آرشیف

2015-1-31

دیپلوم انجینیر گل احمد نوری

مشترکات بارز جنگ افغانستان بــــا جنگ 1957-1975 ویتنام

   

استراتژی جنگی نیروهای امریکاِئی درافغانستان درائتلاف با متحدین غربی آن زیرنام مبارزه علیه تروریزم بین المللی کاپی نادرست همان استراتژی است که امریکایئهادر جنگ ویتنام طعم زهرآلود شکست آنرا چشیده اند. ازدیاد نیروهای نظامی خارجی واستمرار جنگ علیه دشمن غائب وکشتار بیرحمانه هموطنان مظلوم و بیدفاع ملکی دارد اوضاع را بسمت یک فاجعه و بن بست افتضاءآمیز ومحارناپذیر میکشاند و تبعا تی خونین آن وسیعتر وشنیع تر ازهر روز دیگرمیگرددًَُِِّّ.چیزیکه درست درجنگ ویتنام هم بهمین شکل اتفاق افتیده. توقیف، شکنجه و بلاخره قتل وکشتار مخالفین بدون محاکمه وتثبیت جرمشان شباهت به عملیات   فونیکس در جنگ ویتنام دارد که بین سالهای 1968-1971 بمنظور تفرق ونابودی نیروهای مقاومت کمونست بنام فیتکانگ توسط سازمان استخبارات امریکا (سی آی ای) بکار گرفته میشد، که بعدها قرار اعتراف ویلیام .ک. رئیس سی آی ای در آنزمان، بیشتر از بیست هزار  ویتنامی بدون تثبیت جرم و حکم محکمه به شیوه ماکیاولی اعدام گردیده اند

 

در ماه جون سال گذشته یکی از بزرگان قومی ولایت ارزگان، جائیکه سربازان هالندی مسئولیت امنیتی آنرا بعده دارند، بنا به دستور مقامات محلی احضار میگردد که بعد از هفت روز جسد وی که بشکل بسیار قاصبانه وفجیعانه بقتل رسیده بود بدست میآید. اقاربش علت کشته شدن وی را تا هنوز نمیدانند ولی تصور میکنند که وی بجرم اینکه شاید با طالبان همکاری کرده باشد اورا بقتل رسانده باشند. همچنان در عملیات پاکسازی دسمبرهمان سال دها تن از اهالی ولایت ارزگان که توسط نیروهای نظامی خارجی دستگیر شده بودند تا هنوز مفقود و الا درک هستند.  در اوایل سال گذشته تنی چند از باشنده گان یکی از ولسوالی های ارزگان بجرم داشتن یکمقدار مواد انفجاریه بازداشت گردیدند وروز های بعد زمانیکه اعضای فامیل شان به سراغ آنها میروند به آنها گفته میشود  که اشخاص بازداشت شده رها گردیده اند واگر ایشان به خانه های خود بازگشت نکرده اند شاید که به صفوف طالبان پیوسته باشند. ولی دوستان و اقارب آنها این ادعا را کاملا بی اساس ونادرست دانسته ومتیقین هستند که آنها آزاد نشده اند و احتمال قوی وجوددارد که بقتل رسیده باشند

 

موجودیت لست سیا که درآن یکتعداد زیاد از رهبران شورشی قبل ازینکه دستگیر و پروسه قانونی و قضائی را مطابق به قانون اساسی افغانستان طی نمایند و محکوم به ارتکاب جرم گردند، به اعدام محکوم  گردیده اند، کاپی همان لستی است که در جنگ ویتنام بنام " مارکید فور اسه  سینیشن"   یاد میگردید. یعنی افراد مندرج در لست سیا از همین حالا در ردیف خدا بیامرز ها قرار دارند

 

،بازداشت ویا گرفتاری متهمین بشکل بسیار زشت و تحقیر آمیزآن در موجودیت اطفال خوردسن   زنان وکهنسالان، در بسا موارد تخریب خانه و اموال آنها، انداختن در توقیفخانه ها و زندانها و  شکنجه و اذیت متهمین خلاف قوانین ملی و بین المللی و خلاف کرامت وحرمت انسانی درست همان مشترکاتی اند که در جنگ ویتنام بوفور تجربه گردیده است

 

 طرح مسئله صلح و آشتی با مخالفان دولت یکی از مشترکات دیگری دو جنگ را بیان میدارد. آغاز نشست صلح پاریس در ماه مارچ 1968 بین طرفین جنگ در ویتنام که بعنوان آغاز ابتکار صلح یاد میگردید سالها به درازا کشید و بلاخره به شکست انجامید.  صدای دهل مذاکره با طالبان میانه رو ویا معتدل ، طالبان افغانی و یا مخالفان (ببخشید برادران) آزرده خاطر از مدت چندین سال بدینسو گوش مخا لفان و طالبان را کر کرده و بارها از جانب اوشان نه تنها از ورای میدیا جواب رد داده شده، بلکه بارها با ارسال چند جانی و قاتل ملبث با واسکتهای انتحاری "کم طالبان وکرم  کرزی صاحب" صدها هموطن بیگناه را درسوگ و ماتم جگرگوشه هایشان شاندند ، همین دو روز پیش برادرخوانده های رئیس صاحب جمهور خیلی نزدیک به دروازه ورودی کاخ ریاست جمهوری باز جنایت، قتل ویرانی وماتم را بر پا نمودند،  ولی بازهم به آنها دست دوستی دراز خواهد شد و جانیان و قاتلان دستگیر شده که از افتخار مرتد شدن محروم ماندند با واسکتهای پراز پول با بوسه به پیشانی و کشیدن دست شفقت و نوازش بر فرق پوچ شان سوار فلانکوچ تسلیم ماما آی اس آی پاکستان میگردند تا باردیگر با آمادگی کامل دوباره به ماتم خانه (افغانستان) ماتم بیافرینند. هر قدر طالبان خونین تر و درنده ترمیگردند محبت شان نزد کرزی صاحب بیشتر میشود

 

ایجاد تیمهای بازسازی ولایتی بنام پی آر تی در افغانستان و کوردس در ویتنام، جهت بازسازی  وتمویل پروژهای کوچک در سطح محلات، تقلب،فساد واختلاس گسترده در حاکمیت های دست نشانده و پوشالی تحت مستعمره، تخریب اماکن،پلها و مکاتب،کشتن معلمین و متعلمین،  اختطافها، سربریدنها و اعدامها بشکل بسیار فجیع آن توسط مخالفین، نا هم آهنگی در عملیاتهای محاربوی، ازدیاد تلفات غیر نظامی، وعده احیای دموکراسی … و غیره نمونه های دیگری از اشتراکات این دو جنگ است

 

ازدیاد روز افزون کمیت نیروهای نظامی امریکا ئی در افغانستان نیز نمونه همان درسهای نا کام  است که از ویتنام آموخته اند. در سال 1967 قومندان عمومی نیروهای امریکائی در جنگ ویتنام  همواره تاکید به بیشتر شدن کمیت نیروی نظامی را میکرد که بلاخره دوسال بعد تعداد نظا میان امریکائی در ویتنام به 543000 ارتقا یافت. مخالفین امریکا در جنگ ویتنام که از حمایت وسیع ویتنام  شمالی و اتحاد شوروی وقت برخوردار بودند، قویتر وخشنتر از گذشته میگردیدند، تا آنکه ایالات متحده امریکا سرانجام در سال 1973 بعد از دادن 38000 تن قربانی از ویتنام عقب نشینی کرد و دو سال بعد از آن مخالفین پایتخت ویتنام یعنی سیگون را فتح کردند

در جنگ افغانستان نیز از همین سناریوی پوسیده در حال ساختن یک فلم تراژیدی هستند که درآن بچه فلم(امریکا) نا کام میماند ولی امریکا ازجمله شاگردان تنبل و لجبازی است که چندان علاقه به آموختن از درسهای گذشته نداشته و لجوجانه در جستجوی نخود سیاه سرگردان است

 

در اختتام آنچه مسلم است اینست که جنگ درویتنام بپایان رسید و مردم در صلح و آرامش زندگی میکنند اما صلح وآرامش و زندگی آبرومندانه در کشور عزیز مان افغا نستان با گذشت سی سال تباهی وویرانی هنوز از هیچ افقی بنظر نمیخورد . خدایا تو آنکن که در پایان کار  توخشنودباشی وملت مظلوم افغانستان پیروز و رستگار

 

عرض احترام

انجنیر گل احمد نوری

19 -1-2010

هل