحه مراجعه نمايند .
5)  انسان قادر به يادگيري رفتارهاي جديد و يادگيري زدايي (خاموشي ) رفتارهاي موجود است. انسان تحت تاثير پيامدهاي دروني و بيروني رفتارهاي خود كه در نقش تقويت كننده عمل مي كنند، قرار دارد. انسان براي رسيدن به تقويت كننده هاي  معنا دار و هماهنگ با نظام ارزشي و باورهاي شخصي خود تلاش مي كند. به صورت طبعي مشوره درسي است كه براي طرفها به صورت مستقيم و يا غير مستقيم داده مي شود تا آنها از منازعه كه بين شان حادث گرديده بياموزند، در مديريت منازعه شرط اساسي آموزش است ،زيرا گروه هاي در گير بايد بياموزند كه چرامنازعه را خلق نموده اند ؟ هدف از منازعه چه بوده ؟ و مقاصدي كه از منازعه حاصل مي كنند در كجاست ؟ و در فرجام چگونه ايشان مي توانند روابط از هم گسيخته شانرا از سر بگيرند و صميمي باشند.
6)  مسايل و مشكلات افراد از كارهاي ناتمام (تعارض هاي حل نشده) آنان كه ريشه در گذشته دارد، ناشي مي شوند. اگرچه كاوش و بررسي هاي علت شناختي ممكن است در برخي موارد مفيد باشد، اكثر مسايل انسان را مي توان با تاكيد بر"اينجا و اكنون" يعني انتخاب هايي كه فرد در لحظه حاضر انجام مي دهد، حل و فصل كرد. همچنين ممكن است مسايل انسان از ناهماهنگي بين ادراكات دروني و بيروني او در لحظه حاضر، يعني از ناهمخواني بين تجربه واقعي و ادراك فرد از اين تجربه ناشي شود.
7)  بسياري از مشكلاتي كه امروزه انسان ها تجربه مي كنند، اجتماعي يا سيستمي هستند تا بين فردي يا درون فردي. مسايلي مانند فقر، محروميت، تبعيض جنسي، نژادي، قومي، مي تواند به بروز مشكلات رواني- اجتماعي منجر شود. در نتيجه افراد مي توانند ياد بگيرند تا تغييرهايي در سيستم به وجود آورند.
براي معلومات بيشتر به : كتاب تكنيك هاي مشاوره و مصاحبه اي (بارابار. اف .اوكان) ترجمه (شهرام محمد خاني )مراجعه گردد.

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.