آرشیف

2015-1-3

سيد محمد عمر هراتی

مشعل و سير هنر در پرتـــــو آن

مشعل وسيرهنردرپرتوآن
 

 

 شادروان استاد محمد سعيد (مشعل) يک چهرهً بینظير هنر مينياتور قرن چاردهً کشوربود،  که  ذره ذرهً وجود و لحظه لحظهً حياتش منعکس و معرف نبوغ ذاتی و فردی آن بود .  مشعل درهنرمينياتور ، نقاشی ،  تذهيب ، طراحی  ، هيکل تراشی ، کچبری ، منبت کاری و خاتم کاری دست کمال و تمام داشت. نويسنده و شاعرتوانابود مطالعه و معلومات کافی ازتاريخ ، معادن و مزارات کشورداشت  سوار کار ماهر  شکار وموسيقی را دوست ميداشت  . کلام شيرين و طبع لطيف داشت مجلس معنوی و حرف های حکيمانه اش در خاطر هر شنونده و بيننده اش آرامش و دلنوازی داشت .
     استاد درسال 1292 شمسی درقريه نيلی ازولسوالی تيوره ولايت غور دريک فاميل منور ، متدين و صاحب نام چشم به جهان گشود . فضای خانوادهً عالم ، هنرمند و ذوق ذاتی و طبيعت زيبا وتاريخی غور مبداً ظهور ونبوغ هنررا دراوتجلی ساخت وبه تاريخ 12 جدی 1376 به عمر84 سالگی درشهرهرات چشم ازاين خانهً آباد بی بنياد بست و درضلع شمال غربی محوطهً آرامگاه امام فخرالدين رازی دربسترخاک آرميد . روحش شادباد .
     استاد درجريان حيات هنری وظايف چون نمايندهً مجلس سنا ، معاون خزانهً مرکزی ، حاکم جوند غور ، گلران و کهسان هرات  رئيس بلديه هرات ، رئيس انجمن ادبی و مدير قلم مخصوص ولايت هرات را عهده دار بود.  ازآثار بجا مانده هنری استاد يکی خانهً هرات (صالون ولايت)که درزمان وتوجه والی صاحب مرحوم خالقياردرسال 1366 کارش آغازشد که درديوارهای  دروازه ها  سردروازه ها  سقف صالون  و ستون های آن تذهيب ، نقاشی ، کچبری ، چوب بری ، نقوش واق وترنج ها کارشده بود .  کتيبه های دورتا دورصالون ازمناجات خواجه صاحب انصار(رح)نوشته شده .
  درقسمت جنوب غرب صالون داخل دو قوس بزرگ طاق نما دريکی نمای خيابان هرات ازدامنهً کوه سيدعبدالله مختار(رح) شروع وتا زيارت ملا ناس پنج(رح) قرِیهً زيارت گاه گذره رابه تصوير کشيده بود که دراين خيابان  مصلای هرات ، مزارات ، مدارس ، قلعه اختيارالدين ، کاروانسراها  وديگرعما رات وبنا های تاريخی فرهنگی دورهً درخشان حکمرانی تيموريان را نمايش و مولاناعبدالرحمن جامی ، اميرعلی شير نوايی و سلطان حسين با يقرا سوارهً اسپ جهت رسيدگی و نظارت امور شهر در حال گشت نشان ميداد . طاق ديگر مينار جام کوه های سر بفلک و طبيعت زيبای غور و سلطان غياث الدين غوری را سواره اسپ در آن سر زمين به معرض ديد قرار داشت .  تمثال بی مثال 3/2 متره نقاشی شدهً خواجه صاحب انصار (رح) و به تعداد 12 قطه تابلو های نفيس مينياتور استاد که به ديوار شرقی و قسمآ ديوار شمال و جنوب صالون نصب شده بود زيبائی و صفای خاص به اين مجموعه هنری بخشيده بود .  گچبری محراب خانهً زمستانی مسجد جامع بزرگ هرات که بامجموعهً نقوش ظريف و زيباکار شده برجاست. 
  سال های چند که هنرتحريم وبه فراموشی سپرده شده بود وانگشت های اکثرجوان های وطن به ما شه های تفنگ بود استاد با جمع آوری تعدادکثيری ازجوانان وقراردادن برس موهک به انگشتان شان درکانون مکتب اصيل هنری هرات به تربيه شان گرفت .
زحمات و تلاش های بيدريغانه حيات هنری اوست که تاحال در پرتو هنر مشعل نبض اين هنر زنده بوده ارزش واستقبال روز افزون بخود گرفته و تعداد زياد شاگردانش درافغانستان و بسياری کشور ها فعاليت هنری دارند .  اکثر اساتيد مستعدومجرب پوهنحًی هنر های پوهنتون هرات که دست آوردهای هنری شان قابل تمجيد و ستايش است آموخته گان مکتب ان ميباشند . تاًسيس ليسهً مسلکی هنری استاد کمال الدين بهزاديکی ديگرازدستاورد هايش است که سابقه بيش از 60 سال داردواکنون نيز با فعاليت های چشمگير هنری گسترش صنوف و کثرت شاگردانش ازليسه های مطرح و فعال هنری هرات ميباشد .
استاد محمد سعيد (مشعل)
درسال1357 زمانيکه چانس وتوفيق شاگردی آموزش هنر نزداستادنصيبم شد وکارگاه هنری استاد درتعميرگرحًندوی هرات جنب کتابخانهً عامه منزل اول اطاق دست راست قرار داشت استاد کار تذهيب قرآن مجيد را که اندازهً  70/50 سانتی مترداشت روی دست داشتند و استاد شهير مرحوم استاد محمدعلی عطارهروی خط آنرا مينوشتند چندين سال بعددربارهً قرآن شريف ازاستاد سوال نمودم ودرجوابم گفتند دوستی دارم که فعلاُ درامريکا مقيم است زمانی بمن ياری رسانده بودوآن داشتهً ارزشمند رابرايش يادگاری دادم.
    در سال 1374 اميرمحمداسماعيل خان از استاد خواهش پذيرفتن کار هنری به شيوهً شرقی درخانهً جهاد تخت صفر رانمود دريکی ازروزهای ماه مبارک رمضان همان سال که جهت سنجش وچگونگی آغاز کار اميرصاحب دنبال استادآمدند وبرای گرفتن هدايت کاری استاد راهمراهی ميکردم به خانهً جها درفتيم واستاد بخاطر حسن نيت آغاز کارونمايش سبک کاری آنجا کوزهً به ارتفاع5/2 وقطر5/1 متر که به دو پهلوی آن دور نمای مصلای هرات ومينارجام کارشده بود به آنجا انتقال دادند که باشدت گرفتن جنگ های طالبان درحوزهً هرات واشغال هرات کارعملی هنری درآنجا صورت نگرفت.
 باری چند استاد بمن يادميکردند که بروخبری ازکوزه بگيرميگويند شکسته اند يا به درهً کوه انداخته اند . چهاراسپ که درحوض پارک گلها (پارک فرهنگ) طراحی و تراشيده بودم آنهاراديدم که شکسته اند  . ميگويند تمثال خواجه صاحب انصاررا درخانهً هرات طالبان پاره کردند  تابلوهايم رابردند.  واق های دروازه ها راپاک نمودند  صورت های خيالی جامی صاحب ، اميرعلی شيرنوايی ، سلطان حسين بايقرا و سلطان غياث الدين غوری که سوارهً اسپ بالای چوب نقاشی شده بودطالبان شکسته اند.
 ميتوانی رفته  بمن احوال بياری ؟  در دل ميگفتم خدايا! چگونه واقعيت و چشم ديد خود رابا گفته های استاد تاًييدنمايم .  چگونه کسی که تمام عمرعزيزخودرامخلصانه فدای زنده نگاه داشتن هنر ، فرهنگ و تاريخ کشور و تربيه اولاد آن صرف نموده و واپسين روز های حيات خودرا ميگذراند خاطرظريف و دل ملولش را آزردهً بيش از اين کنم .  درجواب گفتم چنين گپ های نيست و استادگفتند : ازتوتجربه و شناخت بيشتر دارم بعد از سال ها بد بختی و بيچارگی مردم مسلمان ما ميخواهند سرنوشت خودبدست گيرند اسلام و جار محمدی(ص)در کشورجاری است     غيرازاين موارد پس اين ها چه ميخواهند ؟  خانهً شان آباد که نفس بلب رسيده ام را نميگيرند .
    بارديگرکه طبق معمول ديدن استاد ميرفتم درجريان احوال پرسی استاد گفتند : بچه ها و خانواده همه خوب ميباشند فقط من خودراکفن نموده بخاک کردم .  گيچ شدم :  گفتم چه ميگوئيد استاد ؟ درجوابم گفتند : کتابخانه غنی و آثارهنری ارزشمندی که در خانهً ام درمحله وردک ها بود دراوايل سالهای انقلاب ثور بمباردومشت خاکستر بجاماند . نگارخانه بهزاد که درزمان سلطنت ظاهرشاه در قلعهً اختيارالدين هرات درست نمودم بعد از سرقت اشيای تاريخی داخل آن   خانه توسط يک جرنيل آتش زده شدوخراب گرديد  . آثارهنری خانهً هرات را قسماَ تخريب کردند و ازديگربرخوردهای ظالمانهً زمان وعناصرسنگدل آن يادآورشده گفتند: دراين روزهای پايانی عمر که دل ، دست و  چشم توان کارندارد حاصل عمرم چنددانه تابلوی که خط خطک کرده بودم بمن مانده  باديدن آنها ايام شيرين گذشتهً راميجويم  و روزهای تاررابه شب ظلمت بسرميکنم  چندروزپيش طالبان به عکاسخانه ها ريختند عکس هاراپاره وحريق نمودند ميترسم ظالمان بسراغم بيايندباقيماندهً حاصل عمرورشتهً های جانم راازبين ببرند.   جانم آ نهاست  پس آنهاراکفن و دفن نمودم  درجايکه بتوهم نميگويم .
 
سفله گان رانزند چرخ چونيکان برسنگ            محک سيم وزرازبرمس وآهن نيست
 
     انقلاب ناميمون ثورپيامدهای زيان بارهمه جانبهً بس سنگين برتمام ملت وميهن مابجاگذاشت مخصوصآ فرزانگان عالمان وهنرمندان مستعدومتعهدمارابيشترمتآثرساخت  و مشعل نيز باتخريب خانه و آثارش کوچيدن از جایی بجايی ، تحريم هنر ، خانه نشينی و بيکاری واپسين سالهای عمر قطع رابطه ازسرزمين و ملک مورثی پدر عرصه های چرخ حيات روزانه رابراو تنگ کرده بود . ولی بزرگان رااين تحول وتعامل هاراحساب نيست  چنانچه درسال 1368 ليزدوسيد ژورنالست راديوتلويزيون بی بی سی وباقرمعين سردبيربخش فارسی راديوبی بی سی را استاد به حضور پذيرفتند  درختم مصاحبه وتهيه گزارش ليزدوسيد خواهش مکررواسرارداشت که دوسه تابلوی خودرااستاد دربدل قيمت دلخواه برايش بفروشند  و استادتاپايان معذرت خواستند و من دردل ميگفتم : بابا اينهارافروخته دو سه سال رادررفاه بهتربسرکنيد  ده روز خودرازحمت داده جای خالی شان راپرکنيد . ولی آنهائيکه خرد ، کمالات و معنا جلوه گروجود  و پرتوسيرحيات شان است  باماده همگرايی  نداشته و زيستن درکم وبِيش حساب عام است نه خاص .
     تابلوهائيکه استاد سختی های زمان راکشيد وداشتن آنهاراترجيح ميداد و ازفضای وحشت و ظالمانهً که بگفتهً خودش آنهاراکفن ودفن نموده بود نجات داد .  همان تابلوهارا مرحوم محمد شعيب مشعل پسراستاد جهت غنامندی نگارستان ملی هرات به آنجاتقد يم نمود . چندين بار سال 1386 واوايل 1387 محافلی که درآنجا تدويرمی يافت ازطريق تلويزيون هرات ديده ميشد که تابلو های استاد درپشت صحنهً سخنرانی وتريبيون بجای منظره واشيای تزيينی برروی زمين  وتکيه برديوار از آثارپربارآن محافل بی محتوای خودرازينت ميبخشند . 
 بی شک استاد ميدانست که ليزدوسيد تابلوهايش رادريکی ازموزه های انگليس برده وگذشت زمان نيز برارزش وقيمت آن ميافزايد اين رانميدانست که درخانهً ا ش و خانواده اش اين ميراث داران خطهً فرهنگ وتاريخ باستان  از چوکات گرفتن آثارش که باشد از کوبيدن يک ميخ ونصب برديوار وحفظ مختصر ازرسيدن صد مه به آن ها دريغ ميکنند .  همچنان که آثاراستاد کمال الدين بهزاد فروشکوه چندين موزيم جهان ميباشد . واکنون تنها اثرونشانه او بما مختصر سنگ مزارش به همان حالت ابتدايی مانده و قسمت نامش راهم تراشيده اند وسال گذشته آنراشکسته وجهت سرقت از جايش حرکت داده بودند و ماازحفظ وحراست تنها نشانه آن غفلت ميکنيم .
     برماست که اگر ازاعتلا وارتقاء فرهنگ وتاريخ خود عاجز هستيم لا اقل  دراين زمان حساس وبحرانی که جنگ ومداخلات گوناگون اجانب که بيشترازدسبرد و تخريب منابع تاريخی وفرهنگی بربی هويت کردن و پراکندگی ما سودميبرند ازآن همه گنجينه های عظيم وکهن که مختصر چيزی دربساط است حفظ ونگهبانی نموده تااصالت تاريخی ما حفظ   و ادای دين و قدردانی بزرگان شده باشد  .
 
 سيد محمد (عمر) هراتی، 29 جدی 1387  دوشنبه تاجيکستان
 
این مطلب از سایت فراتر از مرز ها گرفته شده است