X

آرشیف

این کوچه باز، مانده به سودای کفش هات
چشم گذر، چهـارِ تمنای کفش هات

آن کفش های سبز کتانی ی گل گلی
با آن پرنده هایی که همپای کفش هات

رنگینی ی جنوب و هوای شمال را
می ریختند زمزمه در جای کفش هات

دیگر نیامدند و دو عید و برات رفت
ای وای جمعه های سیه، وای کفش هات

یک کوزه آب، ساختم از هفت شهر شعر
بفرست یک، دو ساقه ز گل های کفش هات

حرف ازکمال مثنوی و عین بیدلی ست
مردم نمی رسند به معنای کفش هات

یک جفت چشم داده مرا زندگی و این
یعنی که آمدم به تماشای کفش هات

 

لندن ـ 1392

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.